به گزارش واشنگتن پست، مای شوئوال (Maj Sjöwall) در خلق آثار تاریک خود که معمولا با رگههایی از طنز همراه است، از کار جنایی نویسانی چون اد مک باین نویسنده مجموعه داستانهای پلیسی ناحیه هشتاد و هفتم، دشیل همت خالق شخصیت کارآگاه سم اسپید و ژرژ سیمنون خالق شخصیت داستانی جذاب کارآگاه ژول مگره، الهام گرفت. یکی از شناخته شده ترین آثار این رمان نویس سوئدی مجموعه ۱۰ قسمتی از داستانهای مارتین بک کارآگاه میانسال، تلخ و بدخلق سوئدی است که آن را با کمک همسرش پر والو (Per Wahlöö) خلق کرد.
زمان وقوع داستان در مجموعه رمانهای بک به دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی برمیگردد. اما به تصویر کشیدن مناظر تاریک، شخصیتهای پیچیده، افسران پلیس درگیر با اختلالات شخصیتی و تمرکز بر موضوعاتی چون تجاوز و نژادپرستی هنوز مخاطبان عصر مدرن را به خود جذب میکند.
این مجموعه از داستانهای جنایی که به ۴۰ زبان مختلف ترجمه و دهها میلیون نسخه از آن منتشر شده است، الهام بخش ابداع یک زیرژانر ادبی محبوب درباره پلیسهای ضدقهرمان بود که از آن با عنوان نوردیک نوآر یا داستانهای جنایی اسکاندیناویایی یاد میشود.
با وجود دیدگاه های مختلفی که درباره ریشه ژانر نوردیک نوآر وجود دارد؛ صاحب نظران درباره این که این ژانر در دهه ۹۰ میلادی جایگاه خود را به عنوان یک سبک ادبی تثبیت کرد، اتفاق نظر دارند. هنینگ مانکل نویسنده سوئدی که گاها از وی با عنوان پدر نوردیک نوآر یاد میشود، معتقد است که مجموعه رمانهای مارتین بک اثر شیوال و والو الگوهای موجود در سبک داستانهای جنایی را شکستند و سبکی جدید را ابداع کردند؛ این دو نویسنده دریافتند که رمانهای جنایی میتوانند چارچوبی برای داستانهای حاوی نقد اجتماعی باشند.
ژانر نوآر یکی از زیر شاخههای ژانر جنایی است که وقوع جنایات بیرحمانه را در جوامع آرام و به ظاهر امن، روایت میکند. قهرمانان، یا ضدقهرمانان این سبک از داستانها، اغلب کارآگاههایی با گذشتهای دردناک و اسرارآمیزند که در گذشته مورد شکنجه روحی یا جسمانی قرار گرفته اند. داستانهای نوشته شده در این سبک به درونمایه جنایی سیاه همراه با توصیفات جذاب از طبیعت و مناظر دلگیر حوزه اسکاندیناوی شناخته میشوند.
قتل در کپنهاگ (The Killing)، پل (The Bridge) و شهرمرزی (Bordertown) از جمله سریالهای تلویزیونی هستند که در این سبک ساخته شدهاند.
نظر شما