در گزیده ای از گفت وگوی روزنامه آرمان ملی با سیدمصطفی صفاری کارشناس بازار سرمایه و عضو هیات علمی دانشگاه علامه می خوانیم: استقبال بیسابقه مردم از بازار سرمایه و افزایش ضریب نفوذ معاملات سهام در میان عامه مردم، دولت را بیش از هر زمان دیگری بهاندیشه اجرای صحیح اصل ۴۴ قانون اساسی و واگذاری بیش از ۸۰ درصد اموال و داراییهای خود به بخش خصوصی انداخته است؛ قانونی که از سال ۸۸ به خصوصیسازی شهرت یافت، اما هیچ زمان به طور دقیق اجرا نشد و ثمره آن تعطیلی صنایع و کاهش تولید کارخانههای بزرگی همچون هپکو بود. گویا دولت پس از آزمون و خطاهای مختلف، به این نتیجه رسیده که مسیر خصوصیسازی اقتصاد ایران از بازار سرمایه یا همان بورس میگذرد. چنانکه عرضههای بزرگ بورسی یکی پس از دیگری از راه میرسند. بعد از عرضه سهام شستا، حالا زمزمههای عرضه سازمانهای ایدرو و ایمیدرو به گوش میرسد. واگذاری سهام ۱۸ شرکت بزرگ دولتی در قالب سه صندوق ETF دیگر سیاستی است که دولت در بازار سرمایه دنبال میکند؛ طوریکه در روزهای گذشته پذیرهنویسی صندوق سرمایهگذاری بانکهای دولتی آغاز شد و تا ۳۱ اردیبهشت ماه ادامه دارد. با اینکه مسئولان اجرایی کشور، از واگذاری این سهام بهعنوان کلید خصوصیسازی واقعی اقتصاد ایران یاد میکنند، اما هنوز بسیاری از کارشناسان این روش واگذاریها را مطابق با اصل خصوصیسازی نمیدانند؛ آنها معتقدند دولت از این راه صرفا بهدنبال جبران کسری بودجه سالانه خود میگردد. چراکه خصوصیسازی واقعی، بدون انتقال مدیریت بنگاههای واگذارشده میسر نیست. در این جدال، مردم نیز برای خرید سهام صندوقهای سرمایهگذاری دچار ابهاماتی شدهاند. این روزها کارشناسان اقتصادی در مواجهه با شهروندان مدام باید با این سوال پاسخ دهند که آیا سهام صندوقهای سرمایهگذاری سودآور است یا خیر؟
این روزها بازار سرمایه یا بورس ایران با روندی که از اواخر سال ۹۷ پیدا کرده، بزرگتر از همیشه شده و رونق متفاوتی با سالهای گذشته دارد و در این بین سود خوبی را نصیب سرمایهگذاران خرد و کلان میکند. بسیاری از مردم با پسانداز شخصی و حتی با فروش برخی از وسایل زندگیشان وارد این بازار میشوند. نظر شما درباره شرایط موجود که در بازار به وجود آمده چیست؟
همیشه اقتصادهای دنیا بر دو مبنا تقسیم میشود؛ اقتصادهای بانکمحور و اقتصادهای سرمایهمحور؛ به عبارتی وقتی مردم پولی را پسانداز میکنند، در اقتصادهای بانکمحور مردم پولشان را نزد بانک سپردهگذاری میگذارند و هیات مدیره به عنوان امین سپردهگذاران، سرمایه مردم را به صنایع سودآورد تخصیص میدهند و از این راه هر دو (بانک و مردم) سود میبرند. متاسفانه چون در اقتصادهای بسته امکان فساد یا عدمتخصیص بهینه منابع وجود دارد، همیشه این اتفاق به طور صحیح رخ نمیدهد. اما در اقتصادهای سرمایهمحور، مردم وارد بازار سرمایه میشوند. در این حالت مردم یا در بازار اولیه، خودشان کسب و کار راه میاندازند، یا در بازار ثانویه که همان بورس است سهام صنایع فعال کشور را خریداری میکنند و از این طریق به سود میرسند. کشورهای صنعتی و پیشرفته دنیا عموما سرمایهمحورند، اتفاقی که در اقتصاد ایران رخ نداده و مردم بیشتر پولشان را در بانکها سرمایهگذاری میکنند، یا بنا به شرایط و حبابهایی که در بازار به وجود میآید سکه، ارز و ملک میخرند. سال گذشته چند موسسه نظرسنجی برگزار کردند و آمارها نشان میداد حدود ۳۵ درصد مردم پسانداز نداشتند و همه سرمایهشان را مصرف میکنند. حدود ۲۵ درصد مردم در بانکها سپردهگذاری کرده بودند. ۱۵ درصد ملک میخریدند، ۱۰ درصد مردم تمایل به خرید طلا و سکه دارند و ۱۰ درصد به سمت «بازار اولیه» و راهاندازی کسب و کار میرفتند و حدود۵.۱درصد جامعه ما وارد بورس میشوند. ۲.۱ درصد هم ارز خریداری میکردند. اما بعد از سال ۹۷ کدهای بورس ایران به ۱۱ میلیون رسیده و این نشان میدهد که مردم تمایل بیشتری به سرمایهگذاری در بازار سرمایه دارند.
بسیاری بر این باورند که این تمایل مردم به ورود به بازار سرمایه و رونق بورس، همان تحقق اصل ۴۴ و قانون واگذاری شرکتهای و کارخانههای دولتی به بخش خصوصی است.
بله، طبیعی است که در این شرایط اصل ۴۴ قانون اساسی که مقام معظم رهبری در سال ۸۸ بند «جیم» آن را ابلاغ کردند و با اجرای غیردرست آن از سوی دولتها، به یک معضل برای صنعت و اقتصاد تبدیل شد، با ورود مردم به بازار سرمایه، تحقق واقعی این رویا را شاهد باشیم. بیش از ۱۱ سال از آن ابلاغیه میگذرد و عملا دولتها در واگذاری صنایع به بخش خصوصی مقاومت میکردند و به همین دلیل بورس ایران همیشه کوچک بود و ما یک اقتصاد بانکمحور دولتی داشتیم. مسئولان به این نتیجه رسیدند تنها راه نجات اقتصاد ایران، اجرای درست اصل ۴۴ قانون اساسی است. رهبر معظم انقلاب در جلسهای که با فعالان اقتصادی در آبانماه سال گذشته داشتند، فرمودند ما میخواهیم این تحول در اقتصاد صورت بگیرد. از آن زمان چراغ راه اقتصاد ایران روشن شد و شاهد هستیم که واگذاریهای بخش دولتی در صنایع و شرکتهای دولتی مانند شستا، شرکتهای ای تی اف بانکها، خودرو، پالایشگاهها و... در بازار سرمایه صورت میگیرد و این شرکتها از دولتی به مردمیسازی در حال گذار است.
پس با این حساب دولت نیز میتواند بخش قابلتوجهی از کسری بودجهاش را از طریق بازار سرمایه جبران کند، اما در خصوصیسازیهای گذشته شاهد بودیم که عملا سهام به مردم واگذار میشد ولی مدیریت شرکتها و کارخانهها همچنان دولتی بود و از این طریق شرکتهای بزرگ کشور زیانده میشدند.
البته غیر از دولت، مردم نیز از این بابت سود میبردند. دولت شرکتهایش را واگذار میکند و عملا مردم چرخ اقتصاد کشور را میچرخانند. اما باید بگویم که با ابلاغیه چند روز پیش مقام معظم رهبری که فرمودند با واگذاری سهام عدالت، مدیریت شرکتها نیز باید واگذار شوند، این امر، نکته بسیار کلیدی بود که نشان میدهد، عمومیسازی و مردمیسازی صنایع و شرکتها فقط مالکیتی نباشد و باید مدیریتها و انتصابهای دولتی نیز تغییر کند. اگر این اتفاق رخ بدهد ما در سال ۹۹ شاهد انقلاب اقتصادی در کشور هستیم و دلیل مثبت بودن روند بورس کشور همین است.
یکی از سوالهای اصلی مردم و تردید آنها در ورود به بازار سرمایه در رابطه با شرکتهایی است که در آستانه ورشکستگی، کاهش میزان تولید و کارکرد با حداقل ظرفیت قرار دارند، اما این روزها در بورس سود خوبی میدهند. در این رابطه میتوان به شرکت ماشینآلات سنگین هپکو با سهام «تپکو» اشاره کرد که بازده سود سه ماه آن حدود ۴۱ درصد و بازده سود ماهیانه آن ۱۴ درصد است، نظر شما در باره این تناقض چیست؟
ارزشگذاری یک سهم چند حالت دارد، اول ارزش دارییها و ارزش جایگزینی آن است که در اقتصاد به آن کیوتوبین(Q TOBIN) میگویند. کیوتوبین میگوید که آیا من یک شرکت دربازار سرمایه بخرم یا شبیه آن را بسازم. طبیعی است وقتی دلار از سه هزار تومان به ۱۵ هزار تومان میرسد، ارزش جایگزینی کل شرکتهای داخل بورس افزایش پیدا میکند. یکی از دلایل رشد بورس در سال ۹۸ و روند ادامهدار آن در سال ۹۹ همین است. دومین بحث ارزشگذاری روی سود آوری است که در نکتهای که شما به آن اشاره وجود داشت، چگونه شرکتی که ضرر میدهد، در بورس سود به سهام آن تعلق میگیرد، که این امر نیز با مدیریت خصوصی، تحولات زیادی در آن صورت میگیرد. سوم اینکه قانونگذار یا دولت چگونه به اقتصاد فکر میکند، آیا به دنبال اقتصاد باز است یا اقتصاد بسته، آیا به دنبال اقتصاد بازاری است یا اقتصاد کنترلشده، مطمئنا واگذاری شرکتها یک مقدماتی دارد و باید به بازار و تحولی که در اقتصاد صورت میگیرد، ایمان داشته باشیم.
ورود سهام عدالت را به بورس چطور ارزیابی میکند؟
قطعا این اقدام نیر در رابطه با تحقق اصل ۴۴ و خصوصیسازی است و میتوان نام آن را انقلاب اقتصادی در ایران نامید.
یکی از بحثهایی که این روزها در بورس وجود دارد، شایعاتی درباره ورود شرکتهای کاغذی به بازار سرمایه است. شما تا چهاندازه معتقدید شرکتهایی که فقط روی کاغذ وجود دارند، میتوان سهام آنها را در بازار سرمایه عرضه کرد؟
بورس جای شفافیت است، در عین حال ما بازار پایه در فرابورس را داریم، اما شبیه یکدیگر نیستند. برای همین فردی که میخواهد وارد خرید و فروش بورس شود باید حتما از طریق صندوقهای سرمایهگذاری اقدام کند یا سبدگردانها سرمایه او را مدیریت کنند. سبدگردانها پولهای ۱۰۰ میلیون به بالا را مدیریت میکنند و برای پولهای کمتر هم مردم میتوانند از طریق صندوقها اقدام نمایند.
نظر شما