بررسی سیاست خارجی روسیه طی سالهای گذشته نشان میدهد که مسکو در جهت ارتقاء نقش و جایگاه بینالمللی و تأمین منافع ملی، منطقهای و بینالمللی خود از هیچگونه تلاشی برای شکلدهی به ائتلافهای سیاسی- اقتصادی دریغ نکرده است. روسیه عمدتاً در پی ائتلافهای بیدردسر است. از نگاه گروهی از تحلیلگران، این کشور با این راهبرد بهجای تقابل آشکار با غرب، به دنبال جایگاهی جهانی با استفاده از ائتلافهایی قابلاتکا اما نه لزوماً پایدار و با هدف تقسیم هزینههای رقابت با غرب و افزایش حضور خود در سطح منطقه و جهان است. مسکو سعی میکند با همکاری دوجانبه با کشورهای مناطق پیرامونی از جمله کشورهای خاورمیانه نوعی تقسیم هزینه را به وجود آورده و با صرف هزینه کمتر به تقابل و رقابت با آمریکا بپردازد.
نقشآفرینی روسیه در خاورمیانه و تقابل با غرب
کارشناسان میگویند حضور روسیه در خاورمیانه را میتوان عینیترین نمود گسترش نقش و جایگاه روسیه و تنوعبخشی در روابط خارجی این کشور قلمداد کرد، زیرا مسکو نهتنها در سالهای اخیر موفق شده است در مهمترین موضوعات جاری این منطقه تأثیرگذار باشد، بلکه به مهمترین کنشگر فعال در برخی موضوعات نظیر سوریه تبدیل شده است.
نکته مهم در چنین شرایطی تنظیم روابط خارجی و موازنهبخشی به روابط با همه بازیگران فعال در منطقه از جمله ایران، ترکیه، مصر، عربستان و رژیم صهیونیستی است. این ویژگی در شرایطی کنونی مختص روسیه بوده و هیچ دولت دیگری، امکان چنین بازیگری در روابط با این منطقه را ندارد.
بخش دیگری از دستاوردهای روابط خارجی روسیه در منطقه خاورمیانه به تلاشها برای مدیریت تهدیدات آتی از جمله مبارزه با تروریسم در قالب همکاریهای دوجانبه و چندجانبه برمیگردد. نمونه موفق همکاری با ایران در مبارزه با داعش و آیندهنگری و ایفای نقش در مدیریت تهدیدات تروریستی و افراطیگری در افغانستان از جمله اقدامات موفق روسیه در تنظیم روابط خارجی در قبال منطقه قلمداد میشود. بهطوریکه فرصتهای برای افزایش نقشآفرینی در آینده مسایل افغانستان و یمن برای خود فراهم کرده است.
تحلیلگران سیاسی معتقدند روندهای گذشته و کنونی سیاست خارجی روسیه نشان میدهد که بخش عمده چالشهای روابط خارجی این کشور به بحران کنونی در روابط با غرب برمیگردد. مسائلی نظیر مشکلات معیشتی و بحران اقتصادی در روسیه، تهدیدات ناشی از گسترش ناتو، فشارها و تهدیدات مستقیم سیاسی و امنیتی بهطور مستقیم به اختلافات روسیه با غرب تحت رهبری آمریکا مرتبط است. موضوعات اختلافی میان روسیه و غرب مانند بحران اوکراین نشان میدهد تنشها و اختلافات میان طرفین راهبردی بوده و چشمانداز روشنی برای مدیریت و حل اختلافات وجود ندارد. چنانکه علیرغم برخی پیشبینیها، روی کار آمدن «دونالدترامپ»، نیز نتوانست مشکلات موجود در روابط روسیه با آمریکا و مجموعه غرب را حل کند و با گذر زمان دامنه و عمق تنشها میان طرفین افزایشیافته است. نمونههای عینی چنین چالشهایی برای مسکو تعمیق اختلافات در حوزههای عملیاتی مانند سوریه، تشدید تحریمها علیه روسیه و حتی کاهش روابط دیپلماتیک است.
باوجود چنین چالشهایی، روسیه به دلیل دارا بودن ظرفیتهای متعدد در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی توانسته است در برخی حوزهها نهتنها چالشهای موجود را مدیریت کند، بلکه با استفاده از فرصتهای موجود توانست جایگاه و نقش خود را تقویت کند. در حوزههای سیاسی و امنیتی میتوان به نقش برتر روسیه در سوریه و روند رو به رشد نفوذ این کشور در موضوعات مختلف خاورمیانه اشاره کرد.
اهداف اصلی سیاست خارجی مدنظر کرملین، تقویت چندجانبهگرایی و تثبیت جایگاه قدرت جهانی روسیه است. علاوه بر این باید به تلاش موفق مسکو در تنوعبخشی به روابط خارجی در حوزههای سیاسی و اقتصادی با تمرکز بر آسیا و اوراسیا اشاره داشت که کشور چین بدون تردید جایگاه برتر را در این رویکرد دارد. تلاش برای تقویت تعاملات میان اتحادیه اقتصادی اوراسیا با کشورهای مجاور آن و شرکای جدید و ایجاد پیوند میان آن و سازمانهای منطقهای آسیایی از دیگر فرصتهای قابل پیشبینی در روابط خارجی روسیه خواهد بود.
چالش عمده روسیه؛ مواجهه با تحریمهای غربی
تحلیلگران مسائل سیاسی میگویند تحریمهای غرب و آمریکا علیه روسیه از چالشهای مهم این کشور در عرصه بینالمللی است. آمریکا از سال ۲۰۱۱ تحریم روسیه را با وضع قانون ماگنیتسکی علیه این کشور آغاز کرد. «سرگئی ماگنیتسکی»، وکیل شرکت انگلیسی «هرمیتاژ» در سال ۲۰۰۹ در زندان ماتروسکا تیشینا مسکو درگذشت و آمریکا به این بهانه قانونی ضد روسی تصویب و ۶۰ نفر از مقامهای روس را مورد تحریم قرار داد.
تحریمهای گسترده آمریکا علیه روسیه از سال ۲۰۱۴ و پس از روی کار آمدن حکومت غربگرا در اوکراین وضع شد و تاکنون واشنگتن بیش از ۷۵ بسته تحریمهای اقتصادی و مالی و همچنین تحریم علیه مقامهای روس اعمال کرده است. اتحادیه اروپا نیز به پیروی از آمریکا بستههای تحریمی در مورد روسیه وضع کرده است و هر ۶ ماه یکبار آن را تمدید میکند. این تحریمها صدها میلیارد دلار به اقتصاد روسیه زیان وارد کرده است و مسکو نیز در پاسخ، تحریمهایی علیه آمریکا و کشورهای اروپایی وضع کرده است.در چنین شرایط پیچیده سیاسی که جهان شاهد بیثباتی و وضعیت نگرانکننده در روابط بینالملل است، سیاست خارجی روسیه خطمشی مشخصی را دنبال میکند. کارشناسان بر این باورند در سال ۲۰۱۹ روسیه توانست سیاست پایدار و مستمری را عرصه بینالمللی با موفقیت اجرا کند. روسیه ممکن است در عرصههای جهانی برای همه کشورها یک شریک مناسب نباشد، ولی نمیتوان این کشور را یک شریک غیرقابلاعتماد و غیرقابلپیشبینی ارزیابی کرد.
از نگاه برخی تحلیلگران، روسیه میخواهد همانند آمریکا بدون ترس از عواقب، گاهی فراتر از قوانین بینالمللی دست به اقدامات و ابتکاراتی در عرصه جهانی بزند به همین دلیل تحریمهای آمریکا را نوعی گستاخی علیه خودش می داند و بیشتر به دلایل سیاسی به دنبال لغو این تحریمها است. پوتین به دنبال این است تا از ناتو فاصله بگیرد و معتقد است نزدیک شدن ناتو به روسیه تهدید حیاتی برای این کشور است. تلاش ناتو برای نزدیک شدن به حوزه نفوذ روسیه را نوعی تلاش غرب برای مرعوب و تحقیر کردن این کشور و جسارت دخالت غرب در حوزه نفوذ خود بهعنوان قدرتی جهانی میداند.سیاست راهبردی پوتین این است که با همکاری کشورهای منطقه درنوعی تقابل با آمریکا و غرب قرار گیرد و این سیاست در تقسیم هزینههای رقابت برای کشورش مقرون بهصرفه باشد.
نظر شما