ایران با داشتن موقعیت راهبردی، سوابق تاریخی، وضعیت فرهنگی و سیاسی از جمله نقاط مهم جهان و به ویژه خاورمیانه به حساب میآید و برای همین از دیرباز مورد توجه و شناخت قطب های قدرت در ادوار گوناگون تاریخی بوده و همواره با توسعه طلبی کشورهای مختلف مواجه شده است که به دنبال کسب امتیازهای مختلف بوده اند. به همین دلیل هم قانون و مقررات کاپیتولاسیون از دوره صفویه به شکل نانوشته درباره کشورهای خارجی رعایت می شد اما به صورت قانون از دوره قاجار و از زمان جنگ های ایران و روسیه نخست برای اتباع روس به اجرا درآمد.
توسعهطلبی در دوره زمامداری پطرکبیر
پطر کبیر در ۱۷ سالگی در روسیه به قدرت رسید و به محض جلوس برتخت سلطنت روسیه، شروع به اقداماتی در خصوص اصلاحات داخلی و خارجی و تقویت قوای نظامی آن کشور کرد و پس از آنکه قدرت و نیروی کافی پیدا کرد، حیات تجاوزکارانه و توسعهطلبانهای نسبت به دولت های همجوار از جمله قلمرو ایران به ویژه در قفقاز در پیش گرفت و فصل جدیدی در روابط ۲ کشور آغاز شد که ۲ سده و نیم و تا پایان سلطنت تزارها در روسیه طول کشید.
پطر در اجرای سیاست حرکت به طرف آبهای گرم کوشش تمام داشت و چون به دریانوردی دلبستگی داشت به دریای خزر توجهی مخصوص پیدا کرد و اطلاعات خود را درباره ایران از دوست صمیمی خود آرخیلویچ از اهالی گرجستان و همچنین به وسیله گرجیان مقیم مسکو و بهتر از همه از کنسول روسیه در شماخی به دست آورد. این آگاهیها سبب شد تا پطر پس از تثبیت موقعیت خود در سرزمین های شرق دریای خزر، بر اجرای برنامه پیشروی به طرف قفقاز و تسلط بر سرزمین های این منطقه و غلبه بر اوضاع تجاری آنجا اقدام کند.
در ۱۱۲۹ هجری با نزدیک شدن پایان جنگ بزرگ شمال پطر، آرتمی ولینکسی را به خدمت شاه سلطان حسین، آخرین پادشاه صفوی فرستاد. ولینسکی مأمور بود، امکانات توسعه تجارت با ایران و هند و همکاری نظامی با ایران و گرجستان در جنگ علیه امپراطوری عثمانی را بررسی کند. در نتیجه توافق های حاصل از مذاکرات ولینسکی، روسیه به اصفهان (پایتخت) و شروان (در قفقاز) و استان ساحلی گیلان کنسول اعزام کرد. پطر امیدوار بود که تأسیس کنسولگری در گیلان نخستین گام در راه ایجاد یک مهاجرنشین روس باشد که از دربند در غرب تا استرآباد در جنوب شرقی کناره خزر کشیده میشد و این مهاجرنشین بتواند با مهاجرنشینهای غربی ها در هند رقابت کند اما گزارش ها و تحقیقات ولینسکی درباره ایران این نتیجه را برای تزار فرصتطلب روس به ارمغان آورد که از اشغال نواحی ساحلی دریای خزر و قفقاز لحظهای دریغ نکند. به همین دلیل هم نخست بیانیهای منتشر کرد و در آن اظهار داشت که بر ضد دولت شاه سلطان حسین وارد جنگ نمیشود، بلکه منظور سرکوبی سرخای خان و حاجی داود است که در شهر شماخی ۳۰۰ تاجر روسی را کشته بودند.
این امر در واقع بهانهای را که روس ها از زمان پطر به دنبال آن بودند تا بدین وسیله برنامههای اقتصادی و سیاسی کلان خود را در مناطق دریای خزر و قفقاز به اجرا درآورند، فراهم کرد. سپاهیان روس از هشترخان از راه خشکی و آبی به سوی قفقاز حرکت کردند. پطرکبیر همراه سپاهیان خود تا نزدیکی دربند تاخت، حاکم شهر کلیدهای قلعه را تقدیم وی کرد. نمایندگان طبقات مختلف مردم باکو، شماخی، تفلیسی و شروان به دربند آمده اظهار بندگی و تبعیت کردند و شاه گرجی (وارتانک ششم) برای استقبال قشون روس تا گنجه آمد و سپاهیان گنجه و قراباغ نیز به او پیوستند.
هر چند پطر به هنگام ورود به دربند با مشکلی روبهرو نشد و به آسانی وارد این شهر شده بود، اما چند روز بعد بروز طوفان در ساحل دربند باعث شد، امپراطور روسیه با مشکلاتی جدی روبهرو شود و قادر به ادامه مسیر خود و پیشروی به طرف مناطق جنوبی قفقاز نشود. در جریان طوفان، ساحل دربند نیروی دریایی همراه پطر، مرکب از ۱۴ کشتی که شامل مهمات و آذوقه قوای روسیه بودند، بر اثر کشیده شدن به طرف ساحل درهم کوفته شده و نابود شدند و پطر ناگزیر شد تا به سیاست هجوم به قفقاز پایان داده و راه بازگشت به روسیه را در پیش بگیرد.
آخرین مرحله مداخله پطر در امور ایران، تجزیه دولت صفوی بر اثر ۲ قرارداد بود که یکی با عثمانی بسته شد و دیگری با شاه طهماسب دوم فرزند شاه سلطان حسین صفوی با روسیه و عثمانی که پطر، سلطه عثمانی را بر غرب ایران به استثنای نوار ساحلی خزر به رسمیت شناخت. با امتناع شاه طهماسب دوم از دادن امتیازهای وسیع مورد نظر پطر که فرستاده طهماسب آنها را پذیرفته بود، قرارداد روسیه و ایران بیاعتبار شد.
دوره جانشینان پطرکبیر
پس از مرگ پطر، دولت روسیه از اعمال سیاست فعال در نواحی قفقاز امتناع ورزید. دشواری های اقتصادی ناشی از اصلاحات پطر، مخارج هنگفت نگهداری لشکرهای روسیه در ایالات حوزههای دریای خزر و تلفات سنگین انسانی در نتیجه نامساعد بودن شرایط اقلیمی و امراض مسری مختلف سبب شد که روسیه از خواستههای خود تا حدودی صرف نظر کند. علاوه بر این علل اقتصادی که روسیه را ناگزیر ساخت، لشکریان خود را از نواحی حوزه دریای خزر، بیرون بکشد، علل سیاسی نیز وجود داشت. همچنین دولت روسیه با صرف نظر کردن از اراضی حوزه قفقاز جنوبی و دریای خزر، میکوشید علیه عثمانی با ایران متحد شود. به این ترتیب دولت روسیه تا به تخت نشستن کاترین کبیر در اواخر سده هجدهم میلادی از مطامع خود در نواحی قفقاز، چشم پوشید.
در دوره کاترین کبیر مکاتبه ها و گزارش های متعددی از تهدید قفقاز که توسط ارامنه و گرجی ها به روسیه میرسید، باعث شد تا پس از رسیدن خبر سقوط تفلیس به دست قوای آقا محمدخان قاجار و فرار اراکلیخان از گرجستان کاترین که به خوبی میدانست که باید از تسلط ایرانیان بر قفقاز جلوگیری کند، بیدرنگ اعلامیهای صادر کرد و گفت: ما نمیتوانیم از حمله آقا محمدخان به گرجستان، تاراج پایتخت آن، انهدام محلهای عبادت و گرفتن اسرای مسیحی چشمپوشی کنیم.
بنابراین کاترین، لشکرکشی خود به نواحی قفقاز را به عنوان تلافی حمله آقا محمدخان قاجار به گرجستان توجیه کرد. شروع واقعی مطامع جدید روسیه در ایران در دوره سلطنت کاترین بود. او گهگاه به اعمال پطر و قرارداد او با شاه طهماسب صفوی اشاره میکرد اما این ارجاع ها تنها به جهت ثانوی به کار میرفتند.
هنگام لشکرکشی روس ها به قفقاز، امیدواری ها بسیار بود. بنابر برآوردهای متفاوت، کاترین میلیون ها روبل از خزانه تقریباً خالی، هزاران اسب سواره نظام و حیوانات بارکش و ۱۰ تا ۳۰ هزار سرباز را به این امر اختصاص داد. عمدهترین اقدام روس ها در این زمان محاصره گنجه بود، قوای روس به مدت ۲ ماه گنجه را در محاصره خویش داشتند. آقا محمدخان قاجار کمی پس از آغاز فصل بهار و پایان لشکرکشیهایش در گرجستان و آذربایجان در حالی که قوای روسیه به فرماندهی والرین زوبوف و با همراهی اراکلیخان والی تفلیس، قصد تصرف قبه و دربند و سپس پیشروی به مناطق جنوبتر قفقاز را کرده بود، قفقاز را به قصد مراجعت به تهران ترک کرد. چه بسا او از اخبار هجوم روس ها به داغستان و محاصره گنجه باخبر بود اما چون درک کرده بود که قوایش هنوز توانایی مقاومت در برابر ارتش روسیه را ندارد، مقابله با آنها را به فرصتی مناسب واگذار کرد.
به این ترتیب دربند سقوط کرد و این شهر و چند منطقه دیگر در قفقاز به تصرف قوای روسیه درآمد. والرین زوبوف بعد از تصرف خاننشینها در صدد دگرگونی نظام های سیاسی آنجا برنیامد. هر خانی که مایل بود، دست نشانده روسیه شود در قدرت ماند. تنها با آنانی که مخالفت سخت و قهرآمیز نشان دادند، برخورد نظامی شد اما کاترین پیش از آنکه بتواند به نقشهاش برای تصرف قفقاز شرقی و تبدیل ایران به حکومتی دست نشانده جامه عمل بپوشاند، درگذشت. پل، تزار جدید یک روز بعد از مرگ کاترین عملیات را متوقف کرد و در بهار ۱۲۱۱ هجری هفتهها پیش از بازگشت آقا محمدخان قاجار به قفقاز، نیروهای روس از آنجا خارج شدند.
پل کوشید تا فضای حاکم بر روابط روسیه با ایران و ایالات قفقاز را از ارعاب به همکاری تغییر دهد. پل تا پایان سلطنت خود، چه در جایی دیگر سرگرم جنگ بود چه نبود، در قبال قفقاز و ایران سیاستی یکنواخت را دنبال کرد.
جنگهای ایران و روس
بعد از آنکه پل به قتل رسید، الکساندر حکومت را در روسیه به دست گرفت. الکساندر امپراطور روسیه برای اجرای نقشههای خود سیسیانوف را مأمور کرد که قفقاز را تصرف کند و به پیشروی خود ادامه دهد. امپراطور روسیه تصور نمیکرد که این عمل، مقدمه بروز جنگ های ممتدی میان ایران و روسیه خواهد شد، او خیال میکرد که دولت ایران با گرفتاری های زیادی که دارد، مجال جلوگیری از اقدامات دولت روسیه را نخواهد داشت.
در آن سال درگیری دائمی روسیه در قفقاز آغاز شد و پس از ورود ژنرال سیسیانوف به صحنه روسیه اعمال زور بیشتر به اشکالی افراطیتر از پیش را آغاز کرد. در عین حال حکومت قاجار در ایران در موقعیتی بود که میتوانست برای به کرسی نشاندن ادعای خود بر منطقه عمل کند.
سپاه ایران به سرکردگی عباس میرزا ولیعهد با نیروهای کمکی خانات ایروان و نخجوان با روس ها رویارو شدند. ایرانیان در اچمیازین زود شکست خوردند و عقب نشستند و در قراباغ و شکی که هر ۲ حاکمیت روسیه را پذیرفته بودند شور و شوق خیزش و ایستادگی برانگیختند. جنگ هر چند با آهنگی کُند، چندین سال طول کشید و روسها در این بین شورشهایی را سرکوب کردند. سرانجام پس از ۹ سال جنگ به پایان رسید و عهدنامهای در گلستان از توابع قراباغ در ۱۱ فصل و یک مقدمه نوشته شد.
اما معاهده گلستان چنانکه معلوم شد، تنها پایان نخستین دوره از دوئل ایران و روسیه بر سر قفقاز نبود و ۱۳ سال بعد دوباره جنگ آغاز شد. جنگ کوتاه دوم از بسیاری جهات چکیده جنگ اول بود. با این اختلاف که این بار روسیه با قاطعیت بیشتری پیروز شد. به همین دلیل هنگامی که نیروهای روسیه به تبریز رسیدند و مانعی بر سر راه تهران نبود، فتحعلی شاه تقاضای صلح کرد و معاهده ترکمانچای به جنگ پایان داد؛ معاهده ای که یکی از مفاد آن حق کاپیتولاسیون به اتباع روسیه بود که به موجب آن، اتباع روس در صورت ارتکاب جرم در ایران از شمول قوانین جزایی و مدنی کشور میزبان مستثنی می شدند.
لغو کاپیتولاسیون
در واقع لغو کاپیتولاسیون آرزوی مردم ایران بود. پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی دولت سید ضیاءالدین طباطبایی در دوران کوتاه ۱۰۰ روزه خود، دست به اصلاحاتی زد که پاسخگوی برخی از خواستههای روشنفکران و عناصر ملی باشد و برای خود کسب وجاهت کند و در عهدنامه مودت ۱۹۲۱ میلادی ایران و شوروی را منعقد و بطلان سیستم قضاوت کنسولی یا کاپیتولاسیون را اعلام کرد اما عملاً آن سیستم ملغی نشد زیرا همان طور که علی اکبر داور گفته بود، نبود مجموعه قوانین مدون و موثر و قابل ارایه مانع از آن میشد که دولتهای بیگانه از آن مزیت که مُخِلِ استقلال ملی بود، دست بردارند تا اینکه کار بزرگ اجرا شد و در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۶ خورشیدی لایحه لغو کاپیتولاسیون از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و با مهلتی یک ساله عملاً به اجرا گذاشته شد.
نظر شما