برنامه بن سلمان به اعتراف اکثر کارشناسان و تحلیلگران، از یک گستردگی و تنوع بالایی برخوردار بوده است، از برنامه ریزی برای ایجاد شهر هوشمند "نیوم" (۱) یا همان "شهر نیوم تک " (۲) با سرمایه ای ۵۰۰ میلیارد دلاری تا ترسیم چهره ای امروزی از عربستان دیروزی، با تغییرات سطحی مانند مجوز رانندگی زنان و برگزاری کنسرت های موسیقی و در کنار آن جاه طلبی های منطقه ای که اوج آن جنگ و تجاوز علیه ملت فقیر یمن بود.
شاهزاده که قصد داشت در موعد ۲۰۳۰ همه این اهداف را محقق کند، حالا بعد از ۵ سال عربستان را در لبه پرتگاه ورشکستگی قرار داده است، اما سوالی که پاسخ های متنوعی در آن مستتر است اینکه "دلیل این ورشکستگی بخاطر برداشتن چندین هندوانه با یک دست بوده یا تفکر جاه طلبانه و متفرعن؟"
از یک طرف جنگ یمن با تشکیل یک ائتلاف عربی - غربی که پیش بینی می کرد، در یک بازه چند ماهه کار آن را تمام کند، نه اینکه همچنان ادامه یافت، بلکه آن ائتلاف نیز از هم پاشیده شد و متحدانش را از دست داد، اما این همه افتضاح جنگ یمن نیست، چرا که به دلیل بمباران های کور و کشتار زنان و کودکان، دولت سعودی به نقض آشکار قوانین بین المللی متهم و به رژیم کودک کش شهره شده است.
ادامه این جنگ حالا به یکی از دلایل اصلی و مهم واماندگی شاهزاده بلندپرواز تبدیل شده است و مانند استخوانی در گلو نه راه پیش و نه راه پس برایش باقی گذاشته است.
در این اثنا سقوط قیمت جهانی نفت از یک طرف و فشار رقبای نفتی برای کاهش صادرات آن، بن سلمان را درشرایط وخیمی قرار داده است؛ نفت زیر ۲۰ دلاری همراه با کاهش صادرات از ۱۰ میلیون به حدود ۶ میلیون بشکه در روز برای کشوری که بودجه اش را با نفت می نویسد، درحد یک فاجعه تلقی می شود، آن هم در وضعیتی که میلیاردها دلار جهت خرید سلاح برای جنگ یمن و ماجراجویی های منطقه ای این کشور هزینه می شود.
او برای ساخت شهر رویایی اش (نیوم) نیاز به فروش ۱۰ میلیون بشکه ای به قیمت دستکم ۹۰ تا ۱۰۰ دلار داشت که محقق نشد، حال آنکه وزیر دارایی اش در روزهای اخیر گفته اکنون کشور با کسری بودجه هم روبه روست و برای اداره کشور نیاز به وامی ۵۰ – ۶۰ میلیارد دلاری دارد.
اینطور به نظر می رسد که بن سلمان جوان زمانی که ترامپ به صراحت گفت عربستان به مثابه یک گاو شیرده برای آمریکاست، یا این پیام را خوب درک نکرد یا به معادلاتش خیلی غره بود.
در این میان یک عامل دیگر را هم پیش بینی نکرده بود، یعنی ویروس کرونایی که آمد و اقتصاد جهان را از خود متاثر کرد و عربستان وابسته به دلارهای نفتی نیز پایش وسط بود. بن سلمان قطعا این مرحله را در محاسباتش ندیده بود.
بن سلمان حتی در موضوع سیاست های منطقه ای هم به بن بست خورده است؛ بطوری که ۲ متحد سابق خود یعنی قطر و امارات را از خود رانده است. اکنون قطر به صف دشمنان ریاض پرتاب شده و با امارات، متحد سابقش در یمن، وارد یک تقابل شبه جنگ از طریق درگیری های مسلحانه نیروهای نیابتی دو کشور در مناطق تحت اشغال ائتلاف سعودی شده است.
در حوزه حقوق بشری هم اوضاع چندان مناسب نیست؛ اگرچه وجهه بین المللی عربستان تا قبل از ورود بن سلمان هم چندان مثبت نبود، اما در این سال ها بسیاری از کشورهای جهان ، حتی شرکای اروپایی هم نسبت به نقض فاحش حقوق بشر، عربستان را به چالش کشیده اند، بخصوص ازهنگام قتل جمال قاشقچی روزنامه نگار منتقد سعودی که فرستادگان شاهزاده جوان در استانبول تکه تکه اش کردند تا با اوج گرفتن فله ای دستگیری ها، شکنجه ها و سرکوب های مذهبی ، پرونده قطوری ازاین کشور برجا بماند.
در یک برآورد کلی از وضعیت عربستان، نقطه های تاریک پرونده بن سلمان را فقط با عقلانیت می توان از بین برد؛ حکومت ریاض امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند حل مشکلات ازطریق همکاری های منطقه ای است؛ جایی که اگر ضرری باشد همگان ضرر می کنند و اگر سودی باشد، همه منتفع خواهند شد. در شرایط امروز، مجموعه ای از چالش های بن سلمان را می توان به شرح زیر دسته بندی کرد ؛
- تضعیف بنیه اقتصادی عربستان
- خریدهای دیوانه وار سلاح
- سیاست های برادربزرگانه نسبت به کشورهای عرب منطقه از جمله کویت، عمان ، بحرین و ...
- کینه ورزی و نفرت پراکنی در روابط با همسایگان مانند ایران و قطر و دولت سوریه
- دادن کنترل دستگاه دیپلماسی به نظامی گرایان
- اصرار و ادامه جنگ در یمن
- تضعیف جایگاه منطقه ای بخاطر مداخلات بی ثمر در سوریه ، لبنان، عراق و لیبی
- تیر خلاص زدن به جایگاه حقوق بشری عربستان، با قتل قاشقچی و موج سرکوب ها
به هر روی، شاهزاده سعودی در شرایط کنونی، با اصرار بر جنگ و ادامه تجاوز علیه یمن و سیاست های نامناسب منطقه ای، بیشتر در باتلاق فرو خواهد رفت و با شکل گیری نوعی بی اعتمادی در میان جمهوری خواهان که این روزها خواستار تنبیه عربستان بخاطر نقش این کشور در سقوط قیمت نفت شده اند، افق های پیش روی عربستان خیلی روشن دیده نمی شود.
در نهایت، برای دلایل شکست بن سلمان شاید پاسخ های زیادی وجود داشته باشد، اما مهمترین آن همان تکبر و جاه طلبی ای است که قبلا ملت های منطقه آن را تجربه کرده اند؛ صدام حسین، قذافی و ... و جالب اینکه همه اینها بخاطر این تفکر زیاده خواهانه و افراطی کشورهایشان را به سقوط و فروپاشی سوق دادند و این درحالی است که بن سلمان را شاید بتوان کاریکتاتوری از صدام تلقی کرد که در دامان و زمین بازی قدرت های جهانی قمار را می بازد و کاخ رویاهایش فرو می ریزد.
۱- NEOM
۲- NEOM TECH CITY
محمد علی حیدری هائی
نظر شما