پشت صحنه یک رویا روایتی تئاترگونه از زندگی ملیکا مادر امام زمان است و در واقع شامل دو داستان است در یک روایت.
«نرگسخاتون (به عربی نرجس) یا مِلیکا (وفات ۲۶۰ هجری قمری در سامرا) نام همسر امام حسن عسکری (ع) و مادر حجت بن الحسن (عج) دوازدهمین و آخرین امام شیعیان دوازدهامامی است.»
چند جوان بازیگر در قالب تمرین نمایش، زندگی ملیکا را مرور می کنند:
رها روی یکی از صندلی ها نشست و سامان به طرف او چرخید و گفت: ازدواج با تو اشتیاقی است که از کودکی در دل و جان من ریشه دوانده است، تو شیرینترین خاطره ایام خردسالی من هستی ملیکا.
رها با حالتی که نشانه انزجار از شاهزاده و در عین حال احترام به او بود سری برای شاهزاده تکان داد؛ اما ملیکا در آسمان دلش هنوز هیچ ستاره ای را نیافته است که بخواهد تا ابد در آن بنگرد.
سامان با آشفتگی جلو رفت و پیش پای رها زانو زد، قیاسی سری تکان داد و از جایش بلند شد؛ پاشو از اول این چه جور زانو زدنه ، یه فیگور بیا، شوالیه ها رو دیدی چه جوری جلوی پای دوشیزه ها زانو میزنن...
مریم بصیری نویسنده این کتاب می گوید: طرح این رمان ابتدا سال ۱۳۷۳ به ذهنم رسید و داستانی در مورد "ملیکا" مادر امام زمان(عج) و تئاتر نوشتم. شاید طی سالهای اخیر رمان، نمایشنامه و یا فیلمنامههای بسیاری با این موضوع نوشته شده باشد؛ اما ۲۵ سال پیش در حوزۀ ادبیات داستانی و دراماتیک کاری با این محوریت و به کثرت الان اصلاً وجود نداشت. من هم با تخیلات خودم و منابع اندک موجود دربارۀ حضرت، سعی کردم کار نویی بنویسم. در همان سالها هم به دلیل جذابیت سوژه، این اثر جایزههای متفاوتی دریافت کرد.
نویسنده پشت صحنۀ یک رویا افزود: جوانان بسیاری حتی معانی برخی کلمات رمانهای چهل سال قبل را هم نمیدانند و با واژهها بیگانهاند. در واقع میدان واژگان آنان و گنجینۀ لغاتشان متأسفانه خیلی محدود است و نمیتوانند با آثار تاریخی ارتباط خوبی بگیرند. برای همین به ذهنم رسید میتوان یک نسخۀ جدید از یک داستان تاریخی ارائه کرد؛ طوریکه مخاطب عام و معاصر فکر کند این داستان، داستان زندگی خود او در عصر حاضر است و یک کار تاریخی مثلاً دور از ذهن نمیخواند.
وی با اشاره به منابع مورد استفاده در این رمان عنوان کرد: وقتی میخواهم رمانی تاریخی بنویسم اول به سراغ تحقیق کتابخانهای و میدانی میروم و هر گونه مقاله، کتاب، عکس، فیلم، صوت و... را بررسی میکنم. بعد فقط با داشتن موضوع یک خطی، شروع به شخصیتپردازی میکنم و باقی وقایع.
بصیری ادامه داد: اگر خواننده با توجه به فضاسازی نویسنده باورش بشود که مثلاً ماجرا متعلق به حجاز هزار سال قبل و یا ایران سههزار سال قبل است، داستان تخیلی آن زمان را هم باور میکند؛ اما اگر ماجرایی کاملاً واقعی را بخواهی بدون ایجاد بستر زمانی و مکانی ارائه کنی، خواننده حس میکند همهچیز تخیلی است و در ناکجاآبادی نامعلوم که تصور و تصویری روشن از آن ندارد، اتفاق افتاده است.
وی در مورد نام اثر گفت: کتاب ۱۲ فصل دارد و تمام فصول به صحنه، پشت صحنه و روی صحنه ارتباط دارد و فکر میکنم «پشت صحنه یک رؤیا»، هم از لحاظ تئاتر و هم ماجرای زندگی شخصیت اصلی، عنوان مناسبی برای کار باشد.
مریم بصیری کارشناس نمایش و کارشناسارشد ادبیات نمایشی است و ۴۵ کتاب در حوزه ادبیات داستانی و دراماتیک شامل مجموعه داستان، رمان، پژوهش ادبی و سینمایی، فیلمنامه، نمایشنامه، و کودک و نوجوان را در کارنامه حرفهای خود دارد.
چاپ نخست این اثر در ۲۳۴ صفحۀ رقعی، با قیمت ۲۷ هزار تومان توسط انتشارات سروش در اختیار علاقمندان این حوزه قرار گرفته است.
نظر شما