انسان از چیزی هولناک که میبیند بی اختیار میترسد اما اگر آن چیز هولناک ناگهانی ظاهر شود، وحشت بیشتری ایجاد میکند. این طبیعت انسان است و «پان» اسطوره وحشت این را بهتر از همه میدانست و بر این اساس سلاح محتوم وی «غافلگیری» است. به همین دلیل کسی که دچار یک وحشت دفعی شود به طوری که نتواند بدنش و روانش را کنترل کند، تا حدی که اختیار از کف بدهد مانند اینکه قبض روح شده باشد، میگویند دچار «پانیک» شده، یعنی پان دیده است.
بدین سان یکی دیگر از روایتهای اسطورهای وارد حوزه روانشناسی و روانپزشکی شد تا به سندروم یا نشانگانی از یک بیماری روحی و روانی بلکه جسمی تبدیل شود. در واقع، این اسطورهها هستند که نخست بر اساس تجربیات بشری شکل میگیرند و اسطوره نگاران این تجربیات جمعی را به روایت و داستان تبدیل میکنند تا احوال عالم و آدم، به واسطه این روایتها تبیین شود. اینها خیالات یک آدم خیالپرور در عزلت و تنهایی نیستند که اگر بودند، اسطوره نبودند، چیزی دیگر مانند افسانه و شعر میشدند.
یکی از این تجربیات کم و بیش رایج نزد انسانها در طول تاریخ «وحشتی ناگهانی» است که به واسطه یک کنش دفعی در وضع شخص حاصل میشود. این وحشت دفعی میتواند فردی یا جمعی، به واسطه زشتی یا خشونت، بزرگی یا سرعت و چیزهایی از این دست باشد. پدیدههایی که عادی قلمداد نمیشوند و به همین دلیل شگفتزده میکنند. این پدیده در دورههای گوناگون به شکلهای متفاوتی تجلی مییابد. گاهی با ظهور یک دیکتاتور قدار مانند ضحاک و چنگیز و تیمور و گاهی در هیبت یک بیماری کشنده جمعی و فردی مانند طاعون یا سرطان.
از جلوههای کم سابقه چنین وحشت دفعی و بیاندازه گسترده، همین ویروس کروناست. ویروس کرونا، پدیدهای چند وجهی به شمار میرود که یکی از وجوه آن غافلگیری طمعهاش است. به همین دلیل به شخصیت پان شبیه میشود و یک بررسی تطبیقی اسطورهکاوانه را میطلبد. اما پیش از پرداختن به شباهت این دو، مختصر توضیحی در مورد شخصیت اسطورهای پان ضروریست.
داستان پان
پان یکی از شخصیتهای اسطورهشناسی یونان قلمداد میشود. خاستگاه پان نیز همواره از معماهای اسطورهشناسی یونان محسوب شده تا بر وجه معنایی و هراسناک وی افزوده شود، زیرا از یک مولف به مولف دیگر شجرهنامهای متفاوت دارد. اما بر اساس چندین روایت، پان پسر هرمس و شخصیت وی مانند پدرش مرموز به تصویر کشیده شده است. این شخصیت به نوعی به طبیعت و حیوانات نیز مرتبط میشود حتی بیش از پدرش، زیرا هرمس که مهمترین خویشکاریش پیامرسانی بود، در عین حال با طبیعت به ویژه طبیعت حیوانی نیز پیوندی خاص دارد.
از مهمترین عناصر شخصیت پان که برای کارکرد وی ضروری به نظر میرسد، شمایل و پیکر ترسناک است. پان دارای پیکری پیوندی از انسان و بز بوده و این دو عنصر انسان-بز به شکلی ترکیب شدهاند تا از او چهرهای دهشتناک بسازند. شاخهایش به هلال ماه میمانند و به همین دلیل مانند سایر اسطورههای شاخدار وی نیز در زمره موجودات مهتابی قرار داده میشود. او اسطوره چوپانان به حساب میآید و مراقب حیوانات آنهاست اما چموش و سرکش است. همچنین مرموز، موذی، حریص، شهوت طلب، سرکش و هولناک، به همین دلیل دیدنش موجب وحشتی بیمانند میشود.
یکی از رفتارهای شرورانه وی این بود که مردم را بترساند، ترس و وحشتی که پان ایجاد میکند با همه ترسها و وحشتها متفاوت است به همین دلیل برای خود نام مخصوصی دارد که به آن پانیک میگویند. او از اینکه مردم در مقابلش وحشت کنند، لذت میبرد. روش وی غافلگیری کسانی بود که با خیال راحت مشغول مسافرت میشدند. پان در کورهراهها، به خصوص در مسیرهای جنگلی کمین میکرد و مسافران بینوایی که در این جادهها برای رسیدن به مقصد خویش حرکت میکردند و بیخیال از همه جا پیش میرفتند، ناگهان به سرعت باد و برق جلوی آنها سبز میشد. بیچاره کسی که در آن موقعیت قرار میگرفت، یکباره روح از قالب تن تهی میکرد.
بسیاری برای مدتی نمیتوانستند حرکت کنند و چنان وحشتزده و میخکوب میشدند که مانند مردهای بیحس و مانند گچ سفید میشدند. به همین دلیل افرادی که به وضعیت ترس فلج کننده دچار شوند، میگویند دچار پانیک شدهاند. پانیک، بحرانی است که به واسطه وحشتی بزرگ و دفعی پیش بیاید، آنقدر سریع که بدن و روان فرد نتواند آن را کنترل کند. برخی از افراد پانیکی تا آخر عمر دچار جنون میشدند و روانی که در آن لحظه از دست میدادند، هیچگاه بازنمیگشت. روانشناسان نشانهها و عوارض پانیک را این چنین توضیح میدهند:
- تشدید ضربان قلب، داغ شدن بدن و عرق کردن
- بدن به لرزه میافتد درد شدیدی جان فرد را فرا میگیرد
- احساس به دار آویخته شدن و خفگی شدید ایجاد میشود
- حس بیگانگی از خود و خارج شدن کنترل بدن
- در نهایت برخی از ترس قالب تهی میکنند و میمیرند
پان بیشترین قدرت خود را از غیرمنتظره بودن میگیرد، زیرا او بهتر از هر کس میدانست هر بیشتر ناگهانی عمل کند، بیشتر میتواند پانیک ایجاد کند. اختلال پانیکی یکی از مهمترین و عمیقترین اختلالات روانی و روحی محسوب میشود. روانشناسان همواره نسبت به این نوع اختلال هشدار میدهند، به همین دلیل کسانی که اتفاق مهیب بدی برایشان افتاده، نیاز به مراقبت و درمان دارند. برای مثال اگر کودکی پدر و مادرش را در تصادف یک باره از دست داده باشد، آمادگی آن را دارد تا آخر عمر دچار پانیک شود.
اصل غافلگیری با سرعت بالایی که دارد صورت میگیرد، او قدرت جابهجایی را از پدرش هرمس به ارث برده و میتواند بسیار سریع خود را جابهجا کند. هرمسی که در یک چشم به هم زدن، پیام المپی را از آسمان به زمین و از این نقطه دنیا به آن نقطه منتقل میکرد. سرعتی که پان میراث دارش بود و امکان آماده شدن و عادی سازی شرایط را از افراد سلب میکرد. بهترین راه رهایی از او حرکت نکردن در مسیر او و دوری کردن از راهش است. مهمترین سلاح پان، ترسی است که ایجاد میکند. او شاید در مواردی هم صدمه جسمی بزند اما بیشتر به ترسی که ایجاد میکند شهرت دارد. یعنی تلفاتش بیش از اینکه به واسطه صدمات بدنی باشد، ترسی است که به شیوه خاص خودش تولید میکند.
مسیرهایی بودند که پان در آنها بیشتر رفت و آمد داشت و از آنجا که همیشه تضادها با هم جمع میشوند، همان مسیرهایی بود که سریعتر و آسانتر به مقصد میرسید. کسی که از این مسیرها گذر میکرد، باید خطر پانیک شدن را هم میپذیرفت. برخی از ابلهان و سودجویان که میخواستند کارها تندتر انجام شود و افراد یا کالاها را زودتر به مقصد برسانند و سودشان را سریعتر بگیرند این خطر را برای خود و همراهان خود میپذیرفتند و از همین جادههای پرخطر حرکت میکردند. گاهی هم مشکلی پیش نمیآمد و میگذشتند و سود خوبی هم عایدشان میشد اما بلاخره یک روز آنها هم گیر میافتادند. برخی از کاروانها هم که به دلایلی دیرشان میشد و از کارها عقب میافتادند و میکوشیدند از این مسیرها بروند تا عقب ماندن خود را جبران کنند. در هر صورت تعدادی از کاروانها، از روی بلاهت و حرص یا طمع ترجیح میدادند این خطر را بپذیرند و برای این کار نخست خطر را کوچک میکردند تا از نظر روانی بتوانند پذیرای آن باشند.
پان همه جا میتواند حضور داشته باشد اما منطقه آرکادیا منطقه مخصوص پان قلمداد میشد. به عبارت دیگر بر اساس اسطورهشناسی یونانی، در این منطقه از یونان باستان که پوشیده از جنگلهای بکر و کمتر دست خورده بود و از صخرهها و درختان انبوه شکل میگرفت، به پان اختصاص داشت و بیشتر در آنجا احتمال حضور داشت. یونانیان قدیم در شمایلشناسی و مکانشناسی پان، دقت فراوانی کردهاند.
یادآوری میشود که پان با دو ویژگی اصلی شناخته میشود، یکی وحشت و دیگری شهوت. این دو در بسیاری از مواقع به خصوص نزد پان، مکمل یکدیگر محسوب میشوند. ماجرا فلوت پان نیز به همین موضوع بازمیگردد. روزی پان به دنبال یکی از پریان زیبا بود تا او را به چنگ آورد، این پری که سیریکس نام داشت در نهایت نتوانست از دست پان تیزپا فرار کند. وقتی که پان به او رسید او از خدایان خواست تا وی را تبدیل به یک نی کنند، شاید از دست این چهره کریه آسوده شود. این آرزو برآورده شد و این پری زیبا تبدیل به نی شد اما پان آن نی را به چندین قطعه کوتاه برش داده و به یاد سیریکس شروع به دمیدن کرد و صدای موسیقی فلوت از آن شنیده شد.
ترس و غافلگیری
عمده کارکرد پان ترساندن و شیوه آن به طور خاص غافلگیری است زیرا پان این را به خوبی متوجه شده بود که با غافلگیری میتواند ترس را به اوج خود برساند. این شیوه را پان ابداع کرده بود، شاید هرمس در تعلیم آن به وی موثر بوده است. ترس همواره نسبت به چیزی که اتفاق نیافتاده صورت میگیرد، از چیزی که شاید اتفاق بیافتد وحشت خواهیم کرد. وقتی اتفاق افتاد مفهوم و احساس آن دیگر ترس نیست تغییر میکند. متخصصان گفتهاند ترس یک حس است و به عالم احساسات تعلق دارد و اگر استدلال و تفکر در مورد علت ترس صورت بگیرد، ترس یا از بین میرود و یا تعدیل میشود. انسان در شرایط غافلگیری فرصت تفکر منطقی و گشتن به دنبال روابط عقلانی را ندارد و به همین دلیل به طور کامل در اختیار احساسات خود قرار میگیرد. کمتر موقعی به مانند غافلگیری، انسان به سوژه تندار احساسی تبدیل میشود زیرا این سوژه کنترل هم روان و هم تن خویش را از دست میدهد. بنابراین ناگهانی و غیرمنتظره بودن موجب میشود تا ترس امکان تحلیل شدن پیدا نکند و تلطیف نشود. موضوع اینست که چرا یکی از مخوفترین اسطورهها از شیوه غافلگیری استفاده میکند، مگر در این پدیده چه چیزی نهفته شده که تا این حد پان به آن وابسته است؟
ما خودآگاه و ناخودآگاه به قدرت و قابلیت غافلگیری واقف هستیم و حتی از آن لذت میبریم. به همین دلیل است که وقتی جشن تولد کسی فرامیرسد، میخواهیم برای او غیرمنتظره یا اصطلاحا سورپرایز باشد. حال این عمل ناگهانی وقتی که در حوزه وحشت و ترس باشد، میتواند تاثیرات عمیقی بر روی فرد یا گروه به جای گذارد. اما خود غافلگیری بر اساس دو اصل سرعت زیاد کنش یا کنشگر و بیخبری مخاطب صورت میگیرد. پس به همین دلیل پان و پانزدگان همواره به دنبال آدمهای بیخبر و بیتوجه هستند. همچنین یکی از گروههای مناسب به عنوان طعمه، افراد نترس هستند زیرا ترس نیز نیاز به آگاهی و شعور دارد. برخی شعور ترسیدن ندارند و به همین دلیل بیتفاوت و ناآگاه به پدیدههای ترسناک میشوند و همین برای پانیک شدن خوب است، افراد مبتلا به بلاهت یا جنون خطر میتوانند مخطرات زیادی را به دنبال بیاورند.
بنابراین، گاهی باید ترس را ستایش کرد، زیرا ترس نوعی هشدار بیولوژیک و روانی است. ترسها میتوانند مانند سپر دفاعی ما را از بسیاری خطرات مصون دارند. همچنین ترسهای کوچک میتوانند ما را از ترسهای بزرگی مانند پانیک نیز محافظت کنند. برای مثال اگر کسی به دلیل ترسی منطقی با ماشین سرعت بسیار زیادی نرود و حادثه ایجاد نکند را نمیتوان بزدل نامید. ترسی که موجب شود تا کسی جایی نرود و درگیر خطری بزرگتر نشود، ترس عاقلانهای است.
پانیک کرونایی
چنانچه خواهیم دید کرونا نیز از روش پانیک استفاده میکند، موضوع این است که کرونا همانند پان نخست به شکل پنهانی و مخفیانه نفوذ میکند و در موقعی که به طور کامل آمادگی و قدرت لازم را پیدا کرده است، طعمه خود را که بیخیال مشغول کارهای روزمره خویش است، یک باره چنان غافلگیر میکند که راه نجاتی برای آن بینوا باقی نمیگذارد. این پنهان کاری را میتوان اصل نخست دوگانه پان-کرونا نامید. کرونا نیز مانند پان شجرهنامه مبهمی دارد، هزار و یک دلیل برایش تراشیده شده و هنوز هم معلوم نیست چگونه شکل گرفته است. آیا واقعا چینی است و یا نه از جایی دیگر آمده؟ اگر در چین شکل گرفته از خوردن مثلا خفاش بوده یا از آزمایشگاههای بیولوژیک بیرون زده... این ابهام شجرهنامهای بر هولناکی کرونا میافزاید.
در هر صورت این ویروس یک باره در چین آشکار و همه آنها را چنان غافلگیر کرد که کشورشان فلج شد. سپس پان-کرونا به مرور در تمام کشورها دیده میشود و همه را دچار پانیک میکند. آلبر کامو در کتاب طاعون خود میگوید: «طاعونها و جنگها مردم را یکسان غافلگیر میکنند.» جنگ و بیماری طاعون یا کرونا به یک شکل عمل میکنند. کامو کرونا ندیده بود، زیرا طاعون نسبت به کرونا مانند جنگ منطقهای نسبت به جنگ جهانی است. بنابراین کرونا نیز مانند پان قدرت خود را در غافلگیری کسب میکند و از طریق اعتماد به نفس زیادی یا بیخیالی میتواند چنان دچار پانیک کند که تا مدتها افراد یا حتی کشورها مانند فلجها تکان نخورند. بنابراین مثل پان در کمال آرامش میآید و درست آنجایی که منتظرش نیستی کمین کرده است، زیرا اگر منتظر باشی گرفتارش نمیشوی. هر کجا احساس اطمینان بیشتری کردی، احتیاط بیشتری هم باید بکنی. اصل غافلگیری اصلی مهم در روابط میان انسانها و حتی حیوانات است. بسیاری از حملات به دیگری بر اساس همین اصل استوار شده است، همچنین این اصل در امور جنگی بسیار کاربرد دارد.
پس از اصل غافلگیری و پنهان سازی، اصل «شبیهسازی» نیز یکی دیگر از اصول کروناست که به پان میماند. یعنی اینکه خود را شبیه به دیگر بیماریها جلوه میدهد، چنانچه تا مدتی نمیتوان تمییز داد که آیا این بیماری سرماخوردگی، آنفولانزا یا کروناست. همین اصل نیز به او کمک میکند تا نه تنها تشخیص بسیار دشوار باشد بلکه تا مدتی فرد را در دو راهی و چند راهی قرار دهد. به ویژه اینکه میداند محیط بیمارستان نیز آلوده است و اگر ویروس را نداشته باشد و به بیمارستان برود احتمال ابتلا زیاد است. به همین دلیل شاید عدهای که کرونا ندارند و بیماری دیگری دارند با مراجعه به بیمارستان دچار شوند و عدهای نیز که به بیماری مبتلا شده اند به خاطر همین شباهت به بیماریهای سادهتر، بیتوجهی میکنند و هم برای خود و هم برای دیگران خطر بزرگی را ایجاد میکنند. یادآوری میشود که پان نیز خود را شبیه درخت و حیوان بی آزاری مانند بز میکرد و اگر هر کس بخشی از بدنش را میدید با آن را با بز اشتباه میگرفت اما وقتی که یک باره در وسط جاده سبز میشد، ترکیب زشتی را مشاهده میکرد که از ترس دیگر نمیتوانست تکان بخورد و کاری کند.
ویروس کرونا، فریب دیگری هم به کار میگیرد، وی بیمار خود را زود از پای درنمیآورد بلکه نخست او را به تبدیل به ناقل خود میکند، وقتی که به اندازه کافی از وی استفاده و بسیاری را مبتلا کرد، سپس او را از پای در میآورد. این برخلاف بیماریهای دیگری مانند ویروس ابولا است زیرا ابولا چنان زود طمعه خود را از پای درمیآورد که دیگر فرصت انتقال آن یا به دست نمیدهد و یا بسیار کم خواهد بود. ویروس کووید ۱۹، مانند یک استعمارگر عمل میکند یعنی آهسته آهسته وارد بدن میشود و بدن را تبدیل به کلونی (مستعمره) خود میکند و وقتی که کارش با بیمار تمام شد او را به سرعت از پای درمیآورد و رها میکند. بنابراین کرونا یا ویروسی هوشمند است و یا بر اساس طرحی هوشمند عمل میکند.
مقابله با پان-کرونا
متاسفانه جهان در همین مسیر پان قرار گرفت و کرونا یک باره نخست چین و سپس دیگر کشورهای جهان مانند ایران را فرا گرفت. کشورهای جهان نیز احتمالا تدبیر و مسیر خوبی برای گذر انتخاب نکرده بودند که این چنین بهتزده در مقابل چهره دهشتناک پان قرار گرفتند. این روزها خیابانها و کوچههای شهر مانند جنگل آرکادیا خاستگاه پان شده و هر گوشه آن باید منتظر پان-کرونا بود. اکنون جامعه جهانی دچار این پانیک شده و تا حد زیادی کار از کار گذشته، یک پانیک جهانی بیسابقه کره زمین را دربرگرفته حالا باید دید با یک فرد و جامعه پانیکی چه باید کرد، چگونه میتوان از خسارات بیشتر جلوگیری کرد؟
یکی از ویژگیهای ترس پانیکی بیاعتمادی به دیگری و خودخواهی است. به بیان دقیقتر شخص پانیکی بیش از همه به خود میاندیشد و همین میتواند نه تنها وی را از یاری به دیگری بازدارد، بلکه بدتر این است که بکوشد حتی به قیمت ناامنی دیگران در جستجوی امنیت خود میشود. وقتی که بیاعتمادی ایجاد شود، دیوارها بالا میروند و مرزها بسته میشوند و وسایل حملونقل بینالمللی بی حرکت میمانند. کشورها نسبت به کشورهای دیگر بیاعتماد، شهرها نسبت به شهرهای دیگر بی گذشت و گروهها نسبت به گروههای دیگر دشمن میشوند. در صورت فشار و تنگنا دشمنی و خشونت همه جا را فرا میگیرد و وضعیتی آخرالزمانی بر جامعه سایه میافکند. به طور کلی آدمها از بودن در این دوره و در این سیاره احساس ناخشنودی میکنند.
برخی از محققان مانند زیگمونت باومن از «ترس انحرافی» سخن میگویند به این معنا که حوادث تلخ میتواند نگرش یک فرد یا گروهی موجب این باور شود که جهان جای ناامنی است و به همین دلیل خود را بسیار آسیب پذیر میبینند، این نگاه نیز به نوبه خود آنها را آسیب پذیرتر میکند.
وحشت از دیگری جای رابطه با دیگری را میگیرد، دیگرهراسی، جمع و جامعههراسی میتواند از نتایج این ویروس باشد. انسانهراسی (anthropophobie) نوع دیگری از بیماری میشود که در میان جوامع بشری شیوع پیدا میکند. همچنین یکی از نتایج پانیک کرونایی میتواند بیماری خودبیمارانگاری (hypocondrie) باشد. یکی دیگر از ویژگیهای پانیک شدن این است که فرد را نه تنها غیراجتماعی، بلکه ضداجتماعی میکند. افرادی که دچار پانیک میشوند، به هیچ چیز فکر نمیکنند، اگر بتوانند تکان بخورند فقط میکوشند که خود را از مهلکه نجات دهند. در برخی از تجربیات پانیک تعدادی از مادران در هنگام خطری مانند آتشسوزی، فرزندانشان را ناخودآگاه رها کرده و فرار کردهاند. شرایط پانیک موجب گسست میان حتی نزدیکترین روابط میشود و فرد به شخصی غیراجتماعی و در صورت لزوم به فردی خشن تبدیل میشود. به گفته هابز در چنین موقعیتی عمل اصلی افراد این است: «هر کس برای خودش». جنگ دستمال توالت یا نان یا چیزهایی که تا دیروز بیاهمیت جلوه میکردند، موضوع برخوردهای فیزیکی شدهاند.
یادآوری میشود که ترس یکی از بهترین احساسات بشری هم هست یعنی موجب بقای او میشود، در واقع یکی از شاخصهای فرهنگی همانا خطرآگاهی است، یعنی اینکه جوامع به میزان رشد خود، خطرآگاه نیز میشوند چنان که میتوانند خطر را تشخیص و برای مقابله با آن برنامهریزی کنند. جوامع بدوی خطرآگاهی کمتری دارند و به همین دلیل بسیار آسیبپذیر بودند. آگاهی و احتیاط مهمترین راه برخورد با پان بود، شجاعت ابلهانه و ترس بزدلانه هر دو میتوانند در شرایط حساس کنونی به نفع پان-کرونا شوند. ارسطو میگوید: «رفتار نادرست آن است که کسی از چیزی بترسد که نباید بترسد» و نادرستتر هنگامیکه باید بترسد، نترسد.
ترس میتواند نقطه مشترک همه ما باشد وقتی که همه از یک چیز وحشت داریم. همین امر میتواند عامل همکاری شود. ترس مشترک که افرادی مانند ویکو بر آن تاکید میورزند، قابلیتهای زیادی برای ایجاد حس مشترک و هبستگی دارد. اما افراد دیگری مانند ماکیاولی بر این باورند که ترس به خصوص از نوع مشترک آن، موجب تنش میان افراد شود و آن طوری که هابز گفته بود جامعه را به صحنه «همه علیه همه» تبدیل کند. همه اینها بستگی به رفتار الگوها و اسطورههای جامعه و آگاهی و خرد مردم دارد. از نظر هابز ترس فراگیر میتواند ما را به طرف وضعیت طبیعی ببرد، یعنی وضعیت طبیعت جنگلی و حیوانی که در آن اعتماد معنایی ندارد و همه نسبت به هم وحشت دارند.
سخن آخر اینکه پان میتواند بازی قایمباشک راه بیاندازد. پانزده هیچ گاه در امان نیست، نه تنها واکسینه نمیشود بلکه مستعد یک تکانه تازه است. بر همین اساس همواره باید مراقب مظاهر پان مانند طاعون و کرونا بود زیرا گاهی به طور فریبندهای عقب مینشینند تا طعمههایشان را بیش از پیش مورد آسیب قرار دهند. نمونه بارز آن آنفولانزای اسپانیایی بود که در بازگشتش بیش از آغازش دست به کشتار زد.
نظر شما