بخش پایانی این نشست با اظهارات «غلامعلی چگنیزاده» استاد روابط بینالملل، رییس مرکز مطالعات چین دانشگاه علامه طباطبایی و دبیر این میزگرد بهعنوان سومین سخنران همراه بود که وی به ارایه دیدگاههای خود پرداخت. وی ضمن اشاره به سخنان اخیر «شیجین پینگ» رییس جمهوری چین در سازمان بهداشت جهانی و در راستای سخنان «شریعتینیا» دیگر سخنران این میزگرد، اظهار داشت که چین نیز بهنوعی در حال تجربه فشار سیستمی است. چراکه به نظر میرسد، این کشور به جهانی الفت داشته است که اکنون همه مختصات آن از نظر اقتصادی و اجتماعی آسیبدیده و گویا چین بهدرستی نمیداند که با این جهان جدید پساکرونا چطور باید تعامل کند.
از نظر استاد روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبائی، هر دو کشور چین و آمریکا در حال رویارویی با جهانی هستند که پیش از این تجربه کرده بودند، درحالیکه جهان جدیدی در حال ظهور است. وضعیتی که پیشآمده، درست مانند این گفته ژنرال فرانسوی جنگ جهانی دوم است که «ارتشیان و نظامیان همواره خود را برای جنگهای گذشته آماده میکنند، در حالیکه همواره با جنگهای جدیدی روبرو میشوند».
رهبران نافذ تاثیرات کلیدی دارند
از دید رییس مرکز مطالعات چین دانشگاه علامه طباطبائی، اکنون پرسش مهم این است که آیا دیگر بازیگران نیز امکان تطابق با این جهان نوین را دارند یا خیر؟ دکتر غلامعلی چگنی زاده، ضمن اشاره به گفتههای اخیر «جوزف نای»(نظریهپرداز جنگ نرم)، تأکید کرد که اکنون نقش رهبران در تطابق با شرایط جدید بسیار کلیدی است. بنابراین بهطورکلی دو نکته دارای اهمیت است. نخست اینکه، همان استرسی که در بدنه تصمیمگیری دولت آمریکا نسبت به چین و تحولات جهان پیشرو وجود دارد، به شکل دیگر در رهبری چین هم دیده میشود و دوم اینکه، اگر ما بپذیریم رویدادهایی بسیار جدی در راه است، نقش رهبران نظامهای سیاسی در فهم این رویدادها و تصمیمگیری درباره چگونگی واکنش به آنها بسیار حیاتی خواهد بود.
استاد روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبائی سپس با اشاره به نقش تاریخی «قوام السلطنه» در فهم تحولات جهانی در برهه مهمی از تاریخ ایران، اظهار داشت: «در شرایط حساسی که تغییرات ساختاری بر زندگی بازیگران مسلط میشود، رهبران نافذ میتوانند تأثیرات بسیار مهم و کلیدی از خود بر جای بگذارند». «چگنیزاده» درباره روابط میان ایران و چین در جهان پساکرونا نیز اظهار داشت که در ایالات متحده امریکا معمولاً دو روایت بسیار پذیرفتهشده و از مقبولیت عام برخوردار است، یکی روایت درباره چین و دیگری روایتی که در خصوص ایران وجود دارد. بهسخندیگر، معمولاً کمتر تفاوتی در میان دیدگاههای گوناگون نسبت به این دو موضوع وجود دارد و دموکراتها و جمهوری خواهان درباره این دو موضوع تقریباً همعقیده هستند.
وی در جمعبندی سخنان خود گفت که به نظر میرسد نه رهبران ایالاتمتحده آمریکا و نه رهبران دیگر قدرتهای بزرگ، آمادگی مطلوبی در رویارویی با شرایط فعلی از خود نشان ندادهاند و این نشاندهنده آن است که در صورت بروز بحران، کنشگران اصلی نظام بینالملل از ظرفیت ایدهای کافی برای به تعویق انداختن بحران برخوردار نیستند. مشابه این وضعیت در بحران مالی ۲۰۰۸ و حادثه ۱۱ سپتامبر نیز دیده میشد.
انتقال قدرت و فرسایش حکمرانی جهانی
در ادامه «شریعتینیا» نیز در تائید سخنان «چگنیزاده» افزود: «در طول تاریخ شاهد آن بودهایم که وقتی انتقال قدرت رخ میدهد، نخستین جایی که نابود خواهد شد، حکمرانی جهانی است. شرایطی که هماکنون نیز شاهد آن هستیم و میبینیم سازمان بهداشت جهانی که تا پیش از این سازمانی کاملاً تخصصی بوده، به محل تنشهای سیاسی تبدیلشده است. بنابراین ما هماکنون در مسیر فرسایش نظام حکمرانی جهانی هستیم، بیآنکه ظرفیت ایدهای لازم برای ساماندهی و بازتولید آن وجود داشته باشد. گرچه ظرفیت ایدهای چین از لحاظ داخلی بسیار بالاست و این احتمال وجود دارد که با روی کار آمدن «بایدن» در ایالاتمتحده آمریکا، ظرفیت ایدهای داخلی این کشور نیز ارتقا یابد و همپوشانی ایدهای میان دو کشور افزایش پیدا کند. در غیر این صورت، روند جهانی دچار فرسایش خواهد شد و ما منتظر بیثباتیها و تغییرات ناگهانی جهانی بیشتری خواهیم بود. حتی این احتمال وجود دارد که ایالاتمتحده آمریکا به سوی شکل دادن به شبکه کودتاهایی علیه چین حرکت کند؛ همچنان که هماکنون از انگلیس درخواست کرده است تا نخستین توافق خود پس از «برگزیت» را با ایالاتمتحده آمریکا برقرار سازد و نه چین و پیشبینی میشود که فشارهایی از این دست تا مدتی برای کشورهای گوناگون جهان از سوی ایالاتمتحده امریکا وجود داشته باشد».
در پایان این نشست که با حضور بیش از ۵۰ تن از علاقهمندان به مباحث مربوط به مطالعات چین برگزار شد، سخنرانان به برخی پرسشهای مطرحشده از سوی مشارکتکنندگان که از کشورهای گوناگون ازجمله افغانستان در این نشست حضور یافته بودند، پاسخ گفتند.
نظر شما