هنر مدرن با ریشه هایی که در سده ۱۸ و ۱۹ قابل ردیابی است، بخشی از موجودیت خود را مدیون ناسازگاری برخی هنرمندان با روند عمومی هنر کلاسیک می داند. در این برهه از تاریخ برخی از هنرمندان در راستای یافتن واکنشی موثر در برابر روند جمود یافته موجود، طغیان کردند و به دنبال کشف راه های تازه بیانی، دست به تجربه گرایی زدند. پل گوگن نقاش و تندیس گر شهیر فرانسوی، با کاربست موضوع آثار مذهبی اساتید نقاشی پیش از خود، الهام از روح زندگی بدوی و شکست مرز میان خیال و واقعیت، جریانی موثر و تاثیر گذار در بستر هنر ابتدای سده بیستم محسوب می شود. پل گوگن هنرمندی است که با وجود زندگی شخصی سرشار از مجموعه ناکامی ها نظیر تاخت زدن شغل پردرآمد و زندگی مطلوب خانوادگی با کار و بار کساد نقاشی و انزوای خود خواسته تاثیری شگرف بر هنر سده ۲۰ داشته است.
زندگی پرفراز و نشیب گوگن
پل گوگن در پاریس چشم به جهان گشود. بعد از چند سال که در ناوگان بازرگانی فرانسه خدمت کرد به بورس روی آورد و در فراغت و روزهای تعطیل به نقاشی می پرداخت. به تدریج به خرید و گردآوری تابلوهای امپرسیونیستی مشغول شد. از ۱۸۸۳ میلادی به طور تمام وقت به نقاشی پرداخت. چندی بعد در نگارخانه ولار در پاریس نمایشگاه انفرادی تشکیل داد.
اگر به زندگی گوگن از زاویه سفرهای دوران جوانی او نگریسته شود به شیوه ای منحصر به فرد از زندگی یک انسان خواهیم رسید که در ذهن مخاطب از او یک نقاش افسانه ای ساخته است. او خانواده و شغل تجاری خود را ترک کرد و به زندگی در جزیره ای در دریاهای جنوب روی آورد و به تکرار از خود به عنوان وحشی یا بدوی یاد کرد. این هنرمند برای فرار از فشارها و مادی گرایی تمدن غربی به نوعی از آن دوری می جوید. وقتی گوگن به اشتیاق هنری خود پی برد، فهمید تنها یک مسیر دارد: خلق موضوع و به تصویر کشیدنش به شیوه ای درونی. او از اصالت کار خود و هویت هنری بی همتایش احساس غرور می کرد. در حقیقت رسالت اصلی گوگن آزادسازی هنر از قید و بند زمان بود. او در جست و جوی جایگزینی حقایق عینی روزمره با واقعیت ذهنی و تخیل و رویاها بود و به فروشنده آثارش می گوید: «من نقاشی نیستم که طبیعت را کپی کند. با من همه چیز در پندار شوریده ام، اتفاق می افتد.»
از نظر او موثرترین راه ارتباط جهت آشکار کردن حقایق جهان از طریق سمبل ها و انگیزش سریع رنگ و فرم است که ذهن را به سان نوای موسیقی به هیجان در می آورد و مدعی بود سمفونی ها و هارمونی هایی را در فرجام کارش به دست می آورد. گوگن باور داشت که نقاشی باید سبب شود، شخص همانگونه بیندیشد که موسیقی باعث ایجاد آن نوع تفکر می شود.
شیوه کار گوگن
شایان ذکر است که تاثیر هنر شرق بر آثار نقاشانه پل گوگن را نباید از یاد برد. گوگن معتقد بود که تمدن مغرب زمین از جا در رفته است و جامعه صنعتی بشر را به طرف زندگی ناقصی که باید صرف منافع مادی شود، سوق می دهد، بدون آنکه مجالی برای بروز عواطف انسانی بر جای بگذارد. گوگن برای مکاشفات خود در این دنیای پنهانی احساس، پاریس را به قصد غرب فرانسه ترک کرد تا در میان دهقانان ایالت برتانی زندگی کند. در آنجا کوشید تا در تصویرهایی به نام تجلی پس از موعظه دینی ایمان ساده و صریح آنان را به تصویر بکشد. این چیزی بود که هیچ یک از نقاشان مکتب رومانتیسم به آن دست نیافته بودند، یعنی شیوه ای مبتنی بر منابع پیش از نهضت رنسانس، برجسته نمایی و سه بعد نمایی جای خود را به شکل های برابر و ساده محصور در درون خطوط کناره نمای سیاه و ضخیم داده اند و رنگ های تابناک پرده نیز به همان اندازه غیر طبیعی است. گوگن همانند استادان نقاش پیش از خود موضوعاتش را از دل تاریخ، دین و اسطوره ها همچون خدایان و الهه ها، قهرمانان اساطیری و زیبایی های خیالی بر می گزید. در حقیقت او خود را وقف سنت بازآفرینی عناصر ابدی کرده بود. شاید وی در این انتخاب در جست وجوی جاودانگی هنرش بود و دریافته بود: «هر چیزی که بتواند در جریان زمان دوام آورد، همواره به عنوان اثر یا پدیده کلاسیک لحاظ خواهند شد. » گوگن بر این باور بود که سوژه اثر چون موسیقی در زیر چتر آوا و الحان موزیکال از پس شکل و رنگ تجلی می یابد و کاملا درونی است.
در تحلیل یکی از آثار او به نام «کابوس مرگ نظاره گر است» از واژه موسیقی گونه سود می جوید، به این دلیل که موسیقی از ریتم و هارمونی تشکیل شده است و این عناصر می توانند بدون تبیین یک موضوع یا داستان زیبا باشند.
«یعقوب در جدال با فرشته» دیگر آثار گوگن به شمار می رود که در این تصویر کوشیده تا ایمان ساده و صریح را به تصویر بکشد. این تابلو نقاشی نمونه ای است که برای مخاطب بومی محل زندگی و کار گوگن محبوب بود زیرا مطابق کتاب مقدس نمایانگر جدال میان یعقوب و فرشته است. گوگن در اثر «مسیح زرد»، فضایی معاصر از یک مزرعه گندم را خلق کرده که زنان دایره وار در آنجا به گونه ای عبادت می کنند، گویی در حال عزاداری در پای صلیب مسیح هستند و اینگونه می نمایاند که عبادت کنندگان در باور مذهبی شان ممکن است، خود را شاهد به صلیب کشیدن عیسی(ع) تصور کنند. گوگن در آفرینش آثارش همه چیز را مقدس می پندارد و این مهم ثبات قدم او را در بسیاری از آفرینش های میسر می گرداند.
از جمله دیگر آثار گوگن می توان به «چهره هاله دار نقاش، زنان اهل تاهیتی، ماه و زمین، از کجا آمده ایم؟ کیستم؟ به کجا می رویم؟، اسب سپید، سواران در ساحل، مجسمه زن اهل کاراییب و باسمه نوآ » اشاره کرد.
گوگن و هنر مدرن
گوکن با بازیگوشی و طنازی از گستره وسیعی از رسانه ها، مواد و متریال برای خلق و آفرینش استفاده می کرد و در این راه از هنر بدوی، غارنگاری های کهن، نقاشی های گلدانی یونانی، هنر شرق و امکانات زندگی نوین و زرق و برق خیابان ها الهام می گرفت و اقتباس می کرد و کژنمایی و دگرگونی را می آزمود و مکاتب و جریانات بازتاب گرایانه را جریاناتی منفعل و تقلیل گرا می دانست. گوگن بر خلاف امپرسیونیست ها، غالب موضوعاتش همچنان ریشه در ادبیات، تاریخ و مذهب داشت، حال آنکه امپرسیونیسم از موضوعاتی روزمره بهره می برد، با این وجود وجه اشتراک روشن میان تمامی هنرمندان مدرنیست به چالش کشاندن اصول پابرجای چیستی هنر است.
دستاورد گوگن
گوگن در فرایند آفرینش آثارش فضاهای متنوعی را آزمود، این تجربه گرایی از مواریث گرانقدر وی برای اسلاف بوده است. تجربیات این هنرمند امتزاج فضا و زمان، مکان های مختلف را برای رهروانش به ارمغان آورد. جریان هنر در این زمان از مسیر همیشگی اش خارج شده بود زیرا در این برهه از زمان هنرمندان بی شمار دیگری از دست آوردهای هنر شرق، خاور دور، هنر آفریقایی و هنر سیاهان الهام گرفتند و آثار خود را در محور جدیدی به نام هنر نو به حرکت در آوردند. چنانکه می دانیم، هنرمندانی نظیر گوگن، موضوع و عناوین آثار نقاشانه گذشته را مشق می کردند. گوگن با آفرینش مصور داستان های مذهبی در فضایی که هیچ شباهتی به آثار نقاشانه مبتنی بر روایات مذهبی پیش از خود ندارد، مرزهای زمان را در می نوردد و فاصله میان واقعیت و تخیل را مخدوش می سازند. رسالت اصلی گوگن آزادسازی هنر از قید و بند زمان بود. هنر گوگن بی اعتنا به بازنمایی های معمول، فرم و رنگ را در مسیر نیل به بیان مورد نظر هنرمند سوق می دهد و این جسارت وی چراغ راه هنرمندان سال های بعد در قالب جریان های فوویستی، سمبلیستی و گروه های متعدد دیگر شده است.
سرانجام گوگن
گوگن به عنوان پیشتاز حرکت های ضدناتورالیستی، همچون فوویسم در فرانسه و هیجان نمایی در آلمان و کشورهای دیگر معرفی شد. سرانجام این نقاش و تندیس گر فرانسوی در ۱۹۰۳ میلادی در ۵۵ سالگی در یکی از جزایر مارکیز در جنوب اقیانوس آرام درگذشت و به این ترتیب زندگی یکی از آفرینندگان مفهوم جدید نقاشی به پایان رسید. امروز پل گوگن یکی از مشهورترین هنرمندان تاریخ اروپا به حساب میآید.
منابع:
۱. آزبورن، پیتر، مدرنیته و مدرنیسم، مترجم: حسینعلی نوذری، چاپ اول، تهران
۲. آیت اللهی، حبیب الهی، وجود افتراق و اشتراک در مبانی زیبایی شناسی سبک ها و ارزش ها در هنر ایرانی- اسلامی
۳. پاکباز، روئین، دایره المعارف هنر، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر
نظر شما