شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۴خرداد را روز حکمت، رهبری و توانایی نامگذاری کند

تهران- ایرنا- تاکنون شاهد ۴ دهه برجسته در توانمندسازی نظام اسلامی از مسیر هدایت‌های رهبری و حکمت ورزی برای صیانت از عظمت اسلام، مسلمانان و ملت شریف ایران و توانمندسازی کشور در خلق ارزش‌های بزرگ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و البته قدرت نظامی و شکل‌گیری قوت و قدرت ایران اسلامی بوده ایم، پیشنهاد می‌شود که شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه آتی نسبت به تصویب و نامگذاری روز ۱۴ خرداد به عنوان «روز ملی حکمت، رهبری و توانایی» در تقویم رسمی کشور اقدام کند.

نظام‌های سلطه‌گرا و استعمارگر از ظرفیت‌های نظام تجدد برای توسعه سلطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در قالب سبک زندگی مدرن، نظام شهرسازی و معماری پر جاذبه، نظام‌های فکری و آموزشی خاص، حتی تغییر در نظام زبانی و فکری جوامع، حس خود شرمندگی، از خودگریزی، سنت ستیزی و اثبات خود از طریق عضویت در نظام فکری و فرهنگی مدرن، جوامع اسلامی و جهان غیر غرب را در مسیر مدرن شدن و البته غربی شدن قرار دادند و طی دو قرن حتی مبارزات ملت‌ها با نظام‌های سلطه را در ساختارهای خاص تعریف کردند تا دوام و قوام آن شکننده و ناپایدار باشد.

آنها به گونه‌ای پیچیده کشورهای اسلامی را در مسیر از خودگریزی و دیگری پرستی سوق دادند و در یک فرآیند مکانیکی از دافعه‌های مبدا و جاذبه های مقصد استفاده کردند تا «جوامع رویایی غرب» را به عنوان آرزوی اجتماعی و جوامع دیگر را به عنوان «جوامع خراب و آزار دهنده» بازنمایی کنند. مشخصه جوامع رویایی، حکمرانی خوب، نظام عادلانه حمایت از افراد کم درآمد، تامین کننده حقوق فردی و اجتماعی، روابط آزاد اجتماعی و تامین کننده همه لذت‌های ذهنی و جنسی که پوسته ظاهری این جوامع را تشکیل می‌داد، ولی در لایه های پنهان جوامع سرمایه داری با فاصله اجتماعی بزرگ، به هم ریختگی وضعیت خانواده و هرج و مرج روابط جنسی، تجاری شدن بدن و شان انسانی، فراوانی قمار و اعتیاد، تبعیض اجتماعی نهادینه سفید پوستان نسبت به رنگین پوستان وجود داشت.

مشخصه جوامع خراب و آزار دهنده، حکومت های ضعیف و خودکامه و وابسته، فقر فراگیر، خراب بودن منظر شهری، عدم توسعه یافتگی راه‌ها و نظام های حمل و نقل، ضعیف بودن خدمات بهداشت و درمان، نظام های آموزشی ضعیف، هرج و مرج اجتماعی، فقدان نهادهای خدماتی قدرتمند و کم بهره بودن از آزادی اجتماعی و از هم مهمتر ضعیف بودن نهادهای حقوقی و به انحراف کشاندن تعالیم دینی در شکل دین مناسبتی و دین بدون برنامه و مداخله اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و از همه مهمتر فساد و بی عدالتی نهادینه بود.

در مقایسه بین به ظاهر جامعه رویایی غرب و جامعه خراب و آزار دهنده، روحیه اعتماد به نفس فردی و اجتماعی و ملی و منطقه ای دچار تخریب اساسی شد. ادبیات، سینما، موسیقی و همه ظرفیت های بازنمائی رسانه ای نیز این تمایز را برجسته کرد و به نوعی حس «ما نمی توانیم» و «آنها می توانند» را در میان جوامع اسلامی و بسیاری از جوامع غیر غربی تقویت کرد.

از سوی دیگر تمایل به رفتن به سمت جامعه برتر (جامعه رویایی غرب) و گریز از جامعه خراب و آزار دهنده، مسیرهای مدرن شدن و غربی شدن به عنوان توسعه یافتگی و مسیرهای دین گرایی و سنت گرایی به عنوان عقب افتادگی و بازگشت به قهقرا به نمایش گذاشته شد. بدیهی و روشن است که منظور از این بیان این نگاه، رد کردن همه پدیده های مدرن که البته محصول تلاش فاخر و تمدنی اندیشمندان است، نیست، بلکه آن وجهی از تجدد و جامعه مدرن مذموم است که منشاء دوری از خدا و یا تقویت کننده فساد و عقب افتادگی معنوی می شود. در واقع تجدد در نگاه جامعه و الهی پیشرفت قابل فهم و قابل بهره برداری است، ولی به عنوان یک منبع برای سلطه فرهنگی و توسعه سکولاریزم امری خطرناک و مسئله آفرینی است و رشد را تبدیل به یک پدیده ناهمگون و کاریکاتوری می کند.

در چنین شرایطی، نهضت امام خمینی(ره) با نگاه تحقیر آمیز به نظام های سرمایه داری و سلطه گر غرب و با استفاده دقیق از خلاء توجه به زندگی کامل و کمال در زندگی و  با تکیه بر قدرت ارزش آفرین اسلام،  معنای «ما می توانیم از یک زندگی پاک (حیات طیبه) برخوردار شویم» ظهور پیدا کرد. امام خمینی(ره) به عنوان روند ساز جدید تاریخ بشر وارد میدان شد و در دوره حاکمیت کمونیست و نظام های لائیک سرمایه داری که به نوعی دوره پایان دین و دین گرایی را  رقم زده بودند، اسلام ناب محمدی به عنوان منبع اصلی تحول نگرشی، تغییر در رژیم های تحمیلی و تغییرات نظام ارتباطی با دنیای غرب را به وجود آورد.

سه دهه رهبری حکیمانه و به تعبیر امام خمینی اعلی الله مقامه الشریف تلاش های «متفکر و دانشمند» حضرت آیت الله خامنه ای با تاکید بر سه رویکرد اساسی ۱) استقلال گرایی، ۲) تمدن آفرینی نوین اسلامی، ۳) رسوا سازی جهان غرب و در راس آنها آمریکا و نظام صهیونیزم بین الملل، «ما می توانیم» را به منصه ظهور گذاشت. امروز در صحنه نظامی، سیاسی، اقتصادی و از همه مهمتر نخبگانی و دانشی، جمهوری اسلامی ایران، به مرحله بازدارندگی رسیده است و در عرصه فرهنگی به صورت نسبی «قدرت فرهنگ اسلامی – ایرانی» و «قدرت فرهنگ مقاومت اسلامی» شکل گرفته است و به طور حتم برتری در حوزه اقتصادی موجب نهادینه شدن "قدرت بزرگ اسلامی ایرانی و قدرت بزرگ مقاومت اسلامی"خواهد شد.

طی این مسیر با نگاه حکیمانه، منسجم، هدفمند، راهبردی، تحول گرا امام خامنه ای که از خصوصیات بارز ایشان، نگرش الهی، شجاعت و حماسه آفرینی معطوف به عقلانیت الهی و برخوردار از نگاه عمیق به آینده جهان است که زمینه های چرخش تاریخ و شکل گیری روندهای جدید مبتنی بر نگاه تمدنی اسلامی را فراهم آورد. نگاه دور نگر ایشان در گام دوم انقلاب و محورهای راهبردی هفت گانه که بهره گیری از آنها موجب دست یافتن به جایگاه قدرت اول جهانی ایران اسلامی در چهار دهه آینده خواهد شد، را فراهم آورد.

اینجانب به عنوان یک محقق و علاقمند به علم و دانش، بر این باور هستم که حریت و آزداگی، در جدا شدن از نظام اسلامی و نظام ارزشمند حکمرانی فاخر تمدنی و اسلامی نیست که متاسفانه این روزها به عنوان یک ارزش فکری و اجتماعی ترویج می شود. حریت و شجاعت، نگاه تحولی و ظرفیت ساز برای استقرار نظام اسلامی و در محور کانونی آن توجه به تقویت پیوند بین  مردم و رهبری حکیم و فاخر جمهوری اسلامی ایران و تقویت انسجام و سرمایه اجتماعی است. ما می توانیم را باید طراحی کرد و با خدا باوری و خود باوری، رسیدن به آن را محقق کرد.

باید توجه داشت که «سکولاریزم خاموش» که در نظام فرهنگی و سیاسی غرب، پنهان شده است و در بعد دیگر لائیتیسه کردن جامعه به معنای جدا کردن دین از نگرش ارزشی و عملی جامعه، توسعه کفرگوئی و کفرگرائی، ترویج نسبیت گرائی مطلق که خود گرفتار یک تناقض درونی است، سرایت دادن تکثر فرهنگی اجتماعی به مشروعیت بخشی به تکثرگرایی دینی، منجر به ضعیف کردن جامعه و پیوند جامعه با اسلام و رهبری شده است که نیازمند فهم عمیق و دقیق روش های مرموز و جبران خلاء های ایجاد شده هستیم.

یکی از القائات نظام‌های ظالمانه طاغوتی جهان که تجربه به انحراف کشاندن انقلاب های جهان را در کارنامه دستگاه‌های امنیتی و فکری خود دارند، ایجاد شکاف بین مردم  و رهبری و کاهش احساس عضویت، اعتماد و امید ملی است و از آنطرف قدرت و قوت ملت‌ها و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران برخاسته از ارتباط عمیق و فراگیر مردم، جامعه فکری و روشنفکران با رهبری حکیم و الهی است که لازم است بر آن تاکید و فضای شکرانه این نعمت را فراهم آورد.

زیبنده است که ۱۴ خرداد را به عنوان "روز ملی حکمت، رهبری و توانایی" نام گذاری کنیم و در این روز مهم تاریخی که پیوستگی ارزش های انقلاب اسلامی تحقق پیدا کرده است، توانمندی ها، حکمت و ظرفیت های روندسازی و تحول های بزرگ این دوران، برجسته شود. تاکنون شاهد ۴ دهه برجسته در توانمند سازی نظام اسلامی از مسیر هدایت های رهبری و حکمت ورزی برای صیانت از عظمت اسلام، مسلمانان  و ملت شریف ایران و توانمند سازی کشور در خلق ارزش های بزرگ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و البته قدرت نظامی و شکل گیری قوت و قدرت ایران اسلامی بوده ایم. این روز یادآور توانمندی های مقاومت اسلامی در ایران و جهان و توانایی های رهبری و امت رهبری است.  

تا انتخاب این روز ملی، محملی است برای مرور توانایی های حکمت آموز، یادآوری شکوه و عظمت رهبری و ملت شریف ایران و تجدید عهد امت و امام و نا امید کردن دشمنان انقلاب که طی این چهل و یک سال همواره در ایجاد گسست فرهنگی، ایجاد فاصله بین رهبری جانباز و دلسوخته، فداکار و وفادار با ملت شریف ایران و خصوصا به شهدا، و جانبازان و ایثارگرانی که از جان و مال  و آبرو و فرصت زندگی گذشتند تا حریت و آزادی، استقلال و عظمت ملت شریف ایران تامین شود. امیدوارم شورای عالی انقلاب فرهنگی که اهمیت این امر را به خوبی می شناسد، در جلسه آتی و طی مسیر شورای فرهنگ عمومی نسبت به تصویب و تثبیت این روز مهم ملی و البته اثر گذار جهانی، اقدام کنند.

به لطف خدا، با تدبیر رهبری، از خود گذشتگی شهدا و صدیقین، جهاد گسترده و فراگیر دانشمندان ایرانی و همه ملت شریف ایران در نقطه اوج گرفتن قرار گرفته ایم و نیازمند گام دوم تحول و اقتدار هستیم تا امانت را به دست صاحب الامر بسپاریم و ذیل پرچم اقتدار جهانی امام زمان، فضای آرامش و صلح برای همه مردم جهان فراهم شود.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha