حجتالاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی روحانی، عرفانپژوه و استاد فسلفه و عرفان اسلامی دانشگاه شیراز که خود از اعضای حزب جمهوری اسلامی در شیراز بود، در گفتوگویی با ایرنا به بیان خاطرات خود از شهید آیتالله دکتر سیدمحمد بهشتی و نیز تحلیل شخصیت سیاسی و منش انقلابی وی پرداخت.
این استاد دانشگاه به بیان اینکه عوامل مختلفی دست به دست هم داد تا شخصیت شهید بهشتی ساخته شود، از استعداد سرشار ایشان در علمآموزی و طلبگی و نیز در دانشگاه و فعالیتهای اجتماعی یاد کرد.
او دیگر ویژگی بارز شهید بهشتی را اشراف بر اسلامی همهجانبه عنوان کرد و افزود: اسلامی که ایشان آموخت، منحصر به یک بعد نبود. شهید بهشتی بهصورتی همهجانبه اسلام را فرا گرفت، از فقه و اصول گرفته تا کلام و فلسفه و عرفان و اخلاق.
حجتالاسلام کاکایی یکی از نقاط عطف شخصیت علمی شهید بهشتی را شاگردی در محضر استادان بزرگی همچون علامه طباطبایی و امام خمینی (ره) دانست و این درس آموزی را سبب پروردهشدن شخصیت علمی ای شهید عنوان کرد.
او وجه متمایزکننده شهید بهشتی را از دیگران، بهرهمندی از ویژگی اخلاقمداری ایشان دانست و گفت: شهید بهشتی با نفس اماره خود مقابله کرد و صفای باطن را به قرآن و روایات و استادان اخلاق سپرد؛ از همین رو نفسی منور داشت که از وی عالمی فوقالعاده میساخت.
استاد دانشگاه شیراز با بیان اینکه درس تفسیر در آن زمان، کمتر در حوزه متداول بود و بیشتر به فقه و اصول میپرداختند، گفت: در چنین شرایطی شهید بهشتی در حوزه تفسیر قرآن بسیار مطالعه کرد و همین موضوع نیز سبب شد آیتالله بروجردی ایشان را برای مرکز اسلامی هامبورگ در نظر بگیرند.
وی افزود: شهید بهشتی در آلمان بر زبانهای انگلیسی و آلمانی اشراف یافت و مرکز تبلیغی ایشان در اروپا به یکی از مراکز تاثیرگذار بدل شد؛ بهگونهای که نهتنها شیعیان که اهل سنت نیز آن مرکز را متعلق به خود میدانستند و به خدمت شهید بهشتی می رسیدند و حتی مسیحیان بسیاری هم جذب آن مرکز شده بودند.
تبدیل تکگویی به گفتوگو روش تبلیغی شهید بهشتی بود
حجتالاسلام کاکایی عنوان کرد: ایشان بسیاری از مسائلی را که ممکن بود در جریان تبلیغ به ذهن یک طلبه روحانی نرسد، شناخت و آنها را به انجام رساند؛ از جمله مهمترین این مسائل تبدیل تکگویی به گفتوگو بود.
عضو هیات علمی دانشگاه شیراز، شهید بهشتی را آگاه به مقتضیات زمان معرفی کرد و افزود: ایشان حتی در شکل ظاهر نیز بسیار نظیف، شیکپوش، مرتب و مقبول در مجامع حاضر میشد و افزون بر باطن به ظاهر نیز آراسته بود.
وی اندیشه مبتنی بر کار جمعی و دوری از استبداد رای را از محورهای نظری ایشان برشمرد و اظهار داشت: شهید بهشتی به این قائل بود که کار جمعی در مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیشتر ثمربخش خواهد شد و همین نظریه را نیز در آستانه انقلاب به مثابه یک راهحل برگزید و براساس آن اقدام به تأسیس حزب جمهوری اسلامی کرد.
حجتالاسلام کاکایی معتقد است که براساس اندیشه شهید بهشتی تحزب و کار تشکیلاتی گمشده انقلاب است.
وی افزود: با وجود شخصیت بسیار برجستهای که یاد شد، ایشان با مردم زندگی میکرد و پای درددل آنها مینشست و تبختری که در برخی اهل علم بهدلیل احاطه آنها به دانش یافت میشود، در وجود ایشان پیدا نشد و حتی گاه در برخی موارد آنها را اعلم میدانست.
اعتقاد و اخلاق زیربنای تحول جامعه از منظر شهید بهشتی
استاد دانشگاه شیراز یکی دیگر از مسائل مهمی را که شهید بهشتی در جریان مبارزات، زیربنای تحول در جامعه میدانست، اعتقاد و اخلاق عنوان کرد و افزود: ایشان بنیان اعتقادی را بهمثابه اصول دین برمیشمرد و به فرع نمیپرداخت.
حجتالاسلام کاکایی تدوین کتابهای دینی در آموزش و پرورش رژیم پهلوی را یکی از مهمترین اقدامات شهید بهشتی در کنار شهید باهنر برشمرد و افزود: این اقدام نهاد آموزش و پرورش را در رژیم سابق دگرگون کرد و کتابهای دینی مقطع دبیرستان را به آثاری عمیق و تاثیرگذار بدل کرد که ذهنیت جوانان را میساخت.
پرهیز از شعار و شعارزدگی از دیگر ویژگیهای شخصیتی شهید بهشتی از قول حجتالاسلام کاکایی بود، او در این زمینه افزود: برخی میپندارند که شاید شهید بهشتی باید از همکاری با آموزش و پرورش زمان طاغوت سر باز میزد؛ اما ایشان به چنین موضوعی با عنوان فرصت نگریست و اندیشههایی محوری را در آن کتابها گنجاند.
به باور استاد فلسفه دانشگاه شیراز، در حوزه سیاسی بیم آن میرفت که دو جریان به لحاظ مختلف به انقلاب لطمه زند، یکی نفوذ افکار چپ مارکسیستی و دیگری رواج تفکر ماکیاولیستی بود.
وی توضیح داد: در آن دوران مارکسیسم در دنیا جایی باز کرده بود و انقلابهایی در شوروی سابق، چین، کوبا و ویتنام رخ داده بود که ممکن بود بسیاری از مسلمانان انقلابی کشور را دانسته یا ندانسته متاثر کند و برخی روشها و منشهای جریان مارکسیستی در انقلاب نفوذ کند.
عضو هیات علمی دانشگاه شیراز افزود: از سوی دیگر این عقیده که هدف وسیله را توجیه میکند در برخی پیدا شده بود؛ همانگونه که امروز هم این خط فکری را در بعضی افراد میبینیم.
شهید بهشتی درباره نفوذ مارکسیستم و اندیشه فرصتطلبی هشدار داد
او ادامه داد: در جریان حرکت انقلابی، شهید آیتالله بهشتی با شناختی که از اینگونه تفکرات داشت، کاملا تیزهوش و مراقب بود، مبادا که انقلاب به این جریان آلوده شود و هشدارهایی درباره نفوذ اندیشه فرصتطلبی و اینکه مصادره انقلاب و انسان توسط نفسانیت مطرح کرد.
برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی هشدارهای شهید مطهری را بهروز و متناسب حال دانست و گفت: با مطالعه اندیشه ایشان در زمان حاضر، پنداری شهید بهشتی همین امروز زندگی میکند.
وی شهید بهشتی را یکی از ارکان بسیار مهم انقلاب دانست و گفت: ایشان رکن اصلی شورای عالی انقلاب و عضو مجلس خبرگان قانون اساسی بود و نقش وی در تدوین قانون اساسی باید بسیار تاثیرگذار دانست، آن هم در شرایطی که کنترل و خط دادن به روند آن مجلس بسیار دشوار مینمود.
شهید بهشتی بر اصول مترقی قانون اساسی پافشاری میکرد
به باور حجتالاسلام کاکایی چنانچه مباحث مجلس خبرگان قانون اساسی را دنبال کنیم، روشنگری شهید بهشتی در تدوین قوانین کاملا دیده میشود؛ چراکه ایشان بر اصول مترقی قانون اساسی پافشاری میکرد.
وی در همین زمینه افزود: مثلا یکی از مباحث مطرح آن زمان، این بود که آیا اگر رویدادی علیه امنیتی ملی رخ داد و عدهای بازداشت شدند، آیا میتوان با شکنجه از آنها اطلاعات مهم گرفت که شهید بهشتی بهشدت با این موضوع مخالفت کرد و در برابر آن ایستاد و معتقد بود چنین چیزی در قاموس اسلام وجود ندارد.
رییس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شیراز از دگرگونیهای بهوجود آمده توسط شهید بهشتی در قوه قضاییه یاد کرد و آنها را منشا تحولات بسیار دانست و گفت: ایشان شخصیت دنیادیده ای بود و با مجامع حقوقی رابطه خوبی داشت؛ بهگونهای که حقوقدانان بزرگ وی را برای ریاست قوه قضاییه اصلح میدانستند.
شهید بهشتی عدالتخواهی را در قوه قضاییه احیا کرد
به گفته حجتالاسلام کاکایی، شهید بهشتی عدالتخواهی را در قوه قضاییه احیا کرد و در مشی خود هیچگاه فرع را به جای اصل نمینشاند؛ او با مسائل ریز و جزئی خود را سرگرم نمیکرد و از مسائل بزرگ و زیربنایی باز نمیماند.
وی با یادآوری موضوع بنیصدر و فرار وی همراه با مسعود رجوی از ایران، گفت: در جریان این اتفاق، همسر و فرزند بنیصدر دستگیر شدند، برخی میخواستند با بازداشت این دو باعث بازگشت بنیصدر شوند یا اعترافی از آنها بگیرند؛ اما شهید بهشتی به شدت از این اقدام برآشفته شد و عنوان کرد که مسئله بنیصدر ربطی به فرزند و همسر او ندارد؛ بدینترتیب اصول ارزشی و اخلاقی خود را بههیچ وجه زیر پا نمیگذاشت.
استاد دانشگاه شیراز یکی دیگر از اعتقادات شهید بهشتی را پایبندی به آزادی عقیده و آزادیهای اجتماعی و نیز گفتوگو برشمرد و گفت: در آن زمان بر همین اساس، باعنوان شخصیتی بسیار تاثیرگذار در مناظرههای تلویزیونی با حزب توده حاضر شد. در آن مناظرهها احسان طبری بهعنوان شخصیت اول علمی و فرهنگی حزب توده و ایدئولوگ و نورالدین کیانوری نیز باعنوان رییس حزب توده در چندین مناظره با شهید بهشتی رو در رو شدند.
وی ابراز داشت: متاسفانه جریانهای منافق و ضدانقلاب خیلی زود یاران امام را شناختند و در راس آنها باید از مرحوم شهید بهشتی یاد کرد؛ برهمین اساس تبلیغاتی ناجوانمردانه علیه او آغاز کردند و بدینترتیب ترور شخصیتی ایشان شروع شد.
او افزود: منافقین سازمانی بود که بازیچه همه قرار گرفت، از شوروی سابق تا آمریکا و صدام و این کسانی که هر روز در دامان یکی از جریانهای قدرت بودند، علیه شهید بهشتی با عناوینی همچون لیبرال ، آمریکایی و اشرافی سخن میگفتند؛ درحالیکه شهید بهشتی خار چشم آمریکا و لیبرالها بود.
حجتالاسلام کاکایی با بیان اینکه تاسیس حزب جمهوری اسلامی میتوانست تحولی در جریان تشکیلات در ایران ایجاد کند، از خاطرات خود در زمان فعالیت در حزب جمهوری یاد کرد و گفت: شاید شما شهید بهشتی را باعنوان شخصیتی حزبی و سیاسی بشناسید؛ اما کلاسهای اخلاق او فوق العاده تاثیرگذار بود و باورکردنی نیست که انسانی در آن سطح بتواند اینگونه آراسته به لباس اخلاق باشد.
اجازه دهید حرفشان را بزنند
عضو هیات علمی دانشگاه شیراز ادامه داد: او روحانی دلنشینی بود که زندگی متعارفی داشت و با توده مستضعف مردم، ارتباط خود را قطع نمیکرد.
او با بیان خاطرهای از حضور شهید بهشتی در شیراز، در این باره گفت: ایشان رییس قوه قضاییه و رییس شورای عالی انقلاب اسلامی بود که به شیراز آمد، روزی بسیار پرکار را گذرانده بود. شب در منزل یکی از دوستان، مرحوم دکتر طاهری جلسهای بود و تعدادی از دانشآموزان و جوانان حزباللهی برای صحبت با ایشان آمده بودند اما مسائلی را مطرح میکردند که نیازی نبود با شخصیتی در این حد مطرح شود مثلا به امور جزئی شهری میپرداختند.
حجتالاسلام کاکایی افزود: یادم هست که ایشان خسته شده بود. در طول روز هم گاه به اندازه چهار یا پنج دقیقه استراحت میکرد؛ اما شبهنگام خستگی بر ایشان غلبه کرد به گونهای که بهدشواری چشمان خود را باز نگه داشته بودند، خواستم منع کنم که آقا خسته هستند؛ اما ایشان اوقاتشان تلخ شد و گفتند اجازه دهید حرفشان را بزنند.
این استاد دانشگاه شیراز در خاطرهای دیگر از یکی از مناظرات بین حزب جمهوری و سازمان مجاهدین خلق یاد کرد و گفت: شهید بهشتی در این مناظره از طرف حزب جمهوری شرکت کرد، درمقابل باید رئیس تشکیلات حاضر میشد، اما به دو دلیل نیامدند؛ یکی اینکه اصلا حریف شهید بهشتی نبودند و مفتضح میشدند و دیگر اینکه میخواستند با فرستادن فردی درجه چندم، شهید بهشتی را خرد بشمارند.
وی افزود: شهید بهشتی در حالی وارد سالن شد که منافقین صندلیها را پر کرده بودند و البته عده دیگری نیز بودند. منافقین به محض ورود ایشان فریاد مرگ بر بهشتی سردادند؛ اما ایشان نشستند و مناظره انجام شد.در خلال مناظره معلوم بود سطح شهید بهشتی با طرف مقابل یکسان نیست و مرتب آن جوان زمین میخورد؛ اما ایشان اجازه نمیداد ضربه اخلاقی به او بخورد و او را دوست من و عزیز من خطاب میکرد و درصدد تحقیرش برنیامد.
به گفته حجتالاسلام کاکایی، شهید بهشتی پدرانه با جوان برخورد کرد و مناظره که تمام شد تقریبا منافقین ساکت شده بودند و فریادهای درود بر بهشتی طنینانداز شده بود به گونهای که حتی آن جوان هم تحت تاثیر شخصیت او قرار گرفته بود.
عضو هیات علمی دانشگاه شیراز عنوان کرد: به هر حال خیلی زود در سال ۱۳۶۰ بهشتی را از ما گرفتند و این واقعه فقدان وخسران بزرگی برای انقلاب بهشمار میرود، صدمهای که شاید به یک معنا فقط امام توانستند درک کنند.
هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ در اثر بمب گذاری در محل دفتر حزب جمهوری اسلامی آیت الله بهشتی نخستین رییس دیوان عالی کشور پس از انقلاب اسلامی به همراه ۷۲ تن از اعضای این حزب به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.
نظر شما