کارشناسان سیاسی در گفت وگو با روزنامه ایران با ادعاهای مجلسی ها علیه ظریف را نادرست خواندند و اظهار داشتند: محمد جواد ظریف دیروز اولین مواجهه خود با مجلس یازدهم را در حالی تجربه کرد که ۵ روز پیش در سخنرانی مجازی جلسه شورای امنیت و صحنه مصاف با زیادهخواهیهای امریکا مواضع نظام را با زبان صریح مطرح کرده بود. با این همه بهارستانیها در اولین مواجهه با ظریف میزبان خوبی نبودند نه از این باب که منتقد سیاستها و برنامههای دستگاه دیپلماسی شدند بلکه از این جهت که او را مورد آماج تهمتها و بداخلاقیها قرار دادند. مشخصاً اینکه او را «دروغگو» خواندند و مدعی شدند ریلگذاری سیاست خارجی از ابتدا غلط بوده و با القای دوگانه ظریف- سلیمانی وی را متهم کردند که شجاعت ندارد. در پاسخ به همین ادعاها بود که ظریف گفت: «اگر دروغ گفتم رهبر شنیدند و اگر صادقانه حرف زدم رهبر نیز شنیدند، ایشان به من صادق گفتند اما شما به من دروغگو گفتید. ایشان به من شجاع گفتند اما شما به من ذلیل گفتید. اما بنده برای نمایندگان ملت ارزش و احترام قائلم.»مجلس مدعی انقلابی بودن در حالی وزیر خارجه را دروغگو خوانده که مروری بر مواضع رهبر معظم انقلاب درباره ظریف و تیم مذاکرهکننده برجام بر خلاف این ادعاهاست. رهبر معظم انقلاب ۲۲ خرداد ۹۶ در دیدار مسئولان نظام وزیر خارجه را انسانی «متدین، با وجدان و صاحب احساس مسئولیت» خواندند.
ایشان همچنین ۱۰ آبان ۹۴ در دیدار وزیر امور خارجه، سفیران و مسئولان نمایندگیهای ایران در خارج از کشور فرمودند: «آقای دکتر ظریف و همکارانشان آزمون خوبی از سر گذراندند. احساس قدرت و نشستن در مقابل ۶ قدرت جهانی، دفاع از اهداف و تثبیت حضور و وجود خود به طرفهای مقابل، از جمله نقاط قوت مذاکرهکنندگان کشورمان در مذاکرات هستهای بود. تدین، مهمترین نقطه قوت آقای ظریف است و بنده مکرر برای شما عزیزان دعا میکنم.» رهبر انقلاب ۱۲ آبان ۹۲ هم در دیدار دانشآموزان و دانشجویان تأکید کردند که «هیچ کس نباید این مجموعه مذاکرهکنندگان ما را با مجموعه شامل امریکا - همان شش دولت، بهاصطلاح پنج بعلاوه یک - سازشکار بداند؛ این غلط است؛ اینها مأموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچههای خودمان هستند، بچههای انقلابند.» با این حال برخی نمایندگان مجلس در جلسه دیروز به گونهای بر ظریف تاختند و او و برجام را مسبب همه گرفتاریهای موجود کشور دانستند که گویی دستگاه دیپلماسی همه کاره و تصمیمساز نهایی در حوزه سیاست خارجی و بخصوص در موارد و مسائل مهمی مثل برجام و تحولات منطقهای است.
کارشناسان سیاسی در گفتوگو با «ایران» ضمن یادآوری این مهم که وزارت خارجه مجری سیاستهای نظام است، دوگانهسازی دیپلماسی- مقاومت را نیز غیرعقلانی دانستند و بر ارتباط و هماهنگی مستمر ظریف و شهید سلیمانی تأکید کردند. آنها همچنین یادآوری کردند که هجمه داخلی به ظریف در شرایطی که او همین چند روز پیش از مصاف با امریکاییها در شورای امنیت سربلند بیرون آمده حتماً در فضای مناسبات بینالمللی منجر به سوءبرداشتهایی خواهد شد که به نفع ایران نیست.
فشار به کلیت نظام در لوای مخالفت با دولت
مرتضی مبلغ فعال سیاسی اصلاحطلب می گوید: از قبل هم قابل پیشبینی بود که مجلس یازدهم با ترکیب خاص و متفاوتی که دارد، زاویههای جدی با دولت خصوصاً در موضوع سیاست خارجی خواهد داشت. مجموعه مواضع نمایندگان امروز، قبل از دوره نمایندگی به وضوح نشان از این واقعیت دارد که آنها با تأکید بر همین اختلافات، وجه تمایزی پر رنگ بین خود و دولت ایجاد کرده و به سمت یک دوقطبی جدی خواهند رفت. اما خلاصه کردن آنچه که دیروز در صحن علنی مجلس بین نمایندگان و وزیرامور خارجه گذشت و برخوردی که با آقای ظریف شد و همین طور مباحثی که از تریبون مجلس به گوش رسید، چیزی فراتر از فشار به دولت را به ذهن متبادر میکند. به عبارتی با دقت در محتوای جلسه دیروز میتوان این گمانه را مطرح کرد که طیف غالب مجلس فراتر از دولت در پی فشار به کلیت نظام برای انجام یک تغییر مسیر کلی هستند. سه موضوع اصلی که دیروز توسط نمایندگان در جلسه با آقای ظریف مطرح شد از این قرار بودند؛ اشتباه در پذیرش برجام و انجام مذاکره با امریکا، لزوم خروج از برجام و کنار گذاشتن تعهدات آن و نهایتاً استیضاح شخص رئیس جمهوری.
در خصوص سیاست خارجی نظام این مسأله واضح و روشن است که این سیاست نه صرفاً توسط دولت و وزیر امور خارجه بلکه در سطح کلی حاکمیت تعیین و پیگیری میشود. گرچه دولت و دستگاه دیپلماسی از عناصر مهم در تعیین این سیاستها هستند اما نه میتوان آنها را تنها تصمیمگیر این میدان دانست و نه میشود جمعبندی نهایی را منتسب به آنها کرد. کما اینکه قطعاً نمایندگان فعلی اطلاع دارند که مذاکره با امریکاییها بر سر موضوع هستهای نه از آغاز به کار دولت یازدهم بلکه در زمستان سال ۹۱ و با اطلاع رهبری کلید خورد . همانطور که موضوع خروج از برجام نیز از زمان خروج امریکاییها از این توافق تا کنون نه تنها هیچ کجا مورد توجه و وثوق بقیه ارکان نظام نبوده بلکه نشانههای قابل توجهی هم در سخنان مسئولان نظام که دلالت بر نداشتن رضایت بر این کار دارد هم میتوان یافت. مضاف بر اینها مسأله استیضاح رئیس جمهوری نیز در شرایطی مورد تأکید مخالفان قرار گرفته که همگان میدانند تأکید رهبری نظام بر ادامه کار این دولت تا مرداد ۱۴۰۰ است.
با این توصیفات به نظر میرسد که طیف غالب در مجلس فشار بر دولت را نه فقط برای زدن خود دولت، بلکه به عنوان ابزاری جهت هم نظر کردن کلیت سیستم با مواضع خودشان مورد استفاده قرار دادهاند. به عبارتی عدم همسویی بخش مهمی از کلیت نظام با مطالبات و مطالبی که دیروز در مجلس مطرح شد کاملاً هویدا است و بعید به نظر میرسد که نمایندگان و یا حداقل لیدرهای سیاسی آنها در بهارستان از آن مطلع نباشند. اتفاقاً همین مساله است که این شائبه را ایجاد میکند که این طیف با ایجاد هیجانهای فزاینده در فضای سیاسی و تزریق آن به کف جامعه در پی فشار به حاکمیت و نه فقط دولت برای در پیش گرفتن راهی متفاوت میباشند. و گرنه این همه تأکید بر تقابل تمام قد با دولت و تأکید بر لزوم برکناری آن، در شرایطی که تنها یک سال از عمر دولت باقی مانده و کشور درگیر مسائل متعددی است نمیتواند توجیه دیگری
داشته باشد.
تحقق منافع ملی یا ایجاد بحران داخلی؟
رامین مهمانپرست مشاور وزارت خارجه می گوید: منتقدان در شرایطی دولت و وزارت خارجه را به واسطه توافق هستهای و بروز فشارهای سنگین علیه جمهوری اسلامی در کانون اتهامات و انتقادات خود قرار میدهند که همواره چند محور را در این رابطه نادیده میگیرند؛ منتقدان در سالهای اخیر و به رغم تکرار آن، همواره این اصل را نادیده گرفتهاند که سیاست خارجی از جمله حوزههایی است که تصمیمگیری و اجرای آن در انحصار دستگاه وزارت خارجه نیست. این همان حوزهای است که به ویژه در مهمترین مسائل و بحرانها، همه نهادهای ارشد و تصمیم گیرنده باید به اجماع نظر برسند و وزارت خارجه را مجری اجرای آن کنند. طبیعی است که دولتهای مختلف، راهکارهای متفاوتی برای حل موضوعات سیاست خارجی داشته باشند و مسئولین وزارت خارجه هم دیدگاه نزدیکتری به خط فکری دولت داشته باشند ولی نباید فراموش کرد که سیاست خارجی در نتیجه مصوباتی به اجرا درمیآید که در شورای عالی امنیت کشورمان و با تأیید مسئولین ارشد کشور ترسیم میشود و خود وزارت خارجه هم عضوی از این نهاد تصمیم ساز است که در کنار سایر نهادها قرار میگیرد. دغدغه مخالفان و نمایندگان مجلس پیرامون وضعیت اقتصادی کشور و تنگناهایی که از منظر فشارهای خارجی شکل گرفته طبیعی و مورد انتظار است اما کسانی که امروز وزیر امور خارجه را هدف اتهامات قرار دادند و انتقادات تندی را علیه برجام مطرح کردند، همه جوانب و دلایلی را که باعث شکلگیری این وضعیت شده نمیبینند و اشاره نمی کنند. یعنی صرف نظر از اینکه اساساً توجهی به نقش صرفاً اجرایی وزارت خارجه در سیاست خارجی ندارند، در تبیین موضوع مورد نظر هم عوامل اصلی شکل گیری بحران را نادیده میگیرند؛ به عنوان مثال درباره برجام، کمتر کسی تردید دارد که تصمیم یکجانبه دونالد ترامپ برای خروج از برجام و بازگرداندن همه تحریمهای هستهای به ایجاد فشار اقتصادی بر ایران منجر شد.
وضعیتی که در نتیجه نقص برجام نبود بلکه حاصل رویکرد دولت امریکا درباره همه توافقهای بین المللی این کشور بود. این عامل مهمی در شکل گیری وضعیت کنونی ایران است که وزارت خارجه هیچ نقشی در وقوع آن ندارد. از سوی دیگر نمایندگان مجلس اگر هم انتقادی به عملکرد دولت دارند نباید آن را با بیان و لحنی مطرح کنند که موجب ایجاد شکاف بین دولت و مجلس شود؛ یعنی اگر هدف این انتقادات تحقق منافع ملی است که نباید خودش به عاملی برای ایجاد بحران داخلی تبدیل شود و با دامن زدن به اختلافات وضعیت را از آنچه هست پیچیدهتر کند. منتقدان در مجلس نباید فراموش کنند که این قوه به عنوان نهاد قانونگذاری و نمایندگی ملت نقش مهمی در پشتیبانی از سیاستهایی را دارد که از سوی وزارت خارجه دنبال میشود. بنابراین در شرایطی که وضعیت عرصه بینالملل حکم میکند که ایران در مواجهه با فشارهای امریکا حضور قدرتمندانهای داشته باشد، حفظ وحدت و یکپارچگی شرط نخست برای این نقشآفرینی مؤثر است نه اینکه به موضوعات مورد اختلاف با اهداف جناحی به اندازهای دامن زده شود که موقعیت تیم دیپلماتها و مجریان سیاست خارجی را متزلزل کند.
حکایت آن دفاع قاطع در شورای امنیت و این اتهامات مجلسیها
علی نجفی خوشرودی مشاور وزیر امور خارجه اظهار داشت: هر چند تک تک نمایندگان برای استفاده از ابزارهای نظارتی خود دارای حقوق قانونی محکمی هستند اما این مسأله نمیتواند باعث انکار ضرورت محاسبهگری و توجه به استفاده منطقی از حق یاد شده شود. جلسه روز گذشته مجلس و مجموع برخوردهایی که با وزیر امور خارجه صورت گرفت، از همین منظر میتواند مورد انتقاد و بررسی قرار بگیرد. حملات شدید و کم سابقه به وزیر خارجه کشور در حالی در صحن علنی مجلس صورت گرفت که تنها سه روز قبل از آن شاهد سخنرانی مقتدرانه آقای ظریف در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد و دفاع تمام قد از منافع و مواضع جمهوری اسلامی ایران بودیم. در حالی که هنوز در برخی از رسانههای بینالمللی در مورد این سخنرانی تحلیلهایی ارائه میشود، نمایندگان مجلس با برخورد تند خود وزیر خارجه کشور را مورد تهمتهایی مانند «دروغگویی» و «بی لیاقتی» و «غربزدگی» قرار میدهند. اولین پیام چنین رفتاری در سطح بینالمللی القای دوگانگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
منطقی است که عرصه بینالملل پس از چنین برخوردها و موضعگیریهایی وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران را نه صدای کلیت حاکمیت و نظام سیاسی، بلکه سخنگوی جریانی در حاشیه حکومت بداند. اولین اثر تقویت چنین برداشتی هم از بین رفتن و یا دست کم کاهش نفوذ و تأثیر دفاعیات بینالمللی آقای ظریف از مواضع اصولی جمهوری اسلامی در عرصه جهانی است. چیزی که در عمل به نفع دشمنان خارجی ایران خواهد بود و راه را برای تحکیم مواضع خصمانه آنها باز میکند. مسأله اما تنها تضعیف جایگاه وزیر خارجه به عنوان نماینده بینالمللی نظام در عرصه جهانی نیست. در جمهوری اسلامی تنها و تنها یک سیاست خارجی وجود دارد که با هدایت رهبر معظم انقلاب و مشارکت نهادها و مقامات مختلف مورد جمعبندی قرار میگیرد و در چنین فرآیندی، شخص وزیر خارجه جدای از اینکه یک عنصر اثرگذار در تعیین سیاستها زیر نظر رهبری است، نماد پیگیری و یگانگی سیاست خارجی هم محسوب میشود. آثار خرد کردن این نماد و نماینده صرفاً متوجه خود او و دولت نخواهد بود و دامنه آن کلیت مواضع نظام در عرصه بینالمللی را هم دربر میگیرد. این نکته که غالب نمایندگان جدید مجلس همدلی چندانی با مسأله برجام ندارند و یا حتی مخالف آن هستند، نکتهای قابل درک است اما موضوع بر سر لزوم موافقت و یا مخالفت با برجام نیست. موضوع در کیفیت این موضعگیری و نوع برخورد با آن است.
مسأله این است که این مخالفت و انتقادات از چه محتوایی برخوردار است؛ از جمله اینکه آیا راهکاری هم به عنوان توصیه ارائه شده است؟ آیا در بیان انتقادات برای مسیر مورد نظر منتقدان محترم در سیاست خارجی کارنامهای وجود ندارد و آیا نتایج آن کارنامه هم مورد اشاره قرار گرفته است؟ آیا همه یا اکثریت انتقادات مطرح شده بر بستر منطق و با آگاهی کامل از واقعیتهای سیاست خارجی بوده؟ حتی از منظر فرهنگی آیا نمایندگان انتقادات خود را با نزاکت لازم و ادبی که نیازمند ایفای نقش نمایندگی ملت است، مطرح کردهاند؟ مسأله لزوم عبور از منازعات بی اساس و دامنهدار داخلی و کنترل بخشی از اختلافات در شرایط امروز کشور، مسألهای است که بعید به نظر میرسد کسی بر اهمیت و روشنی آن معترف نباشد. در چنین شرایطی قرار دادن وزیر خارجه نظام زیر بار تهمتها و الفاظی تحقیرآمیز که مشابه آن فقط در سخنان دولتمردان دشمن جمهوری اسلامی ایران شنیده شده، به نفع چه کسی است و کدام بخش از منافع جمهوری اسلامی را تأمین خواهد کرد؟
نظر شما