به گزارش ایرنا، این روزنامه چینی نوشت: واشنگتن از زمان به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ راهبردی برای اعمال فشار همزمان بر ایران و چین در دستور کار قرار داده است. آمریکا علاوه بر تحمیل تحریم اقتصادی علیه ایران و چین، برای راه اندازی جنگ تجاری و سرکوب شرکتهای فناوری چینی به صندوقهای بازنشستگی هم هشدار داده که در شرکتهای چینی سرمایهگذاری نکنند.
اما این راهبرد مخرب آمریکا به کجا منتهی خواهد شد؟
"الی لیک" در یادداشتی در بلومبرگ ادعا کرد که آمریکا تلاش میکند بعد از اعمال تحریم های اقتصادی شدید چین را هم به ایران بعدی تبدیل کند، لذا برای به زانو در آوردن چین علیه آن تحریمهای اقتصادی اعمال کرده و زور بازوی نظامی نشان میدهد.
به اعتقاد وی، این راهبرد شباهت زیادی به رویکرد آمریکا برای سرکوب ایران دارد. اگرچه آمریکا با چندین دهه اعمال تحریم علیه ایران قصد داشت به این کشور لطمه وارد کند، اما زمانی که به چین میرسیم آیا این کشور با تحریم برای تضعیف یا انزوای چین به هدف خود دست خواهد یافت؟ بی تردید این تلاش ها همانگونه که برای ایران چندان کارساز نبود برای چین همه نتیجه نخواهد داد.
نویسنده چنین استلال کرد که مثلا درمورد مساله هستهای ایران، آمریکا با خروج یکجانبه از برجام همه متحدان خود را نگران و پریشان کرد. کشورهای انگلیس و فرانسه و آلمان در ماه مارس از سیستم "اینستکس" برای اولین بار برای ارسال کمک پزشکی به ایران استفاده کردند و تحریم آمریکا را دور زدند و این امید برای حفظ و نجات برجام را افزایش داد.
به نظر لیک، باید دید این سیاست آمریکا در ارتباط با چین هم به کجا منتهی خواهد شد؟
وی نوشت: دولت ترامپ راهبردی دارد تا عناصری از اقتصاد چین را برای بازارهای مالی تبدیل به عناصر سمی کند.
این نویسنده استدلال کرد با وجود اینکه خود ترامپ غیرقابل پیش بینی است اما اگر شرکتهای غربی مجبور شوند که رابطه خود با یک "دشمن" آمریکا را مورد تجدیدنظر قرار دهند، این راهبرد در خدمت هدف مفیدی خواهد بود.
به نظر میرسد که آمریکا عزم خود را جزم کرده تا خود را از چین جدا کند. این مهمترین تغییر راهبردی در سیاست خارجی آمریکا از زمان آغاز روابط دیپلماتیک دو کشور است. طبق منطق واشنگتن، چین بطور نامتقارنی از تعامل و روابط با آمریکا سود برده است اما مطابق اراده و خواست آمریکا تغییر الگو نداده است.
آمریکا نظام سیاسی چین را تهدیدی علیه الگوی لیبرال دمکراتیک تلقی کرده است. نخبگان آمریکایی مانند لیک گمان میکنند که آمریکا تنها با جدا شدن از چین میتواند به این روند پایان دهد.
آمریکا در موارد زیادی متحدان خود را مجبور میکند که از اراده او پیروی کنند. این شامل مواردی مانند قطع رابطه با شرکت هوآوی یا تحریم چین در ارتباط با هنگ کنگ میشود. آمریکا همچنین کشورهای همسایه چین را تحریک میکند که با پکن مقابله کنند.
واشنگتن ممکن است بر این باور باشد که راهبرد این کشور در قبال چین توجیه دارد و امیدوار است که متحدانش از رویکرد آن حمایت کنند اما مشخص است که کشورها آنقدر احمق نیستند که "اول آمریکا" را اولویت خود قرار دهند. مثلا در مورد شرکت هوآوی بسیاری از متحدان آمریکا کجدار و مریز رفتار کردند و مواضعشان بالا و پایین داشت.
آمریکا حتی از سه سال پیش سرکوب جامع چین را در دستور کار قرار داده اما جامعه چین در برابر سیاست "چماق بزرگ" آمریکا متحدتر شده است. بنابر یک ضربالمثل قدیمی چینی، این راهبرد آمریکا چیزی شبیه "کشتن یک هزار سرباز دشمن با از دست دادن ۸۰۰ تن از افراد خودی" است.
مساله مهمتر این که چین با موفقیت ویروس کرونا را تحت کنترل قرار داده و موفق شده که کار و تولید را از سر بگیرد و چین یکی از مناطق روی زمین با بیشترین پتانسیل برای رشد است.
پس دشوار نیست که بگوییم کدام یک از طرفین در صورت ادامه روند جدایی اقتصادی آمریکا از چین زیان بیشتری خواهد دید.
پس می توان اذعان داشت که آمریکا بجای تبدیل چین به ایران بعدی خودش را در تنهایی و انزوا گرفتار خواهد کرد.
نظر شما