آنچه که غیر قابل انکار است؛ نقش تعیین کننده و تاثیر رویکرد رسانه های محلی در فرآیند نوسازی و توسعه یک کشور است . البته ناگفته نماند که اگر مطالعات ارتباطی را به ویژه به جوامع در حال توسعه تعمیم دهیم ، به این نتیجه میرسیم که رسانهها هم محرک توسعه هستند و هم نتیجه آن . به عبارت دیگر ، رسانهها در وجه منفی هم میتوانند عامل توسعه نیافتگی باشند و هم نتیجه توسعه یافتگی ؛ یعنی ساخت اجتماعی و سیاسی توسعه نیافته ، ارتباطات توسعه نیافته هم دارد و این ارتباطات توسعه نیافته دوباره ساخت اجتماعی و ساخت سیاسی توسعه نیافته را تشدید میکند .
با توجه به اینکه منطق و شکل هر رسانه در فراگرد ارتباطات توسعهای موثر است، رسانه های محلی نیز با توجه به شرایط کشور و اقتضائات فرهنگی و اقتصادی جامعه باید با داشتن رویکرد توسعه ای به لحاظ ساختاری و محتوایی عامل تغییر به مطلوب باشند تا بتوانند نقش مطلوب خویش را در فرایند توسعه ایفا کنند زیرا همه اجزای جامعه بایستی متناسب با هم تغییر کنند تا توسعهای اتفاق بیفتد. اما تجربه چندین دهه فعالیت این رسانه ها در کشور ما نشان می دهد که از عملکرد مطلوبی بدین منظور برخوردار نبوده اند.
نظر به رابطه متقابل میان سیاست گذاری های رسانه ای و توسعه ، توجه به نقش رسانه های محلی در توسعه مساله ای حائز اهمیت است که در این مقاله بدان می پردازیم.
ابعاد تاثیرگذاری رسانهها در تحقق توسعه
ایفای نقش رسانه ها در جذب مردم و جلب همکاری آنان موجب تحقق توسعه همه جانبه کشور می شود و این امر نیازمند برنامه ریزی و اقدامات ویژه ای است که به سه بعد مهم آن اشاره می شود .
الف ) آشنا کردن مردم با محتوا و اهداف توسعه: آگاهی مردم از توسعه و نقش آن در رشد و اعتلای کشور احساس مسوولیت آنان را نسبت به سرنوشت و آینده کشور بر خواهد انگیخت و زمینه را برای همکاری مردم با مسوولان فراهم خواهد کرد.
ب) جلب مشارکت کارشناسان و صاحب نظران: نگرش مثبت و همراهی سازنده صاحب نظران زمینه ساز همکاری اندیشمندان و متخصصان در تحقق توسعه و تشویق بیشتر مردم برای همکاری با دست اندرکاران خواهد بود.
ج) نظارت عمومی و کمک به مسوولان برای تحقق توسعه: امروز این وظیفه از کارکردهای مهم رسانه هاست که به نیابت از مردم و حتی دستگاه حکومتی ، کار نظارت بر تحقق توسعه در چارچوب منافع ملی را برعهده بگیرند . به این ترتیب رسانه ها از سویی نقش حمایت از بسترسازی برای اجرای توسعه را برعهده دارند و از سوی دیگر به نظارت بر اجرای صحیح آن در بخشهای مختلف دیگر می پردازند.
رسانه های جمعی نه تنها ابزار و عامل توسعه محسوب می شوند بلکه خود هدف و شاخص توسعه نیز به شمار می روند . بنابراین، استفاده گسترده از رسانه ها در برنامه های توسعه در کانون توجه کشورهای توسعه یافته است. کشورهای در حال توسعه نیز با درک نقش رسانه ها در توسعه ملی توجه خاصی را به سهم و جایگاه رسانه ها در برنامه های توسعه نشان داده اند. این کشورها به این نتیجه رسیده اند که توسعه به مثابه فرآیند تغییر و حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب مستلزم تغییرات اساسی در رفتارها و نگرشهای انسانی و یکی از عوامل مهم این دگرگونی و تحرک «ارتباطات» است که در این میان رسانه های جمعی مهم ترین اهرم آن تلقی می شوند.
در تحلیل کارکردی رسانه های مورد بحث ایجاد انسجام، همبستگی و مشارکت اجتماعی به منزله یک رفتار اجتماعی مطلوب خودنمایی می کند یعنی همان چیزی که از دید صاحب نظران از عوامل اساسی رسیدن به توسعه همه جانبه است . اما علیرغم وجود این ظرفیت بالقوه و توان نهفته در رسانه های محلی، از شواهد و قرائن چنین برمی آید که در کشور ما رسانه ها نتوانسته اند در زمینه توسعه آنگونه که باید و شاید نقش ایفا کنند.
نقش رسانه های محلی در توسعه
رسانههای محلی بسترساز توسعۀ کشورند و «توسعه که بستر مفاهمه است» بایستی در قالب نقش های متفاوت رسانه ای محقق شود.
رسانه های محلی موثر را میتوان به چند دسته دیداری ـ شنیداری (رادیو و تلویزیون) ، الکترونیک (سایت ها و اینترنت)، مکتوب (روزنامه ها ، هفته نامه ها و مجلات) و سایر (موبایل و سایر) تقسیم بندی کرد که بطور طبیعی نقش رسانه های دیداری و شنیداری از همه بیشتر است و امروز قدرت سایر رسانه ها نیز کمتر از رسانه های الکترونیک و حتی دیداری و شنیداری نیست.
امروزه رسانه ها و نشریه های محلی همزمان با گسترش شبکه ارتباطات جهانی و شکل گیری جامعه شبکه ای، جایگاه و اهمیت خود را در کشورهای توسعه یافته و پیشرفته حفظ کرده و برآن افزودهاند . احساس جهانی شدن ، افزایش علایق و وابستگیهای جهانی افراد، احساس محلی گرایی و تعلقات فرد و وابستگیهای مکانی و محلی افراد، بیانگر اهمیت نقش رسانهها و نشریههای محلی در شرایط نوین جهانی شدن است (زارع، ۱۳۸۶ :۳۰)
نشریه های محلی در صورت دارا بودن امکانات مالی و فنی ، نیروی انسانی متخصص و حرفه ای و بهره گیری از اصول علمی روزنامه نگاری می توانند تاثیر مساعد و مثبتی برتوسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشته باشند.(زارع ، ۳۱،۱۳۸۶) .
کاربرد رسانه های محلی در توسعه مناطق و جوامع محلی نیز تابع نظریه های کلان ارتباطی درباره نقش و تأثیر رسانه ها و نیز تابع تغییرات فناورانه بوده است . گرچه نباید از تغییر نگاه در مورد کاربرد رسانه ها در توسعه نیز چشم پوشی کرد که پس از عدم موفقیت اولین برنامه های توسعه ، با توجه به حضور تاریخی آن ها در یک جامعه خاص برای اهداف توسعه به کار رفت . با وجود این ، رسانه ها از رسانه های نوشتاری گرفته تا رسانه های نوین تعاملی، یعنی از مجلات ترویجی تا سایت ها و شبکه های اجتماعی، در روندی تاریخی در خدمت اهداف توسعه بوده است . هر یک از رسانه های مذکور ، قابلیت های خاصی دارد که در نتیجه ، انتظار از آن ها نیز متفاوت است. برای نمونه ، رسانه جمعی رادیو با توجه به قابلیت هایی مانند ارزانی و سهولت استفاده و قابلیت همراهی همیشگی در ادبیات مرتبط با توسعه روستایی و نواحی حاشیه ای ، جایگاه خاصی داشته است . اما در هر صورت ، رادیو یک رسانه جمعی از بالا به پایین و یک سویه و با خصلت تعاملی اندک است. به همین دلیل با گسترش فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی که مهم ترین ویژگی شان، تعاملی بودن آنها است، افزایش نقش گیرندگان پیامهای رسانه ای در تولید محتوای توسعه ای، به ویژه مرتبط با جامعه محلی، مورد استقبال قرار گرفت.
شبکه های استانی صداو سیما از جمله مهمترین بخش های رسانه ملی هستند که تحقق و نیل به بخشی از رسالت این سازمان را بر عهده دارند . کشور ایران از گستره جغرافیایی پهناور و از تنوع زیست محیطی، فرهنگی، نژادی و اقلیمی بسیاری برخوردار است، از این رو این رسانه نیز با مخاطبانی از فرهنگ ها، نژادها و آیین و رسوم گوناگون روبه روست، این تنوع سلیقه های مخاطبان و وجود خرده فرهنگ های متعدد در اقصی نقاط کشور یکی از دلایل تأسیس شبکه های استانی بوده است. از این حیث، توجه به عملکرد محتوایی این شبکه ها که به نوعی مأمور حفظ این خرده فرهنگها و پاسخ به نیازهای مداوم آنها هستند ، اهمیت بسزایی دارد . (پورعزت و قلی پور ، ۱۳۸۷) .
بنابراین، شبکه های استانی رسانه ملی، ظرفیت بسیار زیادی برای فرهنگ سازی و رشد و نمو قابلیت های بومی اقصی نقاط کشور دارند اما در مسیر به فعلیت رساندن این ظرفیت بالقوه ممکن است انحرافاتی از قبیل تقلید از شبکه های سراسری، ضعف در بخشهای هنری و فنی برنامه ها ، نبود فضاسازی و دیالوگ های مبتنی بر شرایط بومی منطقه بروز کند و مانع از تحقق رسالت اصلی شبکه های استانی شود . اهمیت این شبکه ها در سبک های دیگر برنامه سازی، به ویژه اخبار و اطلاع رسانی نیز حایز اهمیت است ؛ به نحوی که با پخش اخبار محلی در صورتی که شبکه های سراسری پوشش کافی در این زمینه داشته باشند ، نقش مؤثری در اطلاع رسانی صحیح و به موقع ایفا می کنند.
از طرفی ، یکی از اساسی ترین مشکلات رسانه های محلی، دوگانگی نهادی است . آنها تحت فشارهای نهادی با رسانه های ملی همشکلی نهادی پیدا می کنند و ترجیح می دهند برای کسب مشروعیت و تضمین بقا این همشکلی را حفظ کنند . این در حالی است که دو محیط نهادی به طور همزمان دارای انتظارات نهادی متفاوتی هستند . (قلی پور ۱۳۸۴ ، ۲۴۷ ) . در حالیکه یک رسانه توسعه محور می بایست ویژگیهای اصلی توسعه ای نظیر استقلال، تنوع، فراگیری و آزاد بودن را داشته باشد که ضروریست مدیریت رسانه محلی توجه لازم را به ارتقای این شاخص ها معطوف دارد .
خبر توسعه
« ویلبر شرام » و « اروین اتوود »، در کتاب «جریان خبر در جهان سوم: بررسی آسیا» در تعریف خبرهای توسعه می نویسند: « مطالب مربوط به رشد و پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی به صورتی که از طریق کوشش و برنامه ریزی انسانی انجام گرفته باشد. مفهوم کلیدی، عمدی بودن کوشش هاست. خبرهای توسعه اقتصادی و اجتماعی شامل مطالبی است که کوشش دولت، سازمان های خصوصی، گروه و افراد را در بهبود وضع موجود نشان دهد». از نظر این پژوهشگران، انتشار مطالبی درباره نرخ بی سوادی یا باسوادی در کشور، خبر توسعه نیست؛ ولی تأسیس یک مرکز آموزشی برای مبارزه با بی سوادی، خبر توسعه است. یا مطلبی در مورد یک کشف علمی در صورتی به عنوان خبر توسعه شناخته می شود که به صورت بالقوه، به بهبود وضع اجتماعی مردم کمک کند.
بررسی ها نشان می دهد که پژوهشگران علوم ارتباطات، خبرهای توسعه را محدود به خبرهای به اصطلاح مثبت اقتصادی، اجتماعی، صنعتی، فرهنگی و ... نمی دانند. خبرهای به اصطلاح منفی در زمینه های گوناگون یعنی گزارش شکست و ناکامی فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و ... نیز جزء خبرهای توسعه محسوب می شوند. به عبارت دیگر، خبرهای توسعه، خبرهای تشریفاتی یا بولتن های روابط عمومی سازمان های دولتی و غیر دولتی نیست. در روزنامه نگاری امروز، روزنامه باید علاوه بر گزارش احداث یک سد یا جاده، به تجزیه و تحلیل این رویداد نیز بپردازد. گزارش برنامه های عظیم اقتصادی و اجتماعی نظیر: مبارزه با بی سوادی، کنترل جمعیت و تنظیم خانواده، سرمایه گذاری های سنگین صنعتی، فرهنگی و ... ضرورت دارد؛ ولی همه آنها نیاز به بررسی و تحلیل کارشناسانه نیز دارند.
کدام رسانه، کدام توسعه
در نهایت سووال اساسی این است که کدام رسانه می تواند در دستیابی به چشم انداز توسعه کمک کند و دست آخر اینکه، کدام توسعه مدنظر ما در کشور است ؟
پر واضح است ، رسانه هایی که تنها سیاست ارشادی را بر عهده می گیرند و منبع تغذیه بودجه آنها از طرف دولت است با موانع و تنگناهای بسیار زیادی مواجه اند. رسانه های جمعی تنها در صورتی می توانند ایفاگر رسالت اساسی خویش در راستای چشم انداز توسعه جامعه باشند که هم از چتر حمایتی دولت بیرون آیند و هم اینکه نهادهایی در جامعه باشند که از وجود سیستم های فشار آور (coercieve) بر رسانه جلوگیری کنند. رسانه های محافظه کار حتی از طرح سووالات اساسی به مدیران وقت ناتوانند تا چه رسد به اینکه توانایی اولویت گذاری و نقش نورافکن را داشته باشند. اطلاع رسانی که تخصیص حقوق را در رسانه تغییر میدهد در رسانه های محافظه کار شکل نامطلوب به خود گرفته و زمینه فساد در جامعه را فراهم می سازد، رسانه های محافظه کار نه تنها توانایی نقد سالم و پیشبرندۀ دولت را ندارند ، بلکه در مسیر تولید همیشه تحت فشار هستند و مصالح و مطامع حزبی و جناحی بر اهداف جمعی و منافع ملی می چربد.
تنها رسانه هایی می توانند ایفاگر رسالت خویش باشند که خود در مسیر توسعه قرار گرفته باشند که ما آنها را با نام(developmental Media) رسانه های توسعه مدار نام می بریم . در افق بلند مدت رسانه ها هم بایستی تغییر کنند و هم اینکه نیازهای عصر را جلوتر از دولت بشناسند. مفهوم پیشگیری بیشتر از همه در رسانه مطرح می شود تا در سازمانهای اجرایی. به روز بودن، مستقل، خلاق و کارآفرین بودن از ویژگی های رسانه های توسعه مدار است که بایستی مطمح نظر نهادهای مستقل مدنی و حقوقی در جامعه قرار گیرد. اگر معتقدیم که توسعه، تعالی انسان و پیشرفت مطلوب جامعه بر اساس هویت ماست و نیازمند تغییر و دگرگونی در همۀ زمینه ها هستیم ، رسانه های توسعه مدار سعی در بهبود فرایند تولید با شناخت نیازهای عصر و تغییر در حوزۀ اهداف ، افراد و اعمال هستند . چیزی که اگر این سه با هم تغییر نکنند ( افراد ، اعمال و اهداف) نقش رسانه ها نمی تواند موثر واقع شود.
نتیجه گیری
رسانه های محلی به عنوان موتور محرکه توسعه جوامع محلی می توانند به علت سطح تماس وسیعی که با مردم مناطق و نواحی خود دارند و با آگاهی بخشی بالایی که به جامعه محلی می دهند و همچنین با فعالیت متمرکز برای پوشش رویدادهای محلی و پرداختن به مسائل محیطی و مرتبط با اقشار مختلف اجتماعی در قلمرو جغرافیایی خود در بخشهای مختلف باید به نقش آفرینی بپردازند و با هموار ساختن مسیر توسعه کمی و کیفی، در راستای توسعه پایدار و فراگیر شهروند محور حرکت کنند.
در امر تولید، رسانههای محلی میتوانند سهم بخشهای مهم تولید (صنعت، کشاورزی و خدمات) و تاثیر هر کدام بر روند توسعه را به جامعه نشان دهند تا عوامل تولید به نسبت صحیحی در این بخشها توزیع شود و بهترین استفاده ممکن از آنها به عمل آید . همچنین برای تربیت انسان و پیشبرد جامعه و رسیدن به توسعه شناخت نیازمندیهای مردم ضرورتی اجتناب ناپذیر است. این نیازمندیها تنها نیازهای مادی برای زندگی نیست، بلکه سایر نیازها را که به ارتقای سطح زندگی و فرهنگ افراد مربوط میشود نیز در بر میگیرد گاه مردم با این نیازها آشنا نیستند، لذا رسانهها در این زمینه نقش مهمی بر عهده دارند.
با وجود ظرفیت بالقوه رسانه های محلی جهت شتاب بخشیدن به فرآیند توسعه ، اما عملکرد آنها چندان موفقیت آمیز نبوده است. از آنجا که توسعه مفهومی پیچیده، چند بعدی و گسترده به شمار می رود و مشارکت اجتماعی جامعه محلی از عوامل اساسی توسعه محسوب می شود بنابراین سازگاری برنامه های رسانه ها از حیث اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی ، شکلی و روانشناختی با ویژگیهای جامعه محلی مهم است . از طرفی رسانه های محلی به ویژه تلویزیون و رادیوی محلی به لحاظ طبیعت ویژه ی خود که همانا پوشش فراگیر و سهولت استفاده است ؛ باید رویکرد توسعه ای در مورد برنامه های خود داشته باشند که لازمه آن برخورداری این رسانه ها از درجه توسعه یافتگی بالایی به لحاظ ساختاری و محتوایی است. اما به نظر می رسد ساختار، محتوا و عملکرد فعلی رسانه های محلی برای ایفای این مسوولیت چندان مناسب نیست . آنها چه از حیث مدیریت و نگرش و چه از نظر محتوایی و ساختاری ، پیوندی متناسب با شرایط متحول جامعه را ندارند . تنها رسانه های توسعه یافته قادر به نهادینه کردن توسعه هستند زیرا توسعه مستلزم رسانه های توسعه یافته ای است که موضوع توسعه را در تمامی ابعاد آن محور فعالیت و برنامه سازی خود قرار دهند.
از سوی دیگر، باید اذعان کرد که کاربرد رسانه ها برای توسعه ، مستلزم توجه به رسانه و میزان مصرف محتواهای رسانه ای است. توجه رسانه های محلی به بعد کمی توسعه ، بی توجهی به پوشش اخبار توسعه به دلیل عدم شناخت روزنامهنگاری توسعه ، توجه به مطالب رویدادمدار تا فرایند مدار، توجه بیشتر به سبک خبر، استفاده زیاد از لحن توجیهی ، کم توجهی به نقش مردم و دخالت دادن آنان در فرایند توسعه ، توجه زیاد به ارزش خبری شهرت و عنصر خبری " که"، نشان دهنده کم توجهی این رسانه ها به روزنامه نگاری توسعه است ، را می توان از مهم ترین چالشهای رسانه های محلی در ایجاد توسعه دانست .
همچنین نقش رسانه های محلی در توسعه می بایست بر ویژگیهای قومیتی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی منطقه مبتنی و مردم محور و مشارکت طلب باشد و بنابراین یک نسخه واحد را نمی توان برای توسعه در مناطق مختلف یک کشور تجویز کرد. علاوه بر اینها، در کشور ما مفهوم و نقش رسانه ها در عصری که ما آن را عصر ارتباطات و تبادل تکنولوژی می دانیم، هنوز نامفهوم و گنگ است ؛ زیرا با گذشت سالیان متمادی از عمر رسانه ها ، نگاه به رسانه ها به عنوان یک ابزار توسعه نگاه تخصصی نیست و همچنان یک برنامه ریزی متقن در راستای ایفای نقش آنها در توسعه وجود ندارد. برخی رسانه ها در ایران نقش روابط عمومی برای دولت و یا نهاد وابسته خود دارند تا اطلاع رسانی به مردم و نقد سازنده و به همین علت صدایی از درون دولت بوده و ساختار آنها اجازه نمی دهد که واقعیت ها را بیان نمایند.
پیشنهادها
۱- رسانه ها با فرهنگ سازی، آموزش دهی، حساسیت زایی، شورآفرینی، انگیزه زایی، زدودن باورها و ذهنیات بازدارنده، توجه دادن به ضرورت و اهمیت توسعه همه جانبه و پایدار ، اطلاع رسانی مستمر از کم و کیف فرآیند توسعه در همه ابعاد و آثار آن، آسیب شناسی و آسیب زایی از روند توسعه، شناسایی و برجسته سازی ضعف های توسعه در کشور ، ایجاد ارتباط با دستگاه های اجرایی ، تبادل اطلاعات با دست اندرکاران و مجریان بخش مختلف ، می تواند جایگاه و نقش رسانه ها را در توسعه ایفا کند.
۲- رسانه ها با تولید و پخش برنامه های متنوع با هدف برجسته سازی نقش و جایگاه توسعه در جامعه و تاثیر پیشرفت های آن در پیشبرد آرمانهای فرهنگی، اجتماعی و...، می تواند آگاهی و بصیرت مخاطبان را در زمینه توسعه افزایش داده و در نتیجه موجب مشارکت مردم در فعالیتها شود.
۳- بی تردید مدیران و برنامه سازان رسانه ها در صورتی می توانند نقش خود را برای تحقق توسعه به خوبی ایفا کنند که خود در این باره متقاعد شده و درباره آن به شناخت و باور قلبی رسیده باشند. در غیر اینصورت برنامه های آنها صرفا جنبه سفارشی خواهد داشت و اثر چندانی بر مخاطب نخواهد گذاشت. بنابراین ، رسانه ها در گام نخست برای توسعه ، باید با برگزاری نشست های علمی و تخصصی برای گروه های برنامه ساز ، تهیه کنندگان ، کارگردانان ، پژوهشگران و نویسندگان خود، توانمندی و مهارت نیروی انسانی را همگام با تحولات اجتماعی و دگرگونیهای همه جانبه در عرصه دانش و فناوری پیام رسانی ارتقاء داده و با تولید ، پخش و انتشار کارآمد و اثر بخش محتواهای رسانه ای زمینه توسعه همه جانبه را فراهم کنند.
۴- با توجه به نقش نظارتی رسانه ، باید ساز وکار لازم را برای ارتباط مستمر با دولت و نهادهای مرتبط با توسعه فراهم آورد. در واقع ، رسانه به عنوان محلی برای تعامل و تضارب آرای سیاستگذاران و مجریان سیاست های توسعه عمل می کند و از این طریق، نقش فعالی در ایجاد و نهادینه سازی توسعه ایفا می کند.
۵- رسانه به عنوان ناظر عمومی و یاری رسان دستگاههای اجرایی می تواند با شناسایی دستگاه های مختلف و وظایف مربوطه ، اطلاع رسانی در خصوص اقدامات انجام شده در یک نهاد ، انتقال تجربیات دستگاه ها به یکدیگر ، برجسته سازی قوت ها و ضعف های عملکردی ، ایجاد جو رقابت سالم میان این بخشها، انعکاس خواسته ها و توقعات مردم و دولتمردان از این سازمانها ، انتقال مشکلات و محدودیت دستگاهها در تحقق انتظارات به مراجع مربوط، تشویق و تبلیغ دستگاههای فعال و موفق و ایجاد نشاط مستمر و ... نقش نظارتی خود را در این رابطه به خوبی ایفا کند.
منابع:
- پورعزت، علی اصغر و قلی پور، آرین(۱۳۸۷) . تأملی بر نقش رسانه ملی در رصد و مدیریت بحران های پنهان اجتماعی، مدیریت قومیت ها. فصلنامه پژوهش های ارتباطی ، ۱۵ (۵۶).
- زارع، بیژن(۱۳۸۶) ، بررسی ویژگیهای نیروی انسانی و امکانات مالی و فنی نشریه های محلی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
نظر شما