به علت وسعت اطلاعاتی که در همه زمینهها داشت، روی موضوع خاصی تمرکز پیدا نمیکرد، بلکه اطلاعات وسیع و پراکندهای به دانشجو میداد و دانشجو را وادار به تفکر میکرد و به واسطه روحیه آزادگی که داشت به دانشجو اجازه میداد که در مخالفت او هرچه میخواهد بگوید. البته مستدل و منطقی؛ اینها بخشی از گفتههای قاسم صافی استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در ارتباط با امیرحسین آریانپور است.
تولد و خانواده
امیرحسین آریانپور در هشتم اسفند ۱۳۰۳ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. او فرزند امیرمهدی و نوه نایب حسین کاشی بود. پدر بزرگش در جریان انقلاب مشروطیت در جبهه انقلاب قرار گرفت و با سران جنبش مشروطه چون حیدرخان عمواوغلی، خیابانی، ستارخان و باقرخان متحد و همراه بود.
آریان پور از طرفی نسبتی هم با خاندان ملک المورخین سپهر نویسنده ناسخ التواریخ داشت و خانواده مادری او نیز از لحاظ تاریخ نویسی و ادب، در ایران عصر قاجار شهرت داشتند. همچنین سهراب سپهری شاعر بزرگ معاصر پسر خاله او بود.
تحصیلات
آریان پور به واسطه اینکه مادرش «فخر ایران سپهری» که برای آموزش و پرورش کودکان روشی خاص داشت، از چهار سالگی به علم آموزی مشغول شد و بعد برای مدتی دروس حوزوی را در مدرسه سپهسالار خواند تا اینکه تحصیلات عالیه خود را در رشته علوم اجتماعی در دانشگاه آمریکایی بیروت دنبال کرد و بعد به ایران بازگشت. در ایران وارد دانشگاه تهران شد و در رشته فلسفه و علوم تربیتی مدرک لیسانس گرفت و بعد در رشته های علوم سیاسی و ادبیات فارسی نیز در همان دانشگاه در مقطع لیسانس تحصیل کرد.
آریان پور بعد از تحصیل در ایران به انگلیس رفت و در رشته ادبیات انگلیسی تحصیلات خود را دنبال کرد و از دانشگاه کمبریج فوقلیسانس گرفت. سپس به آمریکا رفت و در دانشگاه پرینستون تحصیل کرد. همچنین در رشتههای ادبیات فارسی و فلسفه نیز از دانشگاه تهران دانشنامه دکتری گرفت.
فعالیت ورزش
آریان پور به سنت پدران خود در ورزش های گوناگون فعالیت داشت. او در وزنه برداری به مقام قهرمانی کشور و قهرمان خاور نزدیک دست پیدا کرد و همچنین در ۱۳۲۱ خورشیدی در مسابقات بوکس خراسان نیز مقام قهرمانی به دست آورد.
آغاز کار ترجمه و تسلط به زبانهای خارجی
آریان پور از ۱۳ سالگی شروع به کار ترجمه و نگارش کرد و از ۱۵ سالگی به بعد جز معلمی که در مواردی با کتابداری و ترجمه و کتاب نویسی همراه بود، شغلی پیش نگرفت تا اینکه در ۱۳۲۸ خورشیدی استخدام دانشگاه تهران شد. او به زبانهای آلمانی، انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشت و زبانهای ایران باستان، عربی و لاتین را نیز میدانست.
اخراج از دانشگاه
آریان پور در طول سال ها فعالیت علمی در نهادهای مختلف با مشکلاتی مواجه شد. او به دلیل روحیه خاصی که داشت زیر بار زور نمی رفت و به همین دلیل هم بارها بارها به دلیل انتقادهای تند علیه نظام حاکم، اخراج شد. او در ۱۳۲۲ خورشیدی از دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران، در ۱۳۳۵ خورشیدی از موسسه علوم اداری دانشگاه تهران، در ۱۳۴۷ خورشیدی از موسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران، در ۱۳۵۵ خورشیدی از دانشکده الهیات و معارف اسلامی اخراج شد و همچنین پیش از این که پایاننامه دانشگاهی خود را با درجه دکتری در دانشگاه «پرینستون» آمریکا به پایان برساند از آمریکا نیز اخراج شد.
خدمات علمی
آریانپور در طول ۴۰ سال تدریس، دهها هزار دانشجو پرورش داد و کتابهای متعددی را به رشته تحریر درآورد. وی از نظریهپردازان در زمینه علم جامعهشناسی و علوم اجتماعی به شمار می رفت و در گسترش آن تلاشهای زیادی کرد و خدمات بسیاری را در حوزه پژوهش و تحقیق به انجام رساند.
این استاد دانشگاه در سه زمینه انسانشناسی، جامعهشناسی و معرفتشناسی گامهای ارزندهای برداشت و خلاقیت علمی را با درونمایه جنبههای اخلاقی دانش و پژوهش به عنوان وجه مشخصه تلاشهایش به همراه داشت. یکی از مهمترین کارهای او تدوین فرهنگ تفصیلی علوم اجتماعی (در حوزه فرهنگ فلسفه و جامعهشناسی) به چهار زبان فارسی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی بود که بیش از ۴۰ سال طول کشید.
او نخستین نظریهپرداز علوم اجتماعی در طرح مبحث مهم تعامل و تضارب فرهنگی در شیوه بیان و اندیشه ایرانیان معاصر بود که به روند رو به رشد شکلگیری گفتمان انتقادی منجر شد. به همین دلیل هم از همین منظر به پژوهشهای مهم جامعهشناسانه دست زد و نقش مهمی در آغاز خیزشهای اجتماعی در دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی در ایران ایفا کرد.
آریان پور منادی «آموزش و پرورش پویا» در مقابل «آموزش و پرورش ایستا» بود و راهکارهای مهمی برای تحقق این تحول ارایه داد. وی به سهم خود بار سنگین انتقال و تولید دانش مدرن را بر دوش کشید و به واژهسازی و ساختن معادل برای سیل اصطلاحات زبانها و دانشهای اروپایی همت گمارد.
تدریس و مبارزه فکری و سیاسی
اختناق سیاسی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی بار دیگر از اواسط دهه ۴۰ خورشیدی شدت بیشتری پیدا کرد و دانشگاه با کنترل بیشتر به خصوص از طرف ساواک همراه شد. در این شرایط فقدان آزادی دانشگاه و آزادی بیان، جایی برای دیدگاههای انتقادی نبود. بنابراین بسیاری از جامعهشناسان ماهیت خود را در داخل و خارج کلاس مخفی نگه میداشتند و برای ارایه دیدگاههای خود به شاگردانشان، زبان نمادین به کار میبردند. به همین دلیل گستره اصطلاحات در برخی نوشتههای آریانپور تا حدی نقش مقابله با دستگاه سانسور را بازی میکرد. برای مثال، او از واژهها و اصطلاحاتی استفاده میکرد که توجه دستگاه امنیتی را جلب نکند، از جمله سوداگری به جای سرمایهداری، جامعهگرایی به جای سوسیالیسم، زمینداری به جای فئودالیسم، خواص به جای طبقه حاکم، عوام به جای طبقه محکوم، منطق پویا به جای دیالکتیک و بهرهکشی به جای استثمار.
در این دوره کار آریانپور منحصر به حضور در کلاس درس نبود بلکه در مسایل سیاسی محیط آموزشی دخالت میکرد و کنشگر دانشگاهی بود. با اینکه مدیریت دانشگاه از فعالیتهای سیاسیاش ناراضی بود و به همین علت چندبار اخراج شد اما آریان پور مخالفت خود را به هر شکلی که می توانست بیان می کرد. برای نمونه وقتی مقامات دانشسرای عالی تصمیم گرفتند، اسم تالار سخنرانی دکتر محمدباقر هوشیار را به هفدهم دی تغییر دهند، آریانپور اعتراض کرد و دانشجویان را نیز دعوت به مقاومت کرد.
آثار و تالیفات
آریان پور علاوه بر تدریس در دانشگاه در حوزه ترجمه نیز بسیار فعال بود و کتابهای «ارمغان جنگ» دافنه دو موریه، «آموزشگاههای فردا» جان دیویی، «دشمن مردم» هنریک ایبسن، «تاریخ تمدن» ویل دورانت (کتاب اول بخش سوم، کتاب دوم بخش اول)، «مقدمهای بر فلسفه آموزش و پرورش» جان دیویی، «علم اخلاق» ارسطو، «بزرگ مردان تاریخ» دونالد کل روس پیتی، «زمینه جامعه شناسی» آ. ک. برن و نیمکف و «سیر فلسفه در ایران» اقبال لاهوری از جمله کارهای ترجمه ای او به شمار می رود.
همچنین او کتابهای «تعلیمات اجتماعی برای سال اول دبیرستان» همراه حسن مینوچهر، «تعلیمات اجتماعی برای سال سوم دبیرستان» همراه مهدی محقق، «متدولوژی تحقیق و مأخذ شناسی» (آیین پژوهش)، «ایبسن آشوب گرای» (کاوشی در زمینه جامعهشناسی هنر، «دو منطق: ایستا و پویا»، «در آستانه رستاخیز» و «فرهنگ چهار زبانه (فارسی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی)، «طبیعت، حیات، منشأ و تکامل آن» و دهها مقاله در مجلات ماهنامه «جامعه معلمین»، «صدف»، «جهان نو»، «سپیده فردا»، «سخن»، «کتاب هفته»، «نامه دانشسرای عالی»، «پیام نوین»، «فردوسی»، «کلک»، «دنیا» را تالیف کرده است.
درگذشت
این استاد دانشگاه که در ۱۳۵۹ خورشیدی بازنشسته شده بود بعد از آن زمان، خلوتگزینی اختیار کرد و به کارهای پژوهشی خود اکتفا کرد تا اینکه سرانجام در هشتم مرداد ۱۳۸۰ خورشیدی در تهران درگذشت تا در آگهی ترحیم او به امضای بسیاری از روشنفکران و هنرمندان بیاید: آموزگار بزرگ نقد علمی اجتماعی، جامعهشناس، مترجم، سخنران و نویسنده توانا ... در گذشت.
نظر شما