تنهایی تجربۀ آشنای بشری است. هر شخصی به سهمی و وجهی این وضعیت وجودی را آزموده است. به همین دلیل چه بسا از تنهایی گفتن و کاوش در مفاهیم و تحلیل جوانب آن کاری بدیهی و کمفایده به نظر آید. اما به راستی ما تنهایی را به واسطه تجربۀ گستردۀ بشری اینقدر خوب میشناسیم؟ تنهایی با تنها بودن، انفراد، انزوا، خلوتگزینی یکی هستند؟ چه چیزی است که ما را به سوی دیگران میکشاند یا از آنان دور می سازد؟ نسبت تنهایی با حسرت، اشتیاق، لذت و تشخص چیست؟ نسبت تنهایی با امر اجتماعی و تنهایی اجتماعی چیست؟ آیا همۀ ما به عنوان تجربهمندان تنهایی، میتوانیم با اتکا به تجربه شخصی خود از احوالات دیگرانی که آنها نیز احساس تنهایی میکنند، مطلع باشیم؟ به عبارت دیگر از تنهایی فردیمان میتوانیم پُلی به درک تنهایی دیگری بزنیم؟ چه عواملی به احساس تنهایی دامن میزند؟ سنخ شخصیتی، عوامل اجتماعی و سیاسی، اعتماد اجتماعی چه تاثیرهایی بر تنهایی دارند؟ عشق و دوستی چگونه پادزهر تنهایی میشوند؟ عشق و دوستی چه نقشی در زندگی ما ایفا میکنند که با درآمدنشان، تنهایی را کمرنگ میکنند؟ آیا بنابر گمان اولیه و عرفی انسان مدرن و شهروندان کلانشهرهای جدید تنهاتر از انسان پیشامدرن و ساکن شهرها و روستاهای کوچکند؟
این تاملات و نظیر آنان در کتاب فلسفه تنهایی لارس اسونسن در حد اختصار به بحث گذاشته شده است. فلسفۀ تنهایی کتابی فلسفی است چون در جای جای آن از آرای فیلسوفان جدید و قدیم در موضوع سخن یاد شده است و نویسنده نیز فیلسوف است. در عین حال از دستاوردهای علوم تجربی و آماری و جامعهشناختی در کتاب بهره گرفته شده است که به نظر نویسنده رویه متداول تاریخ فلسفه – بر خلاف انحصار فلسفه به تحلیل مفهومی و منطقی در قرن بیستم – بوده است.
اصل کتاب فلسفه تنهایی در سال ۲۰۱۷ منتشر شده است. این کتاب در هشت فصل تدوین شده است. در فصل نخست با عنوان «جوهر تنهایی» گزارشی از تنهایی از منظر روانشناسی و علوم اجتماعی و تمایز احساس تنهایی و تنها بودن به دست داده میشود. فصل دوم بر ماهیت احساسی تنهایی، فصل سوم به شناخت تنهایان و عوامل دامنزننده به تنهایی با عنوان «چه کسانی احساس تنهایی میکنند؟» پرداخته میشود. فصل چهارم با تیتر «تنهایی و اعتماد» به بحث اعتماد اختصاص یافته است و اینکه آیا عشق و دوستی نقطه مقابل تنهاییاند؟ در فصل پنجم در راستای شناخت بهتر تنهایی به نقش عشق و دوستی در زندگی انسانها پرداخته شده است. فصل ششم به ادعای تنهاتر بودن انسان مدرن در دل فرهنگِ فردگرایی مدرن و اینکه انسان مدرن چه جور موجودی است، تمرکز کرده است. فصل هفتم صورتهای مثبت تنهایی یعنی خلوتگزینی و انزوا را به بحث گذاشته و در نهایت فصل هشتم نیز با عنوان «احساس تنهایی و مسوولیت» درباره مسوولیت تکتک افراد در مدیریت تنهایی سخن میگوید.
کتاب فلسفه تنهایی از مجموعه کتاب های فلسفه به مثابه هنر زندگی محسوب میشود. کتاب هایی که با بهره گرفتن از تجربه دیگران معطوف به مسائل عینی، آشنا و غیرانتزاعیِ – اگزیستانسیل یا وجودی- انسانی هستند. این کتاب ها بنابر بر رویکرد، زبان و سیاق خود با آنچه از فلسفه در فلسفۀ کلاسیک و مَدرَسی و نظری که به مباحث کلی و معرفتشناختی و هستیشناسی میپردازد، فاصله میگیرند. فیلسوفانی نظیر مونتنی، پاسکال، شوپنهاور، کییرکگور، نیچه، امرسون، مارسل و حتی ویتگنشتاین از این جمله فیلسوفان هنر زندگی محسوب میشوند.
گفتنی است که کتاب فلسفۀ تنهایی تالیف لارنس اسونسن با ترجمه خشایار دیهیمی به عنوان سرپرست مجموعۀ تجربه و هنر زندگی، در سال ۱۳۹۷ برای نخستین بار در شمارگان ۱۱۰۰، در ۲۲۴ صفحه و در قطع جیبی به همت نشر نو منتشر گردیده است.
نظر شما