واحد ارتباط خانواده و دانشگاه معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی پایان هفته گذشته از طریق «وبینار آنلاین»، کارگاهی با نام « نقش رویههای ارتباطی والدین بر پرورش عزت نفس و تابآوری فرزندان» برگزار کرد که مدرس این کارگاه صغری ابراهیمی قوام، عضو هیات علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بود.
مشروح سخنرانی وی را در ذیل میخوانید:
عزت نفس و ویژگیهای آن
میتوان عزت نفس را یک معیار برآوردکننده دانست؛ از این لحاظ که مجموعه باورهای ارزیابی کنندهای است که هر فردی نسبت به تواناییها، شایستگیها، صلاحیتها و ویژگیهای خویش دارد. همه ما بر اساس تجاربی که در دوران کودکی و از طریق بازخوردهایی که از اطرافیان خود دریافت کردیم، به یک سری ملاکهایی دست پیدا کرده که مطابق با آن ملاکها ممکن است با خودمان برخورد کنیم.
برخی از افراد ممکن است سطح اعتماد به نفس بالایی داشته باشند. به این صورت که نگرش آنها مثبت است و قادرند شرایط را به صورت واقع بینانه ارزیابی کنند. افرادی هم هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند. این افراد خود انتقادگری بسیار بالایی دارند. علی رغم تلاش بسیاری که انجام میدهند، همواره از خودشان ناراضی هستند. در واقع این افراد به دلیل ایدهآلهایی که برایشان در دوران کودکی متصور شده، همواره نسبت به خود احساس نارضایتی دارند. بنابراین بطور کلی وقتی از عزت نفس صحبت میکنیم، باید آن را در قالب سه الف تعریف کنیم. ارتباط صحیح، انتظار معقولانه و احترام متقابل.
صمیمیت در محیط خانواده و ویژگیهای آن
شما به عنوان پدر و مادر یا فرزند نسبت به اینکه چقدر در جمع خانواده احساس صمیمیت دارید، میبایست این ویژگی را مورد ارزیابی قرار دهید. وقتی من و شما در جمعی یا در ارتباطی صمیمیت داریم، ترس از طرد شدن و ترس از نادیده گرفته شدن را نداریم. احساس ایمنی در رابطه ما حاکم است. حس اینکه طرف مقابل ما را همانگونه که هستیم میپذیرد و ما هم همین احساس را میتوانیم نسبت به طرف مقابل داشته باشیم. برخی از افراد فکر می کنند صمیمیت یعنی اینکه ما نیازهای سرکوب شده خود یا مشکلاتی که در دوران کودکی داشتیم را با دیگری در میان بگذاریم. در حالی که صمیمت به این معنی نیست که ما اسرار خودمان را برای دیگری آشکار کنیم تا فردی بتواند به ما اعتماد کند.
در رابطه صمیمی ما نقش بازی نمیکنیم، بلکه خودمان هستیم. در رابطهای که در آن صمیمیت وجود دارد، شفافیت، صداقت و یکرنگی هم وجود دارد و احساس عدم تهدید شدگی در آن حاکم است. برخلاف این، اگر رابطهای که ما با فرزندمان یا اطرافیانمان داریم بر اساس نوعی احساس کنترلگری و یا سرزنشگری باشد، زمینه برای اتخاذ یک موضع دفاعیتر فراهم میشود.
متاسفانه در خانوادههایی که تمرکز بر اشتباهات و نقاط ضعف است، اعضا همواره به دنبال این هستند که نقاط ضعف و شکستها را به رخ فرزندانشان بکشند، صمیمیت در این خانواده از بین رفته و فاصله ایجاد شده است. یا به عبارتی صمیمت در چنین خانوادهای به حداقل میرسد زیرا افراد دست به پنهان کاری میزنند. سعی میکنند دروغ بگویند و با تلاشهایی که به عمل میآورند میخواهند به تحریف واقعیت یا آنچه هستند بپردازند.
در چنین خانواده ای که افراد نیاز به تایید شدن دارند، افراد سعی میکنند نه تنها از نیازهای واقعی صحبتی نکنند، بلکه به دنبال تامین رضایت طرف مقابل باشند تا تایید دیگران را دریافت کنند. در چنین شرایطی این افراد قادر به نه گفتن نیستند و این خطر بزرگی برای فرزندان است. زیرا احتمال دارد به سوی همسالان خود روی آورند. پس ما انسانها به عنوان پدر و مادر برای تقویت عزت نفس خودمان و فرزندمان باید تلاش کنیم از سرزنش و تحقیر کردن دست برداریم.
در بسیاری از مواقع جوان و فرزند شما نسبت به مسائلی که بازگو میکنید، اشراف ندارند و لازم است که به صراحت صحبت کنید. از این رو در یک ارتباط صمیمی هم افراد احساس امنیت میکنند و میتوانند احساسات و نظرات خود را بازگو کنند. شما نیز به عنوان مخاطب آنها قادر خواهید بود به طور شفاف، صریح و صادقانه نقطه نظرات خود را بازگو کنید.
«خانواده رک» و توهم پنداشتهای درست
بسیاری از خانواده ها میگویند رک هستند و خیلی راحت میتوانند به طرف مقابل مسائل و مشکلات و یا نقاط ضعف آنها را بگویند. این مورد را باید بدانید که هر یک از ما در روابطمان ممکن است اطلاعاتمان از شرایط و یا موقعیت، ناکافی و یا نادرست باشد. از این رو وقتی از دید خود به شکل رک صحبت میکنیم، به نحوی طرف مقابل را در معرض تحقیر قرار میدهیم. زیرا ممکن است برداشت ما اشتباه باشد. زمانی که ما ناراحت و یا دچار استرس هستیم، بخش عمدهای از پردازش اطلاعات دستخوش مشکلاتی میشود و از این لحاظ ممکن است اداراکات ما جنبه سوگیرانه پیدا کنند. از این رو شفاف بودن به معنای این است که شما بتوانید موقعیت را بدون هیچ طرفداری و یا سوگیری با فرزندتان در میان بگذارید. اینکه آن فرد را مورد اهانت قرار دهید و از موضع بالا بخواهید با وی برخورد کنید، در واقع نامناسب است.
اگر رک بودن برای شما به معنی شفاف بودن است باید به لحن گفتاری، و نوع صحبت هایتان توجه کنید. به موقعیتی که فرد در آن قرار دارد توجه کنید و بنا بر آن موقعیت، موضوع را با وی در میان بگذارید. از این لحاظ شما که میخواهید با فرزندانتان روابط دوستانه و صمیمانه برقرار کنید، باید در نظر داشته باشید که رابطه شما باید به دور از این باشد که فرزند شما احساس کند که در معذوریت است و باید به شما دروغ بگوید. یا با چهره اجتماع دوستانه در نظر شما ظاهر شود تا همواره بتواند اعتماد و توجه شمارا به سمت خودش بکشاند.
الف اول عزت نفس: ارتباط صمیمانه
در بکارگیری مهارتهای ارتباطی تنها چیزی که لازم است این است که بی طرفانه و بدون قضاوت، گوشی را داشته باشید که به حرفهای فرزند خود بسپارید. یعنی مهارت خوبی که در تمام والدین باید وجود داشته باشد، مهارت خوب گوش کردن است و اگر در صحبت های فرزند خود تناقض و توهین می بینید از وی سوال بپرسید تا منظور خود را کاملا مشخص کنند.
بسیاری از والدین ممکن است از شیوههایی مانند قهرکردن استفاده کنند. قهر کردن یعنی گرفتن عشق، احساس و عاطفه و شما باید بدانید روابط والدین و کوک رابطهای است که در آن والدین به عنوان افرادی که دارای درایت هستند باید قادر باشند نیازهای خود را بشناسند و آنها را مدیریت کنند. آنها نباید با محروم کردن فرزندشان از تحسین و محبت و... سعی در کنترل فرزندشان داشته باشند. از این لحاظ نحوه برخورد ما والدین باید به گونهای باشد که در آن قهر کردن حداقل شکل ممکن باشد.
الف دوم عزت نفس: انتظار معقولانه
الف دوم انتظار معقولانه است. برخی معتقدند انتظار سم است و ما نباید از دیگران انتظار نامعقولی داشته باشیم. در انتظاراتی که بین والدین و فرزندان است این انتظارات بر اساس شناخت است. زمانیکه اطلاعات طرفین از یکدیگر بر اساس شناخت است، انتظار نامعقولانه و مقایسه نامناسب وجود ندارد. ما به عنوان والدین نباید خودمان را مجاز بدانیم تا به شکل های منفی با فرزندمان برخورد کنیم. اولین موضوعی که ما باید در نظر داشته باشیم، این است که ما به عنوان والدین تا چه اندازه فرزندخود را میشناسیم و یا من چقدر خودم را میشناسم و اینکه آیا انتظاری که از وی دارم متناسب با شرایط فرزندم است؟
الف سوم عزت نفس: احترام متقابل
سومین الف احترام متقابل است. احترام یعنی اینکه ما مرزهای خودمان و مرزهای طرف مقابل را به رسمیت بشناسیم. این نکته را بدانیم که فرزند ما در عین وابستگیای که به ما دارد اما شخصیت مستقل است. فردی است که قادر به تصمیمگیری و اظهار نظر است. پس ما در ارتباط با فرزندمان باید بتوانیم از همان کودکی به گونهای رفتار کنیم که مرزهایی بین خود قائل باشیم. نکته این است که تعیین مرزها به ارزش گذاریهایی بر میگردد که شما به نوع رفتارها و صحبت های خود قائل هستید و در واکنش به فرزندان خود نشان دادید.
پنج شیوه حل تعارض
پنج شیوه برای حل تعارض مطرح است. روش اول، روش کوسه است. منظور از روش کوسهای یعنی ابراز زور، اجبار و اعمال خشونت به شکل محرومیت. محرومیت ممکن است در مورد بیرون رفتن و یا هر چیز دیگری باشد. زمانی که ارتباط مهم نیست اما هدف مهم است ممکن است شما از روش کوسهای برای حل تعارض استفاده کنید. اما این روش مناسب نیست؛ زیرا در دراز مدت ممکن است آثار مخربی بر تاب آوری و عزت نفس فرزندمان داشته باشد. تداوم در بکارگیری این روش میتواند مشکلات ارتباطی بسیار جدی را نیز به دنبال داشته باشد.
روش دیگر در حل تعارضات، روش لاک پشت است. لاک پشت وقتی دستخوش خطر میشود در لاکش فرو می رود تا آب از آسیاب بیفتد. توضیح این نکته در این است که در بسیاری از مواقع، والدین به جای حل مسائل، آنها را رها کرده و میگذارند تا خودشان حل شود. برای مثال قهر کردن گرچه ممکن است در کوتاه مدت موثر باشد تا تنش کمتر شود اما در بلند مدت این رویه ممکن است باعث بروز مسائلی دیگر شود که حل آنها بسیار سنگین است. از لاک پشت زمانی استفاده می کنیم که هم ارتباط و هم هدفمان علی السویه باشد.
روش دیگر روش روباه یا روش مصالحه است. همان شعار «نه سیخ بسوزد و نه کباب». هدف بسیار مهم است اما ارتباط مهم نیست. افراد بر اساس این روش به دنبال این هستند که منافع خود را به خطر نیندازند. روش چهارم، روش پاندا یا خرس عروسکی است. «هر چه تو بگویی همان است». از اهداف چشم بپوشید فقط به خاطر حفظ ارتباط. شما هم به عنوان والدین حق و حقوقی دارید و احترام شما و بین فرزندانتان متقابل است. مادر خوب فردی نیست که همیشه قربانی شود. این روال نباید روال همیشگی برای حل تعارض باشد.
روش آخر جغد است. به این معنا که افراد در دستیابی به یک راه حل مشترک باید «احساس برد-برد» داشته باشند. از این لحاظ در روش مذاکره بر روی مساله بدون اینکه گذشته را شماتت کنید، با یکدیگر مورد ارزیابی قرار میدهید. این ارزیابی سبب میشود جنبههای مختلف را هم از زاویه دید فرزند و هم از زاویه دید خودتان ببینید و راه حلی که در نظر میگیرید برای رسیدن به توافق مشترک باشد. بر اساس این روش، والدین از طریق گفت و گو احساسشان را در تبادل با دیگری قرار میدهند و از طرفی این ارتباط سبب میشود تا محتوای ارتباط وی را نیز شناسایی کنند. اینکه بخواهیم با فرزندان گفت و گو کنیم، زمینه برای حل مسائل فرزند و توانمندساختن وی فراهم میشود. فرزند یاد میگیرد در مواجه با مشکلات چگونه آنها را حل کند و با موقعیتها رو به رو شود. بطور کلی ما والدین برای اینکه فرزندان با عزت نفس بالایی داشته باشیم باید قدرشناس باشیم و روحیه قدرشناسی یا تشکر کردن را در چارچوب خانواده قرار دهیم.
نظر شما