عنوان طنز واژهای است که طی یک قرن اخیر در ایران رایج شده و پیش از آن در ادبیات کلاسیک برای این نوع نوشتار از واژههای هزل و هجو استفاده میشد. اوج شعر طنز در قرن هفتم و هشتم و در شعر عبید زاکانی است و تاریخچه طنز نوین به مطبوعات دوره مشروطه میرسد. مطبوعات طنز در سالهای اخیر فراز و فرودهای زیادی را طی کردهاند و نشریه گل آقا (۱۳۶۹ تا ۱۳۸۱) به مدیر مسئولی کیومرث صابر فومنی نقطه اوج این نشریات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به شمار میآید.
امروز هم که مانند همیشه میزان اخبار بد و ناگوار و در پی آن گزارشهای پیگیری و مصاحبههای مرتبط با این اخبار کم نیست؛ انتشار مجلهای طنز که هر شماره به یک معضل اجتماعی آنهم با زبان طنز بپردازد جرئتی میخواهد هم از جهت تهیه محتوای مناسب، هم به دلیل کاهش تعداد خوانندگان مجلات و هم گرانی کاغذ که داستان پرغصه این روزهای اهالی نشر است.
«سه نقطه مجله ای است برای خندندگان و خندانندگان، سه نقطه بنا دارد طنز را جدی ببیند و جدی بنویسد و در همه جا بخصوص جاهایی که ممکن است در پی کشف رگه ها و لایه های نادیده و ناشنیده طنز باشد...»
در شماره ۱۴ این مجله پرونده غذا به سه بخش تقسیم شده؛ بخش نخست شامل تأملاتی درباره ماهیت غذا و اصل غذاخوردن است، «و آن لقمه جبرانی» نوشته کورش علیانی، «این بیهنر پیچپیچ» از پرستو صاحبی، «گرسنگیام هنوز آنجا بود» نوشته معین ابطحی، «آدمی خرس است یا پلیکان؟» از محمدحسین افخمی، «چهار درشت نثار روح پزنده و خورنده» نوشته افشار مقدم نوشتههای بخش نخست پرونده غذا را تشکیل میدهند.
دسته دوم نوشتههای پرونده به انواع و اقسام غذا و نحوه مواجهه آدمها با غذا میپردازد. «اِوری فود یا همه چیز درباره خوردن» نوشته بلندی است از مریم حسننژاد که درباره انواع غذاهای ایرانی از غذاهای برنجی تا غذاهای نانی، چند بزنگاه مهم در غذای ایرانی، نقد افسانههای رایج درباره غذا، تأملی در غذاهای وارداتی و... . «کوفتت بشه به حق علی» نوشته مریم نظامدوست درباره شوآف کردن با غذاست، «هشتگ آبمغز ترند شده» از رضا سعیدی ورنوس فادرانی درباره غذابازهای حرفهای در شبکههای اجتماعی است، «نپرس فقط بخور» گریزی معناشناختی است به نامهای عجیب منوی کافهها و رستورانها از مسعود میر، «دانشجو بیدار است، از گوشت خر بیزار است» از میلاد ملاعبدالوهاب شرح و تفسیر غزلی از حافظ درباره غذاست.
نوشتههای بخش سوم پرونده با مطلب «یک وسیله کمکآموزشی» از هادی مقدمدوست آغاز میشود که به تأمل درباره دلایل غذاخوردن پرداخته است. سید اکبر میرجعفری از تجربههای خود درباره حذف و اضافههای غریب در غذاها نوشته، احسان رضایی درباره حالات و عادات غذایی مشاهیر ادبیات گفته. مطلب علیرضا محمودی نیز مرثیهای است برای کباب کوبیده.
پایانبخش پرونده غذا نیز پنج گنج سفره ایرانی به قلم محمد طلوعی است؛ کباب و آبگوشت و قیمه و قرمهسبزی و نیمرو پنج گنج سفره ایرانیاند که ذکرشان به تفصیل در این تکنگاریها رفته.
اعلانات علیاکبر قاضیزاده و شکوه علفزار از رضا دباغی و زرد عمیق زهرا درمان از نوشتههای کرسی آزادنویسی سهنقطهاند.
تهرانشهر بخش ویژه سهنقطه برای شهر تهران است. در تهرانشهر شماره ۱۴ احسان حسینینسب در نوشتهای با عنوان «آشوویتس، ته شهباز جنوبی» از محله کودکی خود نوشته و محسن فرجی نیز در «خانههای خوشبختی که از پنجرههایشان بوی خوراک میآید» از نخستین مواجهههای خود با تهران گفته است. سعید مروتی در سلسله نوشتههای خود درباره تصویر تهران در سینمای ایران به سراغ «خداحافظ رفیق» امیر نادری رفته. نوشته مریم حسننژاد نیز درباره تفریحات ساده زندگی شهرنشینی در مرکز تهران است.
تاریخچه قدیمیترین رستورانهای تهران، اطلاعاتی که درباره غذاهای ایرانی نمیدانیم، آداب و عادات غذاخوردن ایرانی، آماری از رستورانرفتن ایرانیان و روایتی از کتاب آشپزی رزا منتظمی و نجف دریابندری مطالب بخش نیمخط شماره ۱۴ سهنقطهاند.
در مطلب احسان رضایی با موضوع «مختصری در باب حالات و عادات غذایی مشاهیر ادبیات» میخوانیم:
اینجا که خودمانیم دروغ چرا تا اسم نویسنده و شاعر جماعت به میان می آید آدم ها یاد یک نفر نحیف ضعیف میافتند که پشت کوهی از کتابها با عینکی ته استکانی و دستی لرزان دارد تند و تند چیز می نویسد، شک نیست که در ایجاد این تصویر بد غذاییِ تعدادی از نویسندگان معروف نقش داشته، مثلاً خواهران برونته علاوه بر این که منزوی، رنگ پریده، مسلول، متنفر از عشق و عاشقی، مبتلا به بیماری آسپرگر و چندتایی مشکل پزشکی دیگر بودند از غذا هم به شدت رنج می بردند و علی الخصوص نوشته خواهر وسطی یعنی امیلی نویسنده «بلندی های بادگیر» در این زمینه صاحب سبک بوده و از بقیه کمتر غذا می خورده، یا فرانتس کافکا عادت داشت لقمه رو اول صد دویست باری بجود و بعد فرو بدهد.
کافکا در یک نامه خودش را باریکترین شخصی که تاکنون شناخته ام توصیف کرده بود که خب با آن وضع غذا خوردن انتظار دیگری هم نمیشود داشت، کافکا در روزهای آخر عمرش داستان کوتاه «هنرمند گرسنه» را نوشت و به نظر میرسد خودش هم به دلیل غذا نخوردن ناشی از زخم گلویش مرده است. اما واقعیت این است که همه نویسندگان و هم وضعشان به این زاری نبوده است. در مورد ویکتور هوگو معروف است که ایشان نصف یک گاو درسته را در یک نشست می خورد و بعد دیگر سه روز چیزی نمیخورد. فی الواقع جا نداشت بخورد وگرنه خودش بی میل نبود...
چهاردهمین شماره «سهنقطه» به مدیرمسئولی امید مهدینژاد و سردبیری مرتضی کاردر و مدیریت هنری محمد صمدی، به قیمت ۳۴ هزار تومان در کتابفروشیها و دکهها و فروشگاههای آنلاین عرضه شده است.
نظر شما