انفجار مهیب بندر بیروت که سرتاسر این شهر زیبا در ساحل دریای مدیترانه را در نوردید ، در کنار خسارات عظیمی که چه از بُعد مادی و چه از بُعد تلفات انسانی به جا گذاشت ، مایه بهت و حیرت جهانیان نیز شد.
اینکه ۲۷۰۰ تُن ماده شیمیایی قابل انفجار نیترات آمونیوم از اکتبر ۲۰۱۳ تا زمان انفجار به مدت ۷ سال به صورت متروکه و در شرایط ناایمن در انبار گمرک این بندر نگهداری می شد و علیرغم خطرات واضح آن تعیین تکلیفی در کار نبود.
از سوی دیگر سیلوی اصلی گندم لبنان و به عبارتی تنها سیلوی گندم بیروت به عنوان ذخیرهکننده مهمترین منبع غذایی، در کنار همین محل دپوی مواد شیمیایی قابل انفجار بوده و در این انفجار منهدم و تخریب شد.
همچنین منطقه دیپلماتیک و مراکز حساس بیروت در فاصله بسیار کمی از محل نگهداری غیر اصولی مواد مذکور قرار داشته تا حدی که همسر سفیر هلند در بیروت در این حادثه کشته شد و همسر و فرزند نخست وزیر لبنان در میان زخمی ها هستند.
در واقع، علل مختلفی دست به دست هم دادهاند تا این حادثه تلخ روی دهد و یا آثار مخرب آن به صورت چند وجهی و مضاعف نمود پیدا کند که به مرور ابعاد و زوایای آن مشخص خواهد شد اما تاریخ پرفراز و نشیب لبنان نشان داده که این ملت مقاوم از این آزمون سخت نیز سربلند بیرون میآید و رنگ و بوی نشاط و زندگی مجددا در این شهر جاری خواهد شد ، چه اینکه این فاجعه با همه ابعادش برای لبنان از استعمار فرانسه ، حمله رژیم صهیونیستی و جنگهای داخلی سهمگینتر نیست ، اما درسی از درسهای مهم این حادثه که ما میتوانیم بیاموزیم و به کار ببندیم توجه جدیتر و عملیتر به رعایت الزامات پدافند غیرعامل خصوصا در امکانسنجی و مکانیابی پروژههای حساس و حیاتی کشور است.
الزاماتی که در کنار طرح آمایش سرزمین میتوانند حال و آینده یک پروژه عظیم خصوصا در حوزه نفت ، گاز و پتروشیمی را تضمین کند و آسیبهای هر گونه حادثه احتمالی آتی را به حداقل برساند .
کارشناسان و دلسوزان در خصوص تحت تاثیر لابیهای سیاسی استانی و شهرستانی که اکثرا هم دلسوزانه و جهت حل مشکلات آن مناطق به خصوص موضوع اشتغال ، صورت میگیرد ، اما الزامات پدافند غیرعامل ، رعایت طرح آمایش سرزمین و خصوصا الزامات زیستمحیطی مناطق مذکور را لحاظ و رعایت نمیکنند، دغدغهمند هستند، که توجه ویژه متولیان امر را میطلبد.
این رویه در ادوار مختلف وجود داشته و دادن وعده اجرایی پروژه پیش از امکانسنجی آن منطبق بر الزامات ذکر شده، کم و بیش در همه دورهها دیده میشود که با هدف حل مشکلات یک منطقه ، بدون بررسی دقیق ، پروژهای اجرا شده و مشکلات دیگری را برای آن مناطق به بار آورده است .
احداث پروژههای عظیم آببَر در مناطق کم آب ، احداث صنایع دارای مقادیر متفاوت آلایندگی در مناطق بکر محیطزیستی یا دارای کشاورزی غنی ، عدم احداث طرحها در مناطقی که ظرفیتهای لازم جهت اجرای پروژههای نفت، گاز و پتروشیمی را دارند اما تاسیسات خاصی در آنها احداث نشده و از همه مهمتر ، احداث مناطق ویژه پتروشیمی و انرژی مشتمل بر دهها مجتمع عظیم و مخازن نگهداری مواد شیمیایی و سوختی در نزدیکی شهرها و مناطق مسکونی ، که میتوان برای تک تک آنها به نام مصادیقی را ذکر کرد ، همگی رهاورد عدم توجه به الزاماتی است که میبایست مقدم بر وعدهها باشند، تا در کنار تلاش برای حل یک مشکل مثل اشتغال ، مشکلات امنیتی ، ایمنی ، اجتماعی ، زیستمحیطی ، بهداشتی و .... گریبانگیر کشور نشود و شاهد کلنگزنی طرحهایی که یا هیچگاه اجرا نخواهند شد و یا در صورت اجرا ضرر آنها به مراتب بیشتر از منفعت آنها خواهد بود ، نباشیم.
نظر شما