به هوای همه سال هایی که می رفتیم حسینه ها و مساجد، تاب و قرار ندارم و راهی مکانی که هر سال تعزیه در آن برگزار می شد، شدم.
باز هم تمام فضا مملو از جمعیت بود و صدای نوحه خوانی همه فضا را معطر و سرشار از یاد حسین(ع) کرده بود.
جمعیت اینار نه درکنار هم بلکه بر روی صندلی هایی جدا از هم نشسته بودند و سینه می زدند. گروهی هم خانوادگی زیراندازی پهن کرده بودند و در کنار هم عزداری می کردند.
حس غریبی بود، با وجود همه سالهایی که محرم و عزداری امام حسین(ع) از کودکی تا حالا در ذهنم داشتم، امشب در این مراسم حس غریبی بود، همزمان با نوحه مداح بی اختیار دست بر سینه می کوبیدم و اشک تمام چشمانم را پر کرده بود.
حال دل خیلی ها غریب بود و حس سنگینی فضا را پر کرده بود. هرچه بود باز هم حب و عشق حسین(ع)، دل و دیده ها را ربوده بود و در این ایام کرونا زده همه آمده بودند تا باز دخیل ببندند.
آمده بودند تا دلهایشان را به عشق حسین(ع)و اهل بیتش دخیل ببندند و برگیرند از این روضه رضوان جانی تازه تا معطر شود همه وجودشان.
بچه های کوچک فارغ از حال و هوای آدم بزرگ ها در گوشه ای کنار والدین خود تماشاگر معرکه عشق بودند و مشق دلدادگی می کردند، دلدادگی به حسین و اهل بیتش(ع) و این مکان همان جایی است که جان و دلت سیر می شود از عطش ناب اهل بیت(ع).
وجود تطهیر می شود از عشقی پاک و جانی دوباره می گیری زیرا که روضه حضرت عباسش (ع)درس معرفت و گذشت و برادری و ایثار را تمام و کمال با تو مشق می کند و شهامت و شجاعت را بارها و بارها در وجودت به عظمت این چنین علمداری بزرگ در ذهنت حک می کند.
اینجا می آموزی که در مکتب حسین (ع)حتی طفل شیرخوار و نوجوان و جوان و زن و دختر بچه هم می تواند مظهر شهامت و مقاومت باشد و درس ساز.
عاشور و مکتب بزرگش همه اش درس است، درس انسانیت و آزادگی و حریت و این تنها وادی است که با جان می روی و تمام وجودت لبریز می شود و عشق خدایی.
مکتب امام حسین(ع) تنها مکتبی است که می توان در پناه آن زندگی و انسانیت و گذشت و مهرورزی را بارها و بارها تکرار کرد و شنید و آموخت باز هم مشتاقتر از سال قبل به پای روضه و درسش نشست.
اینجا هرچند در این ایام کرونا زده، محرم و آیین هایش پس از سالها دستخوش تغییر شده اما عشق و سوز و گدازش هنوز همان عشق است و مشق دلدادگی را اینبار تنها در خلوت خودت تکرار می کنی.
هر خانه یک حسینه شده است و عکس پروفایل بیشتر کاربران فضاهای مجازی مزین به نام متبرک ابا عبدالله(ع).
اینجا محرم و صفر و لذت پخش نذری را این روزها با گشودن در خانه یتیمی که با شوق تمام بسته مواد غذایی خشک را دریافت می کند باز هم می توانی دریابی.
حس ناب بخشش امسال بیش از گذشته در وجودت زنده می شود و این تو هستی و معرکه عشق بازی و باز هم چه خوب که دلت را باختی و از این آزمون بزرگ سربلند شدی.
آقا جانم خیلی دلم تنگ شده، برای همه دسته های زنجیر زنی و سینه زنی ات، برای لمس پرچم رنگین مزین به نامت، دلم لک زده برای صدای حیدر حیدر عرب های محله که با طبل و سنج پای پیاده همه خیابانهای شهر را می گشتند.
دلم برای عزاداری تو در محرمی مملو از جمعیت لک زده اما بازهم در درونم غوغایی از این دلدادگی برپاست زیرا که عشق به تو و خاندانت آنچنان در وجود تک تک ما نهادینه شده که ما را بیمه کرده است.
ما ملت حسینیم و تمام وجودمان فدای حسین و اهل بیتش شده است. ما ملت حسینیم و هرچه داریم از محرم و صفر است.
آقا جانم دلم لبریز از عشق تو است و با ذکر هر مصیبتی از روضه ات پر می گیرد تا بین الحرمین و زیارت قبری شش گوشه و این تو هستی و دل بیقرار این همه مشتاقی که از دور فریاد می زنند؛ آقا جان از دور سلام و تمام وجودشان مملو می شود از عطر ناب زیارتت.
نظر شما