شدی پاره پاره ، قصیده ، غزل ، مثنوی ، چارپاره
سراشیب گودال برای تو شد بام دار العماره
شدی مثل تسبیح گرفته زمین با تنت استخاره
.
ناله زدی : حسین میا به کوفه ، داد زدی : کوفه وفا نداره
و زخم تنت را شمرد است و نیزه ، ستاره ستاره
سرت را بریدند که گوش کنده شود گوشواره
.
که آغوش زینب برای رقیه شود راه چاره
که بر بام باشد به یک کاروان کوفه گرم نظاره
.
ناله زدی : حسین میا به کوفه ، داد زدی : کوفه وفا نداره
.
و زخم تنت را شمرد است و نیزه ، ستاره ستاره
که بر بام باشد به یک کاروان کوفه گرم نظاره
که باشیم عمری ، عزاداره انگشت های اشاره
سرت روی نیزه، تنت را جویده دهان قناره
شدی پاره پاره ، دوباره دوباره دوباره دوباره
.
ناله زدی : حسین میا به کوفه ، داد زدی : کوفه وفا نداره
نظر شما