در زندگی امروز زمان بهسرعت میگذرد و آدمها پرمشغلهتر از همیشهاند. همین شلوغی و عقب بودن دائم از برنامهها بهانه خوبی برای کتاب نخواندن است. اما همین زندگی شلوغ و پرسرعت هم فراغتها کوتاهی دارد که شاید نتوان از آن برای خواندن آثار بزرگ و عظیم ادبی استفاده کرد.
انتشارات ققنوس با هدف «خواندن گزیدهای از آثار به مراتب بهتر از نخواندن آنهاست» و با الگوبرداری از کتابهای کوچک و کمحجم انتشارات گالیمار فرانسه به نام فولیو Folio و با مطلع ساختن ناشر فرانسوی از این تصمیم مجموعه «پانوراما» را برای چاپ آثاری در قطع کوچک و کمحجم، تعریف کرد. این مجموعه امیدوار است دسترسی به گزیدهای خوشخوان و مناسب جرئت و شوق مطالعه آثاری را که خواندنش کاری شاق به نظر میرسد در مخاطب برانگیزد.
در تازهترین آثار این مجموعه، یکی مثل تو مجموعهداستانی از نویسندگان انگلیسی و تربیت اصولی رمانی کوتاه از کورت ونهگات نویسنده معاصر آمریکایی روانه بازار کتاب شدهاند.
یکی مثل تو هفت داستان را شامل میشود: کلاغ اثر «ال.اِی.جی استرانگ»، زیبای کمبرول از «وی. اس. پریچت»، جانسختها اثر «الی اسمیت»، یکی مثل تو «روآل دال»، قسمت از «جوریا همیک»، سه پیرمرد اثر «جورج مکی براون» و در آخر راههای فرار از «پنهلوژه فیتزجرالد».
در داستان زیبای کمبرول که طولانیترین داستان این مجموعه است، میخوانیم:
در مورد جنس خاص صحبت میکنم؛ مبلمان فقط به درد درآوردن نان بخورونمیر میخورد. تا وقتی آدم در فکر جنس خاصش باشد تلاشش را ادامه میدهد و در میان این جنسهای خاص یک چیز را سال به سال جستجو می کند، یعنی بیشتر عمرش را؛ چیزی که ممکن است برای دست پیدا کردن به آن، اگر آدم جرئتش را داشته باشد، مرتکب قتل هم بشود. اما هیچ وقت دلالی پیدا نکردم که چنین جرئتی داشته باشد، دزدی شاید اما قتل نه.همچین جنسی فروشی نیست. اگر کسی این کالا را به دست بیاورد دیگر از دست نخواهد داد، و آن را به هیچ مشتریای نمیفروشد- دلالها بیشتر با همدیگر معامله می کنند- اما همه دلالها در بازار میدانند که این جنس خاص در حال حاضر دست کیست. (ص.۷۰)
یکی مثل تو، هفدهمین جلد از مجموعه پانوراما، با ترجمه حسین علیرضایی در ۱۲۰ صفحه و شمارگان یکهزار و ۱۰۰ نسخه منتشر شده است.
تربیت اصولی
کورت ونهگات (۲۰۰۷-۱۹۲۲) را از بازماندگان نسل طلایی نویسندگان معاصر جهان میدانند. آثار او تلفیقی از طنز سیاه و فضای تخلی بود.
او در سال ۱۹۴۴ در جنگ جهانی دوم به دست نیروهای آلمان اسیر و در درسدن حبس شد و یک سال بعد شاهد بمباران عظیم این شهر در سال ۱۹۴۵ به دست متفقین بود که تمام شهر را نابود کردند و ونه گات از معدود بازماندگان این بمباران بود. بعدها این مشاهده را در اثر مشهورش سلاخ خانه شماره ۵ داستانی کرد. در سال ۱۹۴۵ آزاد شد و به آمریکا برگشت. وی بعد از جنگ به دانشگاه شیکاگو رفت و در رشته انسان شناسی تحصیل کرد و همزمان خبرنگار جنایی شد. سرانجام در سال ۱۹۷۱ دانشگاه شیکاگو رمان گهواره گربه را به عنوان رساله انسانشناسی پذیرفت و به او فوق لیسانس داد.
تربیت اصولی نخستین رمان ونهگات است که با سبکی واقعگرایانه و تحت تاثیر جنگ جهانی نگاشته شده است.
د ر بخشی از این اثر میخوانیم:
انگار ژنرال خشنود بود که داستانش اثر مناسبی گذاشته. «جنگ جهانی دوم که در گرفت این مرد فورا افسر شد. همه ازش انتظار داشتن دستتنها تو جنگ پیروز شه. اما تو فرانسه که به مشکل برخورد، کاملا از هم پاشید. کاشف بهعمل اومد که اصلا چیزی از رهبر بودن نمیدونسته و حتی قادر نبوده از پس مواظبت از خودش بربیاد، واسه همین همیشه خدا مریض احوال بوده». ژنرال صدایش را پایین آورد. «روحیه گروهانش اونقدر بد بوده که همه سربازهاش به جای این که تو پیشروی ها ماسک بزنن، اونها رو انداخته بودن کنار. اولین چیزی که باید بدونی اینه که اون آلمانیها روی همشون گاز خردل ریختن. بوم! کل گروهان رفت از بین رفت! من همیشه میگم کارت عضویت کتابخونه اونها رو به کشتن داد. منظورم رو ملتفتی؟». (ص.۱۹)
تربیت اصولی، چهاردهمین جلد از مجموعه پانوراما، با ترجمه محمدرضا شکاری در ۹۳ صفحه و شمارگان یکهزار و ۱۰۰ نسخه منتشر شده است.
نظر شما