«واقعاً صحیح گفتهاند که ایران کشور منفردین است، در این کشور هر فرد برای خودش سلطانی است و علّتِ ظهور صدها حزبِ نارسِ کوچک و به وجود نیامدن یکی دو حزب حسابی ملّی همین روحِ تفّرد و تشخّصِ بی لزوم است.»(۱) این بخشی از مقاله صادق رضازاده شفق، ادیب، مترجم و سیاستمدار است که در اواسط دهه ۴۰ خورشیدی درباره آشفتگی احزاب سیاسی و عدم اتحاد مردم و گروه های سیاسی نگاشته است.
صادق رضازاده شفق در ۱۲۷۱ خورشیدی در محله سرخاب تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی را نزد معلمان خصوصی فراگرفت و سپس به مدرسه آمریکاییها رفت و همزمان با واقعهٔ به توپ بستن مجلس به فرمان محمدعلی شاه در ۱۲۸۷ خورشیدی با شماری از همدرسان و همفکران خود به رهبری هوارد باسکرویل معلم جوان آمریکایی خود، گروهی به نام فوج نجات تشکیل دادند و به مجاهدان مشروطه پیوستند تا آنکه در یکی از شبیخونها در سوم فروردین ۱۲۸۸ خورشیدی باسکرویل هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد.
به دلیل روحیه آزادیطلبی به نویسندگی علاقمند شد و روزنامه شفق را منتشر کرد و به نگارش مطالب اجتماعی و انتقادی پرداخت تا اینکه این روزنامه در جریان به دار آویخته شدن مجاهدان تبریزی در عاشورای ۱۳۳۰ قمری به تعطیلی کشیده شد.
پس از اشغال تبریز به وسیله قوای روسیه تزاری در ۱۲۹۰ خورشیدی، صادق رضازاده شفق به ناچار مخفی شد و سپس در ۱۲۹۱ خورشیدی مخفیانه به ترکیه رفت. در آنجا در دبستان ایرانیان استانبول به معلمی زبان فارسی و تاریخ مشغول شد. در ۱۲۹۳ خورشیدی وارد مدرسه عالی شبانهروزی آمریکایی در استانبول به نام رابرت کالج شد.
همزمان با ۱۲۹۵ خورشیدی در بحبوحهٔ جنگ جهانی اول عدهای از نمایندگان مجلس شورای ملی و آزادیخواهان و از جمله عارف قزوینی به استانبول مهاجرت کردند، صادق رضازاده با آنان مراوده یافت. در همین دوران با شماری از رجال ایرانی چون حسن تقی زاده، محمد قزوینی و پورداوود که در برلین مستقر بودند، همکاری فکری و قلمی داشت و در ۱۲۹۷ خورشیدی با اخذ درجه لیسانس، فارغالتحصیل شد. بلافاصله به معلمی همان کالج انتخاب شد و تا ۲ سال به این کار اشتغال داشت.
رضازاده شفق در ۱۳۰۱ خورشیدی به برلین رفت و در دانشگاه برلین به ادامه تحصیل پرداخت. در ۱۳۰۷ خورشیدی، دانشنامه دکتری خود را در فلسفه در دانشگاه برلین ارایه داد و در همین دوره دیوان اشعار عارف قزوینی را تنظیم کرد که در ۱۳۰۴ خورشیدی در برلین انتشار یافت.
روزنامه شفق در آن ایام روزنامه ای تندرو و آزادیطلب بود که در سال نخست این روزنامه در ۴۸ شماره منتشر شد و دارای مطالب گوناگون و انتقادی و اجتماعی بود. پس از تأسیس دانشگاه تهران در ۱۳۱۳ خورشیدی علاوه بر تاریخ و کلیات فلسفه، تدریس تاریخ ادبیات ایران از آغاز تا اسلام را نیز به عهده گرفت. در ۱۳۱۴ خورشیدی شورای عالی فرهنگ، تحصیلات او را معادل دکتری شناخت و به طور رسمی به استادی دانشگاه در دانشکده ادبیات پذیرفته شد. وی همچنین از ابتدای تأسیس فرهنگستان ایران در همان سال، از اعضای مؤسس و پیوسته فرهنگستان بود. او بر زبان های فارسی، عربی، انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، روسی، ترکی عثمانی و ترکی آذربایجانی مسلط بود و با ادبیات این زبان ها نیزآشنایی کامل داشت. در ضمن در مجلات ایرانشهر، مهر، آرمان، شرق و غیره مقالاتی انتشار می داد و علاوه بر آن، کتاب ها و رساله هایی نیز در زمینه های تاریخی، ادبی، فلسفی و اجتماعی تالیف یا ترجمه کرده است.
صادق رضازادهٔ در ۱۳۲۲ خورشیدی به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و با نطقهای پرشوری که ایراد میکرد از نمایندگان مؤثر مجلس بود. در فروردین ۱۳۲۴ جزو هیات اعزامی ایران به سانفرانسیسکو رفت و در تهیه و تصویب منشور سازمان ملل متحد شرکت داشت.
پس از خروج نیروهای شوروی از ایران و ختم غائلهٔ آذربایجان در ۱۳۲۵خورشیدی در انتخابات دورهٔ پانزدهم مجلس شورای ملی، به طور مجدد به نمایندگی انتخاب شد. در این دورهٔ مجلس، وی از طرح محمد مصدق، مبنی بر ابطال موافقنامهٔ مربوط به ایجاد شرکت مختلط ایران و شوروی و استیفای حقوق ملت ایران در نفت جنوب دفاع کرد تا آنکه در ۳۰ مهر ۱۳۲۶ خورشیدی این طرح به تصویب رسید و مبنای سیاست دولت در مورد نفت قرار گرفت.
وی پس از ورود به مجلس شورای ملی، مدت پنج دوره در آن حضور داشت. با توجه به سابقهای که رضازاده شفق در تهیه و تصویب منشور سازمان ملل متحد داشت در فروردین ۱۳۲۸ خورشیدی به دعوت کمیسیون حقوق بشر به آمریکا رفت و پس از اتمام کار کمیسیون به ایراد سخنرانی هایی در خصوص تاریخ و فرهنگ ایران در دانشگاههای آمریکا پرداخت و در بهمن ۱۳۲۸ به نمایندگی دوره اول مجلس سنا منصوب شد.
از آثار این ادیب بزرگ میتوان به کتابهای راه رهایی ایران، یادگار مسافرت سوئیس، ترجمه تاریخ مختصر ایران، تاریخ ادبیات ایران، درسهایی از تاریخ، ترجمه یک روز از زندگی داریوش و ایران از نظر خاورشناسان اشاره کرد. (۲)
رضازاده شفق در ۱۷ شهریور ۱۳۵۰ خورشیدی در تهران چشم از جهان فروبست و در آرامستان بهشتزهرا به خاک سپرده شد.
منبع:
۱.در «خاطرات مجلس و دموکراسی چیست؟» روزنامهٔ کیهان، ۱۳۴۴، ص ۴و۳
۲.تبریزپدیا یا دایره المعارف بزرگ تبریز، بخش مربوط به صادق رضازاده شفق
۳.انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج۳، ص۱۰۹.
۴. منبع عکس ها سایت: مرکز بررسی اسناد تاریخی
نظر شما