طی ۴۸ ساعت گذشته فضای مجازی پر از تب و تاب اظهارنظرهایی در مورد حاشیهای پیشآمده برای یک هنرپیشه ایرانی بود؛ اظهارنظرهایی که نه تنها عمدتا نیازی به آن نبود بلکه درک و دریافت خشم و ادبیات تهاجمی و مخرب آنان نیاز به توجه و تامل از سوی کارشناسان و صاحب نظران دارد.
بارها شاهد رفتارهای مشابه از سوی برخی آدمهای جامعه بوده ایم که به مدد دسترسی به وسائل ارتباطات جمعی و تلفنهای هوشمند که مستقیم افراد را در تمام نقاط دنیا به هم متصل میسازد، به صورت شخصی و جمعی به هتاکی نسبت به چهرههای ملی و بینالمللی پرداختهاند؛ این موضوع از چهرههای سینمایی و هنری گرفته تا چهرههای ورزشی و سیاسی را شامل شده است.
فرهنگ هتاکی و خشم حتی نسبت به موضوعاتی که هنوز کاملا تایید نشدهاند از کجا سرچشمه میگیرد؟ چرا برخی از مردم در مواجهه با موضوعات و آدمهای رنگارنگ همواره رنگ سیاه را انتخاب میکنند؟
رسانهها امروز در دسترس هر آدمی قرار دارند
علیرضا شریفییزدی استاد پژوهشکده مطالعات آموزش و پرورش در توضیح شرایطی که امکان تولید اخبار نادرست و متعاقب آن عکسالعملهای ناصحیح را فراهم ساخته، بیان کرد: در دوره ای که فناوری پیشرفت کرد و وسائل ارتباطی مانند روزنامه و بعد تلویزیون آمد، ویژگی تمام این فناوریها مرکزی بودن آنان بود؛ یعنی این سبک از وسایل ارتباطی یک مرکزی دارند که گروهی از افراد روی آنها تسلط دارند و اخبار را فیلتر شده و با اهداف مشخص (که معمولا با حفظ منافع گروهی است) به سمع و نظر مردم می رسانند.
بخشی از قرن ۱۹ و تمام قرن بیستم با چنین پدیده ای مواجه بودیم؛ با ورود رسانه های نوپدید مانند اینترنت و شبکه های اجتماعی رسانه از حالت مرکزی بودن خارج و به امری عمومی بدل شد.
وی افزود: درنتیجه هرکس، هروقت، هرجا، هر خبر درست و نادرستی را که خواست توانست تولید و منتشر سازد. این از ویژگی های بارز رسانه های نوپدید است؛ به همین دلیل و در همه جای دنیا رسانه های نوپدید در کنار بیشمار محسناتی که دارند، ایرادات و اشکالاتی از این دست را هم همراه خود یدک می کشند.
درکشورهایی که سواد رسانه در خانواده و آموزش و پرورش به شکل درستی منتقل نمی شود، چون افراد سواد رسانهای ندارند، مخاطبان کاملا آگاه در بین آنها زیاد نیست به همین دلیل دروازهبانی خبر و توانمندی این که بتوانند خبر درست را از اخبار جعلی تشخصیت بدهند، وجود ندارد.سواد رسانهای شاهرگ حیاتی دنیای ارتباطات و اطلاعات
این روانشناس اجتماعی ادامه داد: رواج چنین اخباری (اخباری که مبنای حقیقی ندارند یا غرضورزانه منتشر شدهاند) در جامعه در نتیجه دو موضوع است: یکی کسانی که چنین اخباری را تولید می کنند و دیگری کسانی که این اخبار را می شنوند و باور می کنند؛ این دسته دوم کسانی هستند که سواد رسانه ای ندارند و هرچه را می شنوند فکر می کنند درست و راست است؛ مثلا در دوره ای وقتی کسی می خواست به صحت خبری استناد کند، می گفت فلان خبر را رادیو گفته است یا زمانی می گفتند در کتاب و روزنامه نوشته است؛ انگار هرآنچه رادیو گفته یا روزنامه و کتاب نوشته اند، حرف درستی است و این نشان از پایین بودن سواد رسانه ای دارد.
وی افزود: این که در ذهن کسانی که این گونه اخباری را تولید می کنند (اخباری که مبنای حقیقی ندارند یا غرضورزانه منتشر شدهاند) چه چیزی است، می تواند شامل موارد متعددی باشد که من آنها را دسته بندی می کنم؛ دسته اول متعلق به انسان های بیماری است که سلامت روان ندارند و دسترسی به امکانات تولید و توزیع خبر را دروغ دارند و به دلیل عدم سلامت روان، چنین اخباری را تولید و پخش می کنند.
گروه دوم افرادی هسستند که کاملا آگاهانه چنین اخباری را منتشر می کنند تا واکنش های اجتماعی را ببینند و بر مبنای آن مطالعه کنند و به لحاظ فرهنگی نبض جامعه دستشان بیاید که این جامعه امروز کجاست و به چه سمت و سویی در حرکت است.
شریفی یزدی تصریح کرد: گروه سوم که از دو گروه قبلی قدرتمندتر اند، کسانی هستند که در شرایط حاد (اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و...) یک جامعه (مانند شرایط کنونی جامعه ایران که همه چیز در همه گره خورده است) با تولید اخبار زرد و حاشیهای تلاش می کنند فکر مردم را از خبر اصلی دور کنند و آنان را به سمت اخبار زرد سوق دهند.
بر این اساس مثلا مردم ۴۸ ساعت درگیر بحث محمدرضا فروتن و شایعات در مورد او هستند و پس از آن خبری دیگر برجسته میشود و اتفاقات ناگوار و جدی که در جامعه در حال وقوع است، به حاشیه رفته و ذهن آدم ها معطوف اخبار حاشیه می شود و این گروه برای خود تنفسی ایجاد می کنند.گروه سوم هم همیشه بوده اند و هستند و در کشور ما هم حضور دارند؛ چنین اخباری را تولید و توزیع می کنند اما گاهی هم خصومت های شخصی دلیل چنین رخدادهایی است و حسادت های بین افراد مشهور برای این که یکی موفق تر از دیگری است و غیره باعث می شود متاسفانه پول خرج کنند تا این اخبار را به گوش دیگران برسانند.
تاخر فرهنگی و ناهمزمانی فرهنگ استفاده و ابزار نوین
عضو هیئتعلمی پژوهشکده مطالعات خانواده در انتها و در تشریح چرایی مشکلات فرهنگی در جامعه امروز، خاطرنشان کرد: این که چرا فناوری پیشرفت کرد اما فرهنگ به موازات آن ارتقا نیافت، به بحثی در جامعه شناسی با عنوان تاخر فرهنگی یا (cultural lag) بازمی گردد.
وی افزود: به این معنی که فناوری همواره زودتر از فرهنگِ استفاده از آن، گسترش می یابد. یعنی چند سال تفاوت بین فناوری و نحوه استفاده از آن وجود دارد. فناوری امروز هم همین است یعنی ما اینترنت و شبکه های مجازی را داریم اما سالیانی طول می کشد که نحوه آموزش درست استفاده از آنان را بیاموزیم. این موضوع مختص کشور ما نیست و همه دنیا همین است.
پیشنهاد کوتاه مدت این است که رسانه های ما بسیار قویتر عمل کنند و از طریق همین شبکه های اجتماعی، به مردم آموزش بدهند که آنان در مورد اخبار جعلی دروغین بزرگ، همواره به منبع خبر توجه کنند و دوم این که چیزها و موضوعاتی که در زندگی روزمره آنان به درد نمی خورد و کارکردی ندارد را بازنشر ندهند؛ مثلا وقتی من به این موضوع بیاندیشم که زندگی خصوصی و ازدواج فلان هنرپیشه نقشی در زندگی من ندارد، به آن توجه نمی کنم.
شریفی یزدی در انتها و در تاکید بر راه حل بلندمدت خروج از مشکلات فرهنگی یادآور شد: در بلند مدت حاکمیت و دولت باید در این زمینه اقدام کنند و از طریق آموزش و پرورش و پس از آن دانشگاه، بخشی از آموزش فرزندان ما را به سواد رسانه ای اختصاص دهند؛ اگر آنها مجهز به سواد رسانهای باشند، بسیاری از مشکلات فرهنگی و اجتماعی ما خود به خود درست خواهد شد.
نظر شما