سلطنت زین جنون واژگون شد

تهران- ایرنا- کودک بودم اما جانفشانی مردم برای شکست حکومت ظلم و به بار نشستن انقلاب اسلامی آنچنان بر ذهن و قلبم تاثیر گذاشته بود که با چشمانی اشکبار در حالی که نه می‌دانستم عروض چیست،‌ نه حرف روی و نه قافیه، برای دل خود نوشتم «به روز ۱۷ شَهرِوَر که شد جمعه‌ی سیاه/ هزاران لاله شد پرپر به دستور شاه».

۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ را در سابقه مبارزه‌های ملت ایران برای استقرار نظام اسلامی باید نقطه عطفی مهم دانست؛ در این روز مردم با خون، درخواست خویش برای برپایی نظام اسلامی ناوابسته به غرب را امضا کردند؛ امضایی که به آنچنان حرکت قدرتمندی تبدیل شد که توانست طی چند ماه طومار رژیم دست نشانده پهلوی را با اقدامات مردمی و تحت زعامت رهبری امام (ره) درهم پیچید.

در بررسی شکل‌گیری واقعه ۱۷ شهریور دست کم باید به چند روز قبل و سابقه مبارزه‌های سال ۵۷ برگشت؛ از مرداد این سال و پس از زنجیره‌های تظاهرات چهلم کشته‌شدگان هر شهر در شهری دیگر که از دی ماه ۵۶ و پس از مقاله توهین‌آمیز روزنامه اطلاعات به امام شکل گرفت، هویدا برکنار شد و به جای آن شریف امامی به قدرت رسید اما این تلاش و برنامه‌های شریف امامی، همگی بی‌نتیجه بود و اندکی بعد و در روز ۱۳ شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپه‌های قیطریه تهران به تظاهرات ضدحکومت تبدیل شد.

راهپیمایی ۱۳ شهریور از قیطریه، ونک، خیابان پهلوی (خیابان ولی‌عصر)، خیابان ژاله و جنوب تهران آغاز شد و ساعت ۱۸:۳۰ در میدان شهیاد تهران که امروزه میدان آزادی نام دارد، به پایان رسید.

گزارش سازمان اطلاعات و امنیت شاه که قاعدتا می‌بایست به نفع حکومت تنظیم می‌شد، اشاره دارد که در این روز ۶۰ هزار نفر از «قشر مذهبی» در تظاهرات شرکت کردند؛ این در حالی است که سرمقاله روزنامه اطلاعات در روز چهاردهم شهریور، شرکت‌کنندگان را سه میلیون نفر در سراسر کشور عنوان کرد.
۲ روز بعد از راهپیمایی موفقیت‌آمیز علیه شاه، هیات دولت در بیانیه‌ای برگزاری هرگونه تجمع را ممنوع اعلام کرد اما این بیانیه که به معنای حکومت نظامی نبود از سوی مردم جدی گرفته نشد.

از نخستین ساعات بامداد  ۱۶ شهریور ماموران گارد و شهربانی و ساواک در میدان‌های مختلف و نقاط حساس شهر مستقر شدند اما مردم در این روز تنها در تهران با حضوری نیم میلیون نفری بیانیه دولت و هرگونه سدی مقابل جریان مردمی - اسلامی را به سخره گرفتند.

تظاهرات عید فطر و ۱۶ شهریور را می‌توان بزرگترین تظاهرات در دوره زمانی حرکت علنی مردم علیه نظام شاه از سال ۵۶ عنوان کرد؛ بنا بر اسناد تظاهرکنندگان در این روز شعارهایی چون «مرگ بر سلطنت پهلوی» سر ‌دادند و برای نخستین‌بار نیز تشکیل حکومت جمهوری را خواستار شدند.

همان شب، شاه برای آنکه کنترل امور را از دست ندهد دولت را مجبور کرد در تهران و ۱۱ شهر دیگر شامل کرج، قم، تبریز، کازرون، اصفهان، مشهد، آبادان، اهواز، قزوین، جهرم و شیراز حکومت نظامی اعلام کند و فرماندهی نظامی پایتخت را نیز به «غلامعلی اویسی» که در جریان تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ وقایع خرداد را سرکوب کرده بود، سپرد.
این در حالی است که برقراری حکومت نظامی از ساعت ۶ صبح ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ اعلام شد بدون آنکه مردم در روز جمعه از آن خبر داشته باشند.
قرار بود در تداوم راهپیمایی‌های عید فطر و ۱۶ شهریور، این‌بار محل تظاهرات میدان ژاله یا شهدا باشد؛ غافل از آنکه از ساعت ۶ صبح حکومت نظامی توسط فرماندار تهران ارتشبد غلامعلی اویسی اعلام و در حال اجرا و اجتماع بیش از سه نفر ممنوع بود. 

بر پایه اسناد حدود ساعت ۸:۱۵ فرماندهان نظامی ابتدا چندبار با بلندگو از مردم خواستند که پراکنده شوند؛ حدود ساعت ۸:۳۰ یک روحانی وارد محوطه میدان ژاله شد و با یکی از افسران گفت‌وگو کرد اما این سخنان اگرچه ظاهرا نتیجه‌بخش است اما بین ساعت ۹:۱۵ تا ۱۰ صبح گلوله‌باران مردم عادی از سوی نظامیان آغاز شد و پس از کشتار مردم در میدان ژاله، دامنه تیراندازی به خیابان‌های اطراف برای شکار مردم و تیراندازی به آنها کشیده شد؛ به گونه ای که تا انتهای خیابان فرح‌آباد ژاله (پیروزی) متاثر از این تظاهرات، در دود و آتش و تیراندازی که تا شب طول کشید، قرار گرفت. 

اسناد هم که حکایت نکنند، به خاطر دارم برای سرکوب مردم در مناطق جنوبی تهران از بالگردهای نظامی استفاده شد و یک روزنامهٔ اروپایی در این باره نوشت: این بالگردها «کوهی از اجساد متلاشی شده» را برجا گذاشتند؛ در میدان ژاله، تانک‌سواران که مردم را محاصره کرده و از پراکنده کردنشان ناتوان بودند، به شلیک شروع کردند و به نا بر نوشتهٔ یک خبرنگار اروپایی، این صحنه به جوخه آتش شبیه بود که در آن افراد مسلح به انقلابیون بی‌حرکت شلیک می‌کردند.

از اوایل بعدازظهر، بازداشت‌های گسترده مخالفان حکومت در شهرهای مختلف آغاز ‌شد؛ جمعه، ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ از فردای همان روز نزد مردم و انقلابیون «جمعه سیاه» لقب گرفت؛ این واقعه آنچنان سراسر جامعه را متاثر کرد که تمامی ارکان مردم در رثای آن که به خشم مردمی جدیدی دامن میزد، نوشتند و سرودند و اجرا کردند.
از جمله بزرگان موسیقی اصیل ایران در زیرزمین خانه زنده یاد «محمدرضا لطفی» گرد آمدند و دسته‌جمعی نواختند و خواندند؛ یکی از محصولات این زیرزمین تصنیف «ژاله خون شد» بود و گروه عارف با خوانندگی شجریان و در راه مبارزه مردم، به این صورت شکل گرفت.
ترانه‌ای در دستگاه چهارگاه که از کارهای ماندگار موسیقی ایران شد که در آن  خوانده می‌شود: ‌«ژاله بر سنگ افتاد چون شد؟/ ژاله خون شد/ خون چه شد؟ خون چه شد؟ / خون جنون شد/ سلطنت زین جنون واژگون کن ...»
حقیقتی که در این ترانه بود، چند ماه بعد به ثمر نشست؛ در همان روز جمعه سیاه بزرگترین نافرمانی سربازان و برخی از فرماندهان ارتش علیه بیانیه شکل گرفت، همراهی با مردم و نافرمانی از مقامات بالا، که توانست شاه را یک روزه خلع سلاح کند و پایه‌های حکومت ستمشاهی را که نقش ژاندارم غرب در منطقه را ایفا می‌کرد، برای همیشه از هم بگسلد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha