ترامپ اوایل ورودش به کاخ سفید یکبار سعودی ها را « گاو شیرده» خوانده و آنها را بشدت تحقیر کرده بود؛ آیا شاهد تحقیر دوباره آل سعود خواهیم بود.
با فشارهای «جرد کوشنر» داماد و مشاور ارشد ترامپ، بن سلمان ولیعهد ماجراجوی سعودی مجبور شده است تا فضای عربستان را به روی هواپیماهای اسرائیلی به بهانه رسیدن به ابوظبی باز کند که این اقدام گمانه ها از فشار حداکثری کوشنر بر آل سعود برای پذیرش حقارت دوم را تقویت کرده است.
بر این اساس یک فرضیه مهم در ارتباط با پروژه عادی سازی روابط برخی دولت های عربی با رژیم صهیونیستی که هفته گذشته با امارات کلید زده شد، دولت های عربی وابسته مجبور خواهند شد طی هفته های مانده به انتخابات آمریکا و به مرور به عنوان یک برگ برنده به نفع ترامپ وارد پروژه عادی سازی شوند؛ این پروژه از امارات شروع شده و به نظر می رسد در واپسین روزهای مانده به انتخابات در ۱۳ آبان ماه امسال به عربستان ختم شود تا ترامپ به زعم خود با حل قدیمی ترین پرونده منطقه و جهان، پیروزی خود را قطعی کند.
رودستی که امارات خورد
تیمی که برای ترامپ این پروژه را پیش می برد، دولت های عرب را در برابر وعده هایی پای کار آورده است که بخشی از آنها مادی و بخش دیگر جنبه تبلیغاتی دارد، مثلا برای اماراتی ها خرید تسلیحاتی نامحدود بویژه دسترسی این کشور به جنگنده های رادارگریز اف ۳۵ در نظر گرفته شد و از نظر تبلیغاتی هم قرار بود که پس از اعلام توافق عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، تل آویو هم متقابلا اعلام کند که طرح الحاق کرانه باختری را معلق می کند تا امارات از این معامله، نقش حامی واقعی ملت فلسطین را از خود بازتاب دهد.
اما تنها ساعتی از اعلام عادی سازی روابط نگذشته بود که نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل زیر همه قول و قرارها زد و صدایی واحد از رژِیم اشغالگر علیه وعده های ترامپ جهت تحویل اف ۳۵ و سلاح های پیشرفته دیگر به امارات، بلند شد.
اما این همه ماجرا نبود، چرا که صهیونیست ها وعده دیگر را که می بایست توجیه اماراتی ها برای این سازش را شکل دهد، هوا کردند؛ قرار بود طرح الحاق کرانه باختری نیز تعلیق شود، اما نتانیاهو به سرعت به این ادعاهای امارات پاسخ داد و تاکید کرد که طرح الحاق هرگز تعلیق نمی شود و تنها به تاخیر افتاده است.
این ماجرا طی چند روز گذشته به محل بحث و جدل هایی تبدیل شد، اما به نظر می رسد، اماراتی ها که چندان امیدی برای خود جهت تحقق وعده های آمریکا نمی بینند، برای توجیه این خفت و فریبی که خورده اند، چاره ای ندارند جز غرق شدن هرچه بیشتر، به طوری که برای فرار از این غرقابه، به جریان سازی های خبری روزانه و برجسته و عمده سازی موضوعاتی مانند گسترش روابط، از توافقات اقتصادی، صنعتی، ورزشی تا فرهنگی و هنری روی آورده اند.
رودستی را که اماراتی ها در این بازی خوردند، می توان در یاسی دید که در صحبت های روز سه شنبه «علی النعیمی» رئیس «کمیته دفاع و روابط خارجی امارات» دیده می شد؛ او که خبر سفر قریب الوقوع«محمد بن زاید آل نهیان» ولیعهد ابوظبی به سرزمین های اشغالی را داده بود، گفت "انتظار میرود که اسرائیل از مخالفتش برای فروش جنگندههای «اف۳۵ » آمریکایی به امارات عقبنشینی کند".
طعمه های ترامپ برای مراحل بعد
این رویه تیم ترامپ گویا صرفا دامنگیر کشورهای عربی نبوده است، به طوری که در همین هفته ویدئویی از مراسم امضای قرارداد میان روسای جمهوری آمریکا و صربستان در شبکه های اجتماعی به گردش در آمد که نشان می داد طرف صربستانی بعد از امضای سند ، ضمن حرف های ترامپ تازه متوجه می شود که بندی از توافقنامه مربوط به انتقال سفارت صربستان به بیت المقدس است!
اگرچه برای روشن شدن پشت پرده های این اتفاق باید منتظر واکنش و اقدام صربستان بود، اما با توجه به پرونده امارات این صحنه سازی ها در کاخ سفید باور پذیر است و این نکته را که طرف آمریکایی دارد با انواع حیله و مکر طعمه هایش را جهت انتخابات پای کار می آورد، نمی توان انکار کرد.
بازی عادی سازی روابط پایتخت های عربی با رژیم صهیونیستی در کنار انتقال سفارتخانه های خارجی به قدس، بخشی از طراحی تیم ترامپ است که بعد از امارات می بایست کشورهای کم اثرتر را در بر بگیرد و فاصله زمانی تا انتخابات ۱۳ آبان را پر کند و هربار یک موج خبری به نفع ترامپ در آمریکا تولید کند.
در همین چارچوب، زمزمه ها از منامه مرکز بحرین شروع شد و سپس به عمان و سودان رسید و رسانه های همسو با این پروژه در منطقه و جهان نیز به این جریان خبری دامن زدند و کار به گمانه زنی هایی فراتر از دولت های وابسته رسید، تاجایی که حتی ادعا شد آمریکایی ها برای متقاعد کردن دولت عراق به پیوستن به پروژه عادی سازی روابط به تکاپو افتاده اند.
مرحله حساسیت زدایی
طراحان پروژه عادی سازی، احتمالا یک دوره حساسیت زدایی هم باید در نظر گرفته باشند، تا ضمن مهار و کنترل خشم ملت های مسلمان و عرب در قبال اقدام امارات، بتوانند ضربات اولیه ناشی از خشم مسلمانان را گرفته و با ورود سایر دولت های عرب منطقه به این میدان بازی، مرحله حساسیت زدایی هم طی شود. چنانچه از همین حالا هم ملک سلمان به رغم شرط گذاری برای روابط با اسرائیل ، از عادی سازی روابط امارات با تل آویو استقبال کرده و برخی دولت ها هم علنی از امارات حمایت کرده اند و این تصمیم آل زاید را مساله ای داخلی امارات خوانده اند.
این حساسیت زدایی از عادی سازی روابط میان تل آویو و پایتخت های عربی در حقیقت پیش درآمدی است بر ورود عربستان به این پروژه که اگر فرض را بگیریم که این ورود قرار است برگ برنده اصلی ترامپ در انتخابات باشد، می بایست در نزدیک ترین زمان به انتخابات رو شود تا حریف او یعنی بایدن فرصت جبران نداشته باشد. از همین رو به نظر می رسد این پروژه تا هفته منتهی به انتخابات آمریکا کش داده شود.
حالا عربستان
گفت وگوی تلفنی ملک سلمان با ترامپ که ابتدا طرف سعودی خبر آن را منتشر کرد، نشان داد که عربستان برای ورود به این بازی شرط دارد و آن هم گرفتن امتیازی ویژه برای ابراز وجود در جهان عرب؛ "وعده تشکیل کشور مستقل فلسطینی در کنار رژیم اشغالگر قدس" که همان طرح قدیمی مرحوم ملک عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه وقت در اواسط دهه ۸۰ شمسی و بر پایه تشکیل دو کشور در سرزمین های فلسطین بود.
در این مرحله با سوالات بسیاری روبه رو می شویم؛ از جمله ، هدف عربستان از بازی در زمین ترامپ و دادن این برگ برنده چیست؟ آیا شاه سعودی قادر خواهد بود آن امتیاز مورد نظرش را از آمریکایی ها بگیرد؟ آیا واقعا هدف ملک سلمان در ورود به این بازی، تشکیل کشور فلسطینی است؟ که اگر چنین ادعایی را دارد پس چرا به « برادران کوچک تر» خود در خلیج فارس و جهان عرب، اجازه عادی سازی روابط داده و همچنین به پسرش که امور امنیتی و نظامی عربستان را در اختیار دارد، اجازه داده پیش از توافق رسمی، حریم هوایی عربستان را به روی صهیونیست ها باز کند؟
پاسخ این سوالات هرچه باشد، اما برای ملک سلمان بهترین حالت این خواهد بود که اولا روابط پنهان با تل آویو را علنی کند و از بازی موش و گربه خلاصی یابد و دوم با گرفتن وعده تشکیل کشور فلسطینی حتی یک وعده صوری مانند اف ۳۵ و تعلیق الحاق کرانی وعده داده شده به امارات، خود را به عنوان حامی اصلی ملت فلسطین معرفی کند و ضمن اینکه مدعی شود به معضل ۷۰ ساله منطقه پایان داده است و در نهایت این احتمال را نباید نادیده گرفت که محمد بن سلمان هم برای ترغیب پدر به همکاری در این پروژه وعده پادشاهی را از ترامپ گرفته باشد.
اما ماجرا برای سعودی ها و برادران کوچک تر آنها به این سادگی ها نیست و در این زمینه چند سوال از آنها به ویژه آل سعود باید پرسید؛
۱- آیا طرف سعودی به رغم تجربه امارات، اطمینان دارد که آمریکایی ها به وعده های خود به عربستان مانند تشکیل کشور فلسطینی متعهد خواهند ماند و آیا تضمینی برای عمل به آن وجود دارد؟
۲- در ارتباط با شرط دولت سعودی برای عادی سازی روابطش با اسرائیل، حتی در صورتی که نتانیاهو بار دیگر مانند پروژه امارات زیر همه چیز نزند، این کشور فلسطینی در کجا شکل خواهد گرفت و ابعاد و خصوصیات مرزی، جغرافیایی ، انسانی ، امنیتی و اقتصادی و نظامی آن کجاست؟
۳- محوری ترین نکته طرح قبلی تشکیل دو کشور تقسیم بیت المقدس به شرقی و غربی بود که حالا با انتقال سفارت آمریکا به این شهر و فشار واشنگتن به سایر کشورها برای انتقال سفارتخانه های خود از تل آویو به بیت المقدس، مسیر آن در حال هموار شدن است، بنابراین ، تکلیف قدس چه خواهد شد؟
۴- از این مهم تر خود شخص ملک سلمان چقدر به همین شرطی که گذاشته پایبند خواهد بود؟
سیاست زور و فریب
ترامپ به هر طریق دنبال ماندن در کاخ سفید است، حتی به قیمت وارد کردن آمریکا به یک بحران جنگ داخلی در کشورش و عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل هم بخشی از همین پروژه است.
تیم ترامپ در این مسیر از هیچ راهی برای رسیدن به هدف دریغ نخواهد کرد؛ از زور تا حقه و فریب و از دروغ تا جعل سند!
ترامپ همانی است که به سرزمین های اشغالی فلسطینیان رفت و در جولان اشغالی ایستاد و حاتم بخشی کرد و گفت که جولان را متعلق به اسرائیل می داند، آیا صهیونیست ها درصدد هستند با کمک ترامپ و به خواری و ذلت کشاندن حاکمان وابسته عرب شعار نیل تا فرات را تحقق بخشند؟
او همان کسی است که سفارتخانه کشورش را در سرزمین های اشغالی از تل آویو به قدس شریف انتقال داد و به تمام سروصداهای عرب ها اعتنایی نکرد و تمام قطعنامه های سازمان ملل و شورای امنیت را زیر پا گذاشت و نقض کرد.
... و ترامپ همین است که به رغم مخالفت جهانی با طرح الحاق کرانه باختری، کنار سران صهیونیست ایستاد تا بتوانند در ادامه اشغالگری و دست اندازی به اراضی مسلمانان فلسطینی، آزادی عمل داشته باشند.
بنابراین معامله آل سعود ، آل زاید و آل خلیفه با ترامپ یک معامله یک سر برد برای دونالد ترامپ و متحد صهیونیست او خواهد بود و مابه ازایی جز بی آبرویی برای این خاندان های حاکم بر عربستان، امارات و بحرین نخواهد داشت؛ مگر آنکه پیش از برداشتن گام های دیگر به سمت تله ترامپ و نتانیاهو کمی اندیشه کنند!! و به خیانت ها پایان داده و بازگردند.
نظر شما