وجود مقدس آخرین فرستاده خدا حضرت محمد مصطفی (ص) که ماه از فروغش درمانده و سرو به اعتدالش نرسیده و فلک با آن هیمنه و شکوه، از حیث قدر و منزلت نزد او کم آورده است، در همیشه تاریخ همچون الماسی یگانه و بی نظیر از وجوه مختلف درخشیده و منشا آثار و انوار ماندگاری همچون اهل بیت شریف و گرانمایه خویش بوده است و هر یک منادی رحمت، عزت، اخلاق، تعالی و تمدن بوده اند و تاریخ بشریت را با تاثیرات فکری، فرهنگی و رفتاری متکی بر وحی و الهام الهی متاثر ساخته اند.
پیامبر مکرم اسلام (ص) که اکمل فرستادگان و اعظم رسولان پروردگار بزرگ است، بی شک بزرگترین معلم ادب و بهترین مربی اخلاق بوده و هست و اوست که در عین رفعت، در سلام دادن بر همگان پیشی می گرفته و کوی دل ها در گستره تاریخ، همچنان از شمیم عبور و حضورش معطر است و هموست که وقتی شخص گمراهی را که هر روز در سر راه ایشان قرار می گرفت و هتاکی می کرد، مدتی نمی بیند و گزارش بیماری و بستری شدنش را در می یابد، بی درنگ به عیادتش می شتابد و فرد هتاک با مشاهده سیمای شرمنده خود در آئینه دل بی زنگار حبیب خدا، تسلیم ادب و متانت حضرت رسول (ص) شده و اسلام می آورد.
به راستی فردی که به واسطه فطرت و جسم و جان پاک و عاری از لوث خاک، حالتی آسمانی یافته و با مصونیت معصومیت، جز روشنی از وجودش بی نمی تابد و به غیر از صلاح ملت، مصلحتی نمی خواهد، چرا مورد طعن قرار می گیرد و کسانی که خود را با اهانت به خورشید دین، تحقیر و و ارزش خویش را تقلیل می کنند، چگونه چشم بر این همه زیبایی ساطع از پیک پروردگار جهانیان، می بندند و حقیقت نور را در اندرون تاریک خویش کتمان می کنند؟ مگر با گِل مالی می شود سیمای آفتاب را تیره و تار کرد یا مقابل پرتو جانبخش و جهانگیرش دیوار کشید؟
البته طعن و هزل شخصیت های بزرگ و آسمانی، سابقه ای تاریخی و کهن دارد و صاحبان حقد و کین همواره در صدد خوار ساختن و نادیده شمردن قلل علم، فضل و دین بوده اند اما درشتی خرده سنگی هرگز از عظمت قله ها نمی کاهد و اهل طعن و تمسخر همیشه تحقیر شده و در محکمه عقل و وجدان بشریت، حکم تلخ و سنگین محکومیت را دریافته اند.
پیام آور پاک و امینی که خداوند هستی در آیه چهار سوره قلم، او را به داشتن خُلقی عظیم توصیف می کند و می فرماید: "انک لعلی خُلق عظیم". آری این مرد خوش خُلق و راست قامت تاریخ، به مدد خُلق و خوی عظیم و اخلاق نرم و مهربان، درشتی نادانان و گزافه گویی نامهربانان را به جان می خرید و دردا و دریغا که اکنون بعد از گذر ده ها قرن و در اوج تفاخر بشر به فناوری و مدرنیته، گاهی شارلاتان بازی شارلی ابدوها و سلمان رشدی ها، عرق شرم بر پیشانی بشریت می نشاند و خاک ذلت را از طاق عالم به سر عالمیان می پاشد.
آن اشرف مکارم اخلاق که پیشتر از همه چراغ بر راه بشر افروخته، در اوج چکاچک خنجرهای خشونت و خیانت، مهربانی را ارزیانی داشته و دل رئوف خویش را در غم دور و نزدیک سوخته بود؛ او که منادی بهداشت و سلامت بود و از فرط بوی خوش، رشک نسیم حیاتبخش به شمار می رفت و محضر و مکتبش نجاتبخش بود، هنوز نیز سلسله جنبان عالم اسلام است و معجزه جاویدانش از صبح حیات تا شام ممات آدمی برنامه جامع و مانع دارد و خدای سبحان در قرآن کریم نیز از نظر ادبیات محاوره، حرمتی خاص برای پیامبر خاتم قایل شده و آنگونه که انبیای سلف را با نام خاص آنان خطاب می کرده، هرگز نام مبارک پیامبر اسلام را به عنوان «یا محمد» بکار نبرده، بلکه او را با تعابیری محتشم و محترم نظیر: «یا أیّها النبی» و «یا أیّها الرسول» یاد فرموده است.
آشکار است که اهانت به چنین آفریده بی همتا جز از سر بخل و حسد به امت اسلامی بر نمی خیزد و خاستگاه کینه ها و عقده ها، دل های سرد و سنگین کفار صهیونیستی و آمریکایی است که چشم تماشای عزت و احترام مسلمانان و نتایج اتحاد اسلامی آنها را در پهنای زمین ندارند. پس بریده باد دست بولهب هایی که بر این تندیس عزت و شرف، سنگ می پراکنند.
به قول صاحب نظران، اهانت به ساحت نورانی رسول روشنایی ها، به عنادورزی و اسلام ستیزی دشمنان مسلمانان برمی گردد و آنانکه موج اسلامگرایی و بیداری اسلامی امت ها و ملت های گوشه و کنار جهان را بر نمی تابند، درصدد تحریف چهره روشن و تابناک اسلام هستند. اما چنانچه از واکنش های گسترده و اعتراض های وسیع مسلمانان و گروندگان سایر ادیان الهی هویداست، نه تنها طلای خالص دین با مکر خناسان زمان، نزد صرافان واقعی کم عیار نمی شود، بلکه اهل تمییز، سره را از ناسره به خوبی تشخیص می دهند و عکس العمل جهانی ملت های آزاده، بیانگر پیوند عمیق جسم و جان انسان ها با آئین محمدی است.
وقتی به قول سعدی شیرین گفتار، آسمان می خواهد بر زمین بیفتد و بر نعلین محمد (ص) بوسه زند و آفتاب و ماه می خواهند پیش دو ابروی هلال او نتابند و خاموشی پیشه کنند، سزاست که عشق محمد (ص) و آل او را پیشه کنیم که اگر عاشقی و جوانی در سر داریم، ارادت بر او و دودمانش برای هر دو جهان ما کافی است. او آیتی آشکار و غیرقابل انکار از جانب آفریدگار هستی است و پرچم او تا ابد بر بام تاریخ در اهتزاز خواهد ماند و ما پیروان آن پیام آور بزرگ نیز باید در طول حیات خویش با گفتار، رفتار و کردار خود، مُبین و مُبلغ راستین آئین آسمانی او باشیم و آموزه های الهی او را به نسل های بعدی منتقل کنیم.
نظر شما