این روزها که همه چیز از جمله اکران فیلمها تحت تاثیر کرونا قرار گرفته، مخاطب بیش از گذشته با اکران آنلاین ارتباط برقرار کردهاند و یکی از گونههایی که در ماههای اخیر فیلمهای با کیفیتی از آن راهی اکران آنلاین شده، ژانر مستند است.
مخاطبان جدی سینمای مستند این از یکی دو ماه قبل شاهد اکران مستند آیتالله با محوریت زندگی و زمانه سیدابوالقاسم موسویخویی از مراجع تقلید شیعه به کارگردانی و تهیهکنندگی سیدمصطفی موسوی تبار بودهاند.
این مستند جنبههای گوناگونی از شخصیت این عالم بزرگ شیعی را از دوران کودکی و مشقِ دروس حوزه تا ایام جوانی و تربیت شاگردان به تصویر میکشد. در بخشی از آن به رابطه ایشان با حضرت امام (ره)، دیدار با صدام در کاخ او، شهادت پسران ایشان پرداخته میشود و برخی اسناد تصویری از جمله نقش ایشان در انتفاضه شعبانیه عراق (قیام مردم عراق علیه حکومت صدام حسین در شعبان سال ۱۴۱۱ ه.ق مطابق با سال ۱۳۶۹ش) برای اولین بار در فضای رسانههای فارسی به نمایش گذاشته است.
به همین بهانه در گفتوگویی با مصطفی موسوی تبار به ابعاد مختلف ساخت این مستند پرداختهایم.
عموم مردم پیشتر آیتالله خویی را به واسطه رساله ایشان و مرجعیت تقلید بخشی از جامعه در دهههای ۶۰ و ۷۰ میشناسند و تاکنون ایشان را از دریچه سینمای مستند ندیده بودیم. با توجه به ناشناخته بودن ایشان در ساحت مستند ساخت اثر در این مدیوم قاعدتا باید سخت بوده باشد. چه مسائلی در تحقیق و پژوهش برای شما جذاب بود که منجر به ساخت مستند «آیت الله» شد؟
معمولا یک مستندساز دنبال موضوعی بکر میرود. شاید خیلیها این ایده در ذهنشان بوده که درباره آقای خویی و افراد دیگر کار کنند اما شرایط اجتماعی و فضای سیاسی این اجازه را به آنها نمیداد. در واقع این ترس شاید در وجود من و خیلیهای دیگر بوده است اما یک روزی شرایط به گونهای شد که اثری در ارتباط با آقای خویی ساخته شود و ما وجوه دیگری از زندگی ایشان را به تصویر بکشیم. در واقع شروع این کار زمانی بود که تاثیر آیتالله سیستانی را در منطقه و به خصوص در فضای جهان تشیع و ملت عراق دیدیم. این تاثیر حتی بازخوردهایی را بین شخصیتهای مختلف ایرانی داشته است از جمله شهید سردار سلیمانی که بارها به تاثیر زیاد آیتالله سیستانی اشاره کرده بود. بنابراین از زمانی را برای ساختن فیلمی در ارتباط با آیتالله خویی» مناسب دیدم و چون آیت الله سیستانی شاگرد خوب آقای خویی بوده و منش، تفکر و رفتار ایشان خیلی شبیه به آقای خویی است احساس کردم امروز فضایی خوبی است تا به آیت الله خویی به عنوان استاد مکتبی که آقای سیستانی امروز پرچمدار آن هستند پرداخته شود.
من از بچگی نسبت به آقای خویی شناخت داشتم و حواشی که از ایشان طی این سالها مطرح میشد از جمله همان ماجرای انگشتر معروف یا زاویه ایشان با جنگ را می دانستم. اما چون نزدیک بودم به شاگردان ایشان میدانستم این مطالب واقعیت نیست و در خلال پژوهش هم بیشتر متوجه شدم که این قبیل مطالب درست نیست. ایشان در عراق زندگی میکردند و حدود ۸۰ سال از عمر خود را در این کشور و زعیم حوزه علیمه نجف بودند و باید حوزه نجف را حفظ میکردند. مرور اتفاقاتی از جمله نوشتن نامه به محمدرضا پهلوی در حمایت از امام خمینی، مخالفت علنی با جنگ در جو رعب آور صدام حسین و نپذیرفتن مسعود رجوی به حضور نشان میدهد این شخصیت زاویهای با ایران و انقلاب اسلامی نداشته است اما محیط زندگی ایشان در عراق بوده و این مساله مهمی است. همه این موارد ایدههایی بود که به من کمک کرد مستندی را درباره ایشان بسازم که تاکنون ساخته نشده بود.
نکتهای که در مستند وجود دارد پرداختن به بخشی از زندگی نادیده آیتالله خویی است که البته بیشتر از منظر مخاطب عام است. برای نمایش این وجوه با چه چالشهایی روبرو بودید؟
قاعدتا هر مستند یا تولید هنری مخاطبانی دارد. در واقع زندگی آقای خویی برای افراد خاصی روشن بود و مردم به طور کلی بازتاب روایتهای مختلف را میشنیدند به خصوص روایتهایی که اول انقلاب وجود داشت. تصور کنید این بازتابها به حدی بود که مثلا میگفتند آقای خویی در تایید نظام شاهنشاهی این انگشتر را به فرح داد تا به دست شاه برساند، طبیعتا در چنین جوی که بازخوردها را مردم میدیدند یا میشنیدند گارد شدیدی نسبت به آقای خویی گرفته بودند چون قضیه کاملا یکطرفه بیان میشد و آقای خویی هم نمیتوانست از خودش دفاع کند. همین موضوع یک چالش بزرگ است که ما باید چگونه فیلم را بسازیم آن هم در مورد کسی که عقبهای از ایشان در ذهن مردم شکل گرفته این است که با انقلاب و امام مشکل داشته و از جنگ هم دفاع نکرده است و حتی چرا در عراق زندگی میکنند. در حالی که آقای خویی زعیم حوزه علیمه نجف و میراث دار تفکر شیعه در کشور عراق بوده و به همین راحتی نمیتوانست این زعامت را رها کند و به ایران بیاید و این موارد عاملی برای قضاوت درباره آیت الله خویی بود. همه این موارد چالشهایی بود که پیش روی ما قرار داشت و سعی میکردیم فیلم را به گونهای بسازیم که بدون برخوردن به مشکل شرایط پخش و دیده شدن را داشته باشد تا حق آقای خویی ضایع نشود.
در مستند به چند شائبه مشخص درباره آیت الله خویی پاسخ داده میشود. بحث مربوط به انگشتر و اهدای آن به محمدرضا پهلوی و البته اختلاف ایشان با حضرت امام؛ پرداختن به هرکدام از این موارد حکم راه رفتن بر لبه تیغ را برای یک مستندساز دارد. شما چگونه رفتار کردید که هم بتوانید اصل موضوع را نمایش بدهید و هم گرفتار غیرمنتظره نشوید؟
صحبت کردن راجع به اتفاقی که تاریخ ساز میشود و اتفاقات زنجیره واری بعدش رخ میدهد خیلی سخت است و فیلم ساختن درباره این موضوع هم واقعا سخت است. در داستان انگشتر ما سعی کردیم با آدمهایی که با این داستان مواجه بودند صحبت کنیم. سعی کردم تمام فیلم را بدون پیشداوری بسازم و به خصوص درباره این سکانس این موضوع را بیشتر رعایت کردم. اینکه اهدای انگشتری به فرح پهلوی صورت گرفته باشد هنوز هم ممکن است این اتفاق رخ داده باشد و هنوز هم این رسم مرسوم است اگر به دیدار عالمی میروید یک هدیه میدهند. اما اینکه خود آقای خویی این انگشتر را هدیه داده یا کس دیگری یا چه برداشتی از آن شده مساله مهمتری است و البته آدمهایی که در آن دیدار بودند از جمله فرح پهلوی و حسن نصر هم در دسترس نبودند هرچند اظهار نظر نصر را در قالب نریشن (روایت) بدون کم و کاستی آوردیم. اما بسیاری از نزدیکان آیت الله خویی هم روایت کردهاند که آیت الله خویی در دیدار با فرح پهلوی رفتار بسیار تند و بدی داشتهاند و از نوع حجاب ایشان انتقاد کردهاند. در نهایت برآیند جلسه این بود که ایشان حمایتی از شاه نکرده است و حتی اگر انگشتری هم اهدا شده جهت تایید محمدرضا پهلوی نبوده است.
البته در فیلم ما به مبانی فقهی آیتالله خویی هیچ اشارهای نکردیم. ایشان مبانی فقهی دارد که ممکن است با خیلی از علمای دیگر متفاوت باشد و اجتهاد ایشان ممکن است با اجتهاد مثلا حضرت امام (ره) متفاوت باشد و ما به همین دلیل وارد این بخش نشدیم و بیشتر به زندگی سیاسی آقای خویی توجه کردیم. هرچند تفاوت دو قلمرو را هم باید در نظر بگیریم. قلمرو آقای خویی کشور عراق است و قلمرو امام خمینی ایران است و انقلاب را شکل میدهند و در نهایت پیروز میشوند. در فیلم هم یک مورد را اشاره میکنیم درباره اختلاف نظر امام خمینی و آقای خویی که درباره اخراج ایرانیان از عراق و نوع برخورد در این باره اختلاف نظر داشتند. اتفاقی که در مجموع آن سکانس میافتد و منجر به خروج ایشان از عراق و رفتن به لندن و پیشمانی صدام دارد نشان میدهد آقای خویی عملکرد خوبی در این ماجرا داشته است. نکته مهم بعدی این بود که بی طرفی مستندساز در این ماجرا باید حس میشد و امیدوارم مخاطب هم از دیدن این سکانسها هم حس بی طرفی را درک کند و هم با واقعیت ماجرا مواجه شود.
در مراسم رونمایی از مستند شما حجتالاسلام مرقاتی گفتند ساخته شدن چنین مستندی به رفع مظلومیت آیتالله خویی کمک میکند. آیا هر چیزی لازم بود در این مستند به نمایش گذاشته شده یا بخشهایی را به دلیل مصلحت از نسخه نهایی حذف کردید؟
به هرحال صحبت کردن درباره این نظریات و گفتمانها خیلی کمک میکند به محکم شدن فضای سیاسی کشور. زمانی که فضای بازی داریم نظریات مختلف را میشنویم قطعا فضای جامعه فضای فرهیختهتر و سعه صدر بیشتری حاکم خواهد شد. اینکه من نظری دارم و حتما نظر من درست است اشتباهی است که اوایل انقلاب باعث خدشهدار شدن چهره آقای خویی شد. البته از طرف دیگر شرایط امروز ایجاب میکند درباره شخصیتهای مختلف سیاسی و دینی و شیوه زندگی و اندیشه آنها فیلم ساخته شود.
فیلم اولیه که ساختیم ۳۰۰ دقیقه بود و مجبور بودیم آنرا برای اکران به ۹۰ دقیقه خلاصه کنیم. مسایلی را واقعا میشود بیان کرد و مسایل دیگری را به خاطر شرایط اجتماعی خیر. به عنوان مثال موافقان و مخالفان همین مستند را میتوانیم در نظر بگیریم. در مورد آیت الله خویی هنوز هم میشود فیلم ساخت درباره مسایلی که به خصوص در فیلم ما گفته نشده اما ما تا جایی که امکانپذیر بود سعی کردیم خودمان را سانسور نکنیم و در برخی جاها مجبور به گزینش بودیم.
مورد مهم درباره مستند شما شکلگیری دو طیف موافق و مخالف درباره آن است. در مستند از آیت الله خویی به عنوان استاد فقها و نام برده میشود و موافقان بر همین وجه از ایشان تاکید دارند و مخالفان نیز معتقدند این عنوان به خصوص در زمانهای که حضرت امام خمینی هم زندگی میکردند، درست نیست . نظر شما درباره این دو نظر متفاوت چیست؟
نظر مخالفان حتما محترم هست اما تا جایی که ناشی از تفکر صفر و صدی نباشد. اختلافی که معمولا بین دو عالم میافتد اختلاف پیرامونی است و بعضا این اختلاف را درست میکنند، به آن دامن میزنند و آن را بزرگ میکنند. این دیدگاه اگر ناشی از چنین موضوعی نباشد و با ذکر منبع باشد خیلی هم خوب و راهگشاست.
در مستند یک تصویری وجود دارد که تمام شاگردان شاخص آیتالله خویی معرفی میشوند. آیا شاگردان شاخص آیت الله خویی این مستند را دیدهاند و نظرشان درباره کار چه بوده است؟
انتخاب تصویر این علما در کنار اقای خویی براساس مستندات موجود است و اگر تصویری از عالمی نیست هیچ سانسوری و دلیلی ندارد اما اینکه بیت این بزرگواران کار را دیده باشند واقعا نه و تا این لحظه این شرایط برای من به وجود نیامده که مستند را به بیت تمام آیات و حضرات ببرم و نشان بدهم اما برخی در تولید مستند کاملا در کنار ما بودند و به فراخور کار را هم دیدهاند اما برخی هم از جمله مرحوم آقای موسوی خلخالی، مرحوم آقای شاه آبادی و آقای اشرفی شاهرودی که سالها شاگرد آقای خویی بودند و در مسیر ساخت مستند کمک فراوانی به ما کردند و حتی برخی از تصاویر و اسناد دیده نشده از آرشیو این بزرگواران برداشته شده و ما شانس این را پیدا نکردیم که از نظرهایشان استفاده کنیم اما امیدوارم سایر حضرات که از شاگردان آیت الله خویی بودند و در قید حیات هستند کار را ببینید و از نقطه نظرشان ما را بهره مند کنند.
در بخشی از کار پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب در پی رحلت حضرت آیتالله خویی نشان داده میشود که در جو سالهای دهه ۶۰ و سالهای اولیه دهه ۷۰ پیام مهمی محسوب میشد و حتی باعث تلطیف برخی نگاهها نسبت به آیتالله خویی شد. آیا گنجاندن این پیام را باید پاسخی به مخالفان ایشان بدانیم؟
البته ما به پیام تسلیت مقام معظم رهبری کامل اشاره نکردیم اما ایشان به دفعات درباره شان و مقام آیت الله خویی صحبت کردهاند که هم در سایت خود حضرت آقا هست و هم در جاهای دیگری مکتوب شده و نشان میدهد مقام معظم رهبری بینش درست و روشنی نسبت به آقای خویی دارند و امیدوارم مخالفان ایشان هم قدری درنگ کنند و این نکات را گوش کنند. اگرچه بازهم ممکن است برخی به لحاظ دیدگاه سیاسی با آقای خویی مشکل داشته باشند اما واقعا اگر کسی سواد و بینش درستی داشته باشد بعید میدانم مخالف ایشان باشد زیرا سطح علمی ایشان برکسی پوشیده نیست. اگرچه با خواندن پیام تسلیت مقام معظم رهبری متوجه میشویم آقای خویی چقدر مقام علمی و جایگاه اجتماعی بالایی داشتند و امیدوارم دوستان با سعه صدر بیشتری تاریخ را ورق بزنند.
ظاهرا طیف گستردهای از اندیشمندان دینی،دانشگاهی و حوزوی تاکنون به تماشای مستند «آیتالله» نشستهاند. متفاوتترین واکنش از جانب چه کسی یا چه طیفی بوده است؟
واکنشها بسیار واکنشهای متفاوتی بود و برخی دوستان نظیر سید محمود صادقی که از فضلای خوب حوزه علمیه قم هستند نقد مثبتی بر کار نوشتند و حتی در جایی اشاره کرده بودند شاید مستندساز شیفته شخصیت آقای خویی یا روایت شده بود. البته نمیخواهم منکر این موضوع شوم اما باید بتوانید از روایتهای مختلف یک اثر خوب بسازید. ما در این کار اساتید حوزه علیمه قم، مشهد و نجف را داریم که هرکدام ویژگیهای خاص خودشان را دارند.در خلال پژوهش افراد مختلف را پیدا کردیم. مثلا آقای تبرائیان جزو کسانی بودند که درباره آقای خویی و انتفاضه شعبانیه عراق کتاب نوشتند. بنابراین کسانی را انتخاب کردیم که در پژوهش جایگاه بالایی داشتند. برخی معتقد بودند چرا از مخالفان آقای خویی خبری نیست، بله هنوز تعدادی افراد از مخالفان سیاسی آقای خویی هستند و به عنوان مثال عمادالدین باقی در کتاب حزب قاعدین زمان نامه آقای خویی را چاپ کرد و اخیرا موضعی متفاوت را گرفتهاند. ما سراغ مخالفان نرفتیم به یک دلیل مهم، ساختن مستند درباره آقای خویی اینقدر چالش دارد که براساس یک پیشفرضهایی اثر را میبینید.
نظر شما