عکاسان جنگ به کارشان اعتقاد داشتند/ کوتاهی در چاپ تصاویر دفاع مقدس
عکس از کمال‌الدین شاهرخ؛ عکاس پیشکسوت انقلاب و دفاع مقدس

تهران- ایرنا- کمال‌الدین شاهرخ عکاس پیشکسوت با اشاره به تفاوت کار عکاسان ایرانی در جنگ مبنی بر وجود عاملی به نام اعتقاد و باور قلبی گفت: انتظار داشتیم در چهلمین سالگرد دفاع مقدس حرکت ویژه‌ای برای عکاسی جنگ انجام و مجموعه دیده‌نشده‌ای از عکس‌های جنگ چاپ شود.

شناخت بسیاری از ما از فضای جبهه های جنگ  ایران و عراق به تصاویر عکاسانی گره خورده است که دوربین به گردن آویختند و جان بر کف دست گرفتند تا راوی روزهای ۸ سال دفاع مقدس و رشادت های ملت ایران باشند.  کمال‌الدین شاهرخ متولد ۱۳۴۰ عکاس پیشکسوت انقلاب و دفاع مقدس به گفته خود کارش را با شروع نهضت انقلاب اسلامی که منجر به پیروزی آن در بهمن سال ۱۳۵۷ شد در زمینه عکاسی مستند اجتماعی آغاز کرد و از اغلب رویدادهای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی عکاسی کرده است.



در این سال ها از آثار وی در کتاب های مختلفی به چاپ رسیده است که می توان به تصویر پایداری، تصویر رهایی، مکه، مدینه و شام سرزمین خاطره‌ها اشاره کرد. به مناسبت گرامیداشت چهلمین سالگرد دفاع مقدس با ایشان به گفت‌وگو نشستیم.

چه شد که در دوران نوجوانی به عکاسی علاقه‌مند شدید؟

فکر می کنم اگر در این دورانی که هستیم به عکاسی اشتیاق پیدا می کردم خیلی موضوع مهم و عجیبی نبود، اما در دورانی که به سمت عکاسی رفتم برای خودم هم جذاب بود و این جذابیت زمانی که در هیجانات روزهای انقلاب قرار گرفتم بیشتر هم شد. البته من قبل از انقلاب هم عکاسی می کردم، اما نه حرفه‌ای بلکه به صورت آماتوری و تفننی؛ با شروع انقلاب حس کردم یک ارتباط خاصی با عکاسی پیدا کرده ام، به همین دلیل کارم را جهت‌دار کردم و در سال‌های ۵۷ تا ۵۹ با کمترین تجهیزات و امکانات از تظاهرات و اتفاق‌هایی که پیش آمد عکس گرفتم.

عکاسی خبری، دلیل حضور شما در جبهه‌های جنگ و عکاسی از عملیات بود؟

بله، با شروع جنگ احساس کردم باید مسیرم را مشخص کنم. به همین دلیل به سمت عکاسی حرفه‌ای پیش رفتم. آن زمان تجهیزات و امکاناتم کامل‌تر شده بود و احساس می کردم تجربه ام هم بیشتر شده و دیگر دغدغه کار کردن با دوربین را نداشتم. از اولین اتفاق‌های جبهه‌ها عکاسی کردم؛ اما همچنان ضعف مسائل زیبایی شناختی را حس می کردم، زیرا تحصیلات آکادمیک عکاسی نداشتم.

عکس شهید همت که توسط  کمال الدین شاهرخ گرفته شده است

ثبت تصویر بین خمپاره و توپ و تانک یک کار غیرعادی است، چرا حاضر شدید جانتان را به خطر بیندازید؟

در سال‌های دفاع مقدس تا زمان ورود آزادگان، یک حسی داشتم و آن هم احساس تکلیف بود. یعنی برای خودم تکلیف می دانستم که به عنوان عکاس به جبهه‌ها بروم و سند تصویری تهیه کنم. عکاسی از عملیات‌ها براساس تکلیفی بود که احساس می کردم بر دوشم گذاشته اند. ما همیشه سعی می‌کردیم اغلب اوقات در جبهه‌ها حضور داشته باشیم و اینطور نبود گروهی از عکاسان در یک مقطع خاصی به جبهه رفته و عکاسی کنند. ما تنها زمانی در جبهه حضور نداشتیم که مجبور می شدیم برگردیم و فیلم ها را ظاهر کنیم.

آیا پیش آمد که به دلیل ترس دوربین را کنار بگذارید و بعدها برای ثبت یک تصویر پشیمان شوید؟

شاید قبل از آغاز عملیات این ترس وجود داشت، اما وقتی وارد درگیری‌ها می شدیم ترس از بین می رفت. به یاد دارم در عملیات آزادسازی خرمشهر وسط جاده سنگر زده بودند و ما آنجا قرار داشتیم؛ هر لحظه ممکن بود مورد اصابت تیر و خمپاره قرار بگیریم. جای دیگری با بچه‌های صدا و سیما رفته بودیم که می‌گفتند اینجا دیگر آخر خط است، زیرا محاصره شده بودیم، به ما گفتند اگر می‌خواهید همین الان باید برگردید و اگر ماندید دیگر راه بازگشتی نیست. آنجا بود که دوربین را کنار گذاشتیم و اسلحه دست گرفتیم.

بله، برخی موارد حس می کردیم اگر در دل صحنه بودیم می‌توانستیم بهتر عکاسی کنیم، اما برخی از موارد مانند عملیات‌ها در شب باعث شده بود که در دل حادثه نباشیم.

تفاوت عکاسان جنگ ایران با عکاسان جنگ خارجی چیست؟

مهمترین تفاوت، نگاه اعتقادی و ملی است؛ عکاسان ما به هدفشان اعتقاد داشتند. ما در دفاع مقدس حدود ۲۰۰ شهید عکاس داشتیم. در مقابل یک عکاس خارجی که با اصول حرفه‌ای کارش را دنبال می‌کند حساب دو دو تا چهارتا را دارد، می‌خواهد همیشه برتر از بقیه باشد و دنبال چاپ تصاویرش در مطبوعات و نشر آن در فضاهای اطلاع رسانی است، ولی عکاسان ما بدون هیچ چشم داشتی با اشتیاق و از خود گذشتگی در جبهه‌ها حاضر می‌شدند و دنبال این نبودند که آثارشان در مجلات خارجی  چاپ شود. تفاوت دیگر این بود که برخی عکاسان خارجی تجربه شان در جنگ بیشتر از عکاسان ایرانی بود و همین نکته باعث می‌شد تفاوت‌هایی در نگاه شان به وجود آورد.

به هدفتان در عکاسی رسیدید؟

ادعا نمی کنم توانستم از تمام صحنه‌ها و عملیات‌ها عکاسی کنم، اما سعی ام را کردم؛ خیلی از صحنه‌ها را نه تنها من بلکه بسیاری از عکاسان نتوانستند آن‌طور که می‌خواستند ثبت کنند، زیرا منطقه بسیار وسیع بود و عکاسان کم و عکاسی هم مثل امروز فراگیر نشده بود. امروزه یکی از اتفاقاتی که در انقلاب دیجیتال شاهد هستیم فراگیر شدن عکاسی است که کمک شایانی به ثبت رویدادهای پیرامونی کرده است.

به نظر شما می‌توان موز ای را به آثار به ویژه عکس‌های دفاع مقدس اختصاص داد؟

قطعا این قابلیت در آثار عکاسان دوران جنگ وجود دارد اما مسئول دلسوز و پیگیر برای این کار نداریم. انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس که خیلی نمی‌تواند حامی باشد زیرا یک تشکلی است که نهایتا می‌تواند حق عضویت دریافت کند تا سرپا بماند. عکاسان بسیاری داشتیم که قبل و بعد از انقلاب آثار فاخر تولید کردند اما تا آخرین لحظه عمرشان، حسرت چاپ یک کتاب از تصاویرشان بر دلشان ماند حتی تعدادی از آنها از روی اعتمادی که داشتند، آثارشان را به من سپردند اما من تاکنون نه توانستم برای آنها کاری کنم و نه خودم؛ البته قرار است به انجمن عکاسان رفته و آثاری که در آرشیو آنجا دارم را پس گرفته و به منزل بیاورم، حال یا این عکس ها به مرور با خود ما از بین می‌روند یا شاید جوان ترها، بعدها از آن ها به خوبی مراقبت کرده و استفاده می کنند.

آیا تعداد کتاب‌هایی که تاکنون از عکس‌های جنگ چاپ شده‌اند رضایت‌بخش هستند؟

انتظار داشتیم در چهلمین سالگرد دفاع مقدس یک حرکت ویژه برای عکاسی جنگ انجام و مجموعه دیده نشده‌ای از عکس‌های جنگ چاپ شود، حتی مقام معظم رهبری هم بارها و البته اخیرا به این موضوع تاکید کرده‌اند که در زمینه چاپ عکس‌های جنگ کوتاهی شده است. همانطور که می دانید این تصاویر تنها اسناد ما از آن سال‌هاست، حال جوانی که این تصاویر را ندیده چطور بفهمد تاریخ جنگ چه بود؟ اخیرا فقط عکس ها را می بینند و می گویند چه عکس خوبی، اما حس و فلسفه آن عکس را نمی دانند.

وضعیت کنونی عکاسی ایران را چگونه می بینید؟

متاسفانه هنر عکاسی سال‌هاست دچار کرونا شده است. هیچ مسئول و سازمانی در طول سال سراغ عکاسان جنگ و حتی همین عکاسان جوان را نمی گیرد. به محض اینکه هفته دفاع مقدس می شود یا جشنواره عکاسی دارند، یادشان می افتد یک تماس هم با فلان عکاس بگیرند. رسالت و هدف اصلی یک عکاس مستند، همواره بیان دغدغه و دردهای جامعه است، می‌خواهد با یک تصویر مسئولان را به فکر وادارد، جریان سازی کند، اما آیا کسی به دغدغه های حرفه ای و معیشتی خود او توجه می کند؟ آیا وقتی یک عکاس با تجهیزات سر برنامه می‌رود، سازمانی در برابر آسیب هایی که ممکن است متوجه او یا دوربینش شود مسئول می باشد؟

امیدوارم با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری، سازمان تبلیغات اسلامی یا هر نهاد مربوط دیگر، نابسامانی فرهنگی در عکس از بین برود. عکاسان جنگ انتظار تشویق مادی ندارند اما ای کاش با سرزدن به آنها انتظار معنوی‌شان جبران شود//. دنیای امروز پر از سوژه است. امیدوارم مسئولان به خواسته ها و جایگاه فعلی عکاسان در داخل و خارج از کشور توجه ویژه داشته باشند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha