به گزارش خبرنگار ایرنا، نخستین و آخرین زخمهای صدام بر پیکر کرمانشاه زده شد؛ استانی که اولین تیر بعثیها به سمت آن شلیک شد و برگ آخر کتاب دفاع مقدس هم با عملیات مرصاد در آنجا ورق خورد.
با نگاه به همین مقاومت و جانفشانی هشت ساله بود که رهبر معظم انقلاب، کرمانشاه را «سینه ستبر و چهره زیبای ایران اسلامی» توصیف کردند.
در دوران جنگ تحمیلی، بیش از هشت هزار بار صدای آژیر حمله در آسمان کرمانشاه شنیده شد و هزار و ۲۰۰ بار بمب و موشک، خانه و کاشانه مردم این خطه را زیر و زبر کرد؛ ساکنان دروازه کربلا اما هرگز سنگر را رها نکردند و برای حفظ دین و وطن، ۹ هزار و ۸۰۰ شهید، ۲۱ هزار و ۶۰۰ جانباز، سه هزا رو ۸۰۰ شهید و جانباز شیمیایی و هزار و ۸۰۰ آزاده تقدیم کردند.
بیش از سه دهه از جانفشانیهای دوران دفاع مقدس گذشته اما هنوز بسیاری از ایرانیان و حتی اهالی کرمانشاه، بسیاری از اسطورههای خود را نمیشناسند و از خاطرات و قصههای جذاب و حیراتانگیز جبهههای غرب بیخبرند.
دفاع مقدس آنقدر رخدادهای شگفت انگیز دارد که بسیاری از آنها برای مردم جهان هم شنیدنی است اما حتی پیشینه بلند قصه نویسی در ایران هم نتوانسته این قصه های جذاب را به شایستگی راهی سایر کشورها کند؛ در حالی که از رشادت یک رزمنده اروپایی یا آمریکایی در جنگ، دهها کتاب، فیلم و سریال تولید و کل مرزهای دنیا را درنوریده است.
نویسندگان و قلم بدستان حوزه ادبیات پایداری تلاش های زیادی برای ثبت قصه ها و خاطرات شگفت دوران دفاع مقدس کرده اند اما می گویند، موانع و مشکلات زیادی پیش روی آنان است که جهانی شدن آثار دفاع مقدس را با سختی بسیار مواجه کرده است. در استان کرمانشاه حتی ملی شدن کتاب های خواندنی دفاع مقدس هم یک دغدغه جدی است چه رسد به ترجمه آن برای شهروندان سایر کشورها.
خبرگزاری ایرنا مرکز کرمانشاه به مناسبت هفته دفاع مقدس برای بررسی آخرین وضعیت تولید کتاب های دفاع مقدس، چرایی صادرنشدن قصه های جذاب جنگ و تبدیل نشدن آنها به فیلم و سریال، پای سخنان چهار نویسنده و مسوول فرهنگی استان نشسته است: «مهرداد رضاییفر» نویسنده دفاع مقدس، «مهناز فتاحی» مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان و نویسنده کتاب های دفاع مقدس، «افشین آزادی» رییس حوزه هنری استان و «آذر آزادی» نویسنده و مدیر امور هنری و سینمایی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمانشاه.
مهرداد رضایی فر سابقه بلندی در حوزه دفاع مقدس دارد و سال ها مدیر نهادهای فرهنگی بوده است. کتاب «روشن تر از خورشید» او برگزیده سیزدهمین جشنواری دوسالانه ی دفاع مقدس کشور و کتاب «حماسه بازی دراز» او هم برگزیده دومین همایش ملی تاریخ شفاهی دفاع مقدس شده است.
مهناز فتاحی نیز در کوران جنگ حضور داشته و از دوران نوجوانی نوشتن را شروع کرده است. سرگُل کتاب های او «فرنگیس» است که مقاومت یک بانوی گیلانغربی را در مقابل حملات سربازان بعثی روایت می کند. این کتاب رتبه برتر بخش خاطره هفدهمین دوره کتاب سال دفاع مقدس را کسب کرده و رهبر انقلاب در حاشیه آن نوشته است: «از نویسنده کتاب - خانم فتّاحی- بهخاطر قلم روان و شیوا و هنر مصاحبهگیری و خاطرهنویسی، باید بسیار تشکّر کرد».
آذر آزادی هم در کنار مسوولیت در اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان، سالهاست که به کار نویسندگی هم مشغول است و تاکنون ۱۱ کتاب تالیف کرده و پژوهش چهار کتاب را هم انجام داده است.
افشین آزادی دیگر مهمان ایرنا نیز دارای مدرک دکترای مدیریت رسانه است و در یک سال و چهار ماهی که فرمان حوزه هنری استان کرمانشاه را به دست گرفته کوشیده است که با حمایت از نویسندگان حوزه دفاع مقدس آثار ادبی خوبی راهی بازار نشر کند.
مشروح میزگرد ایرنا را در ادامه بخوایند:
ایرنا: اجازه دهید سخن را فراتر از استان کرمانشاه و با یک دغدغه ملی آغاز کنیم. چرا با وجود پیشینه بلند قصه نویسی در ایران و وجود انبوهی از اسطوره ها، قصه ها و ارزش های ناب و جذاب در دوران انقلاب اسلامی و به ویژه هشت سال دفاع مقدس، ما همچنان شاهد تولید قصه ها و کتاب های فاخر در این باره در عرصه جهانی نیستیم و نتوانستیم نمونه هایی مشابه کتاب های جنگ و صلح تولستوی، بینوایان ویکتور هوگو یا دن آرام شولوخوف به مردم جهان عرضه کنیم تا سایر ملت ها در جریان عظمت و بزرگی هشت سال دفاع مقدس ما قرار بگیرند؟
رضایی فر: ابتدا باید این سوال را مطرح کنیم که معیار و شاخص اثر فاخر چیست؟ آیا آثاری که تاکنون در حوزه دفاع مقدس در استان و کشور تولید شدهاند معیار اثر فاخر را داشته اند یا خیر؟ موضوع دوم این است که باید بپذیریم حوزه دفاع مقدس یک حوزه درون ساختاری است و نیاز به حمایت قطعی دولت و حاکمیت دارد. من از خانم فتاحی یک سوال دارم تا میزان این حمایت ها روشن شود. خانم فتاحی چقدر از هزینه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای تهیه و تولید کتابهای دفاع مقدس تامین و پرداخت شده است؟
نویسندههای دفاع مقدس، مظلومتر از رزمندههای جبهه
فتاحی: پیش از پاسخ به این سوال لازم است بگویم ملت ایران به ویژه مردم کرمانشاه در همان دوران دفاع مقدس کتاب واقعی این سرزمین را نوشتند. در آن زمان مردم ما هرچه داشتند در طبق اخلاص گذاشتند و هیچ چیز را برای خود بر نداشتند. من در کتاب «باغ مادربزرگ» نوشتهام که مگر امکان دارد زنی سه خانه خوب در شهر داشته باشد اما آنها را به آوارگان جنگ که هیچ شناختی از آنها ندارد، بدهد و خودش در یک خانه گِلی در روستا زندگی کند و در آنجا هم میزبان آوارگان ایرانی و عراقی جنگ باشد. بزرگترین شاهکار تاریخ ایران همین دفاع مقدس بوده و حیف است که به شایستگی به نسل های بد و سایر ملت ها شناسانده نشود.
زمان زیادی پس از جنگ لازم بود تا خود را پیدا کنیم و دست به قلم ببریم اما چگونه؟ آیا یک سازماندهی مناسب برای این کار وجود داشت؟ مسلم است که خیر. نویسنده های دفاع مقدس مظلومتر از رزمندگان دوران جنگ، آتش به اختیار سلاح قلم را در دست گرفته اند و تنها از روی عشق به ثبت خاطرات و قصه های زیبای جنگ پرداخته اند. ما تنها حمایت نشدیم که حتی بارها سرکوب هم شده ایم. اگر چیزی به اسم عشق وجود نداشت نویسندگان دفاع مقدس خیلی زود دست از کار میکشیدند.
ایرنا: نظر شما درباره سوالی که مطرح کردم، چیست؟
فتاحی: شاهکارهای ادبی تاریخ به سهولت در دسترس همه مردم دنیا قرار گرفته است. من همین کتاب بینوایان را وقتی که نوجوان بودم خواندم چرا که امکان تهیه آن برای من خیلی راحت بود اما ترجمه کتاب های فاخر دفاع مقدس به تازگی و پیرو دستور رهبر معظم انقلاب برای آغاز نهضت ترجمه، کلید خورده است. من یک مثال از خودم بزنم: کتاب «طعم تلخ خرما»ی من سال ۱۳۸۵ چاپ و منتشر شده است. این کتاب با توجه به موضوع و ساختار خوبی که داشت در رقابت با نویسندگان مطرح و مشهور کشور، توانست برگزیده کتاب فصل کشور، جشنواره پروین اعتصامی، جشنواره مطبوعات و نامزد کتاب سال کشور شود اما چه حمایتی برای انتشار این اثر در جامعه و رساندن آن به دست نوجوانان شد؟ هیچ. حتی تا سالها چاپ دوم هم نشد. این نمونه کتابی است که میتوانست تاریخ دفاع مقدس را برای نوجوانان به خوبی بازگو کند و دست کم ترجمه آن در کشورهای همسایه پرمخاطب باشد اما به یک سرنوشت تلخ دچار شد.
ایرنا: یعنی شما معتقدید که آثار خوب و فاخر به اندازه کافی در استان و کشور تولید شده است؟
فتاحی: معتقدم ما کتاب های خوب زیادی داریم اما در ترجمه و حرکت آثار به سمت مخاطبان بسیار ضعیف عمل کرده ایم. این کار هم نیازمند پویش و همراهی و همدلی گسترده است. مثال دیگری بزنم: من کتابی برای پناهگاه پارک شیرین کرمانشاه نوشتم اما حتی یک نسخه از آن برای توزیع در راهیان نور خریداری نشد. هیچ اقدامی هم برای توزیع کتاب صورت نگرفت در حالیکه کاروان های راهیان نور از این پناهگاه بازدید می کردند اما هیچ اطلاعی درباره آن نداشتند.
رضایی فر: من هم معتقدم که آثار فاخر کم نداریم. اما چرا این آثار ترجمه نمی شود؟ آیا در بین این همه استاد زبان انگلیسی در دانشگاه های استان کسی نیست که کتابهای فاخر دفاع مقدس استان را ترجمه کند؟ خودم البته می توانم به ۲ زبان ترجمه کنم اما اینجا یک چیز کم است: سرمایهگذاری. بخش خصوصی هم در حوزه دفاع مقدس وارد نمی شود زیرا مخاطب خاص دارد به این دلیل که ما برای مخاطب جنگ را معکوس جلوه داده ایم. گفته ایم ما هشت سال با ارتشی جنگیدیم که احمق و خِنگ بوده و تازه پیروز هم نشده ایم زیرا اواخر جنگ وضعیت نظامی عراق بسیار بهتر از ایران بوده است.
یک چیز کم داریم؛ تبلیغ
ایرنا: آیا مشکل فقط سرمایه گذاری است. نهادهای متولی حمایت مناسب را از تولید و نشر آثار و کتابهای دفاع مقدس می کنند؟
رضایی فر: کتاب شهید جعفری بنده هم برگزیده کتاب سال دفاع مقدس شد. رهبر انقلاب در جریان سفر استانی سال ۱۳۹۰ به استان کرمانشاه شهید جعفری را شهید پیشرو و شاخص نامیدند اما هیچ یک از مسوولان استان یک نسخه از این کتاب را تقدیم رهبر انقلاب نکرد. اگر ایشان تقریظی بر کتاب مینوشتند ۱۰ کتاب دیگر از درون آن شکل می گرفت. این کتاب یا کتاب خانم فتاحی چه از کتاب «دا» کم دارد. البته یک چیز کم دارد: تبلیغ.
کتاب بازی دراز، خاطرات امیر محمود بدری نیز سرنوشت مشابهی پیدا کرد. این کتاب در جشنواره ملی ایران رتبه نخست را به دست آورد اما حتی به چاپ دوم هم نرسید. اگر نگاه درستی توسط مسوولان مربوطه به حوزه کتاب دفاع مقدس وجود داشت، خودشان برای چاپ های بعدی آن باید پیشقدم میشدند. میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت/ می خواری و مستی ره و رسم دگری داشت.
فتاحی: به طور خلاصه درباره این که چرا کتاب های دفاع مقدس جهانی نشده اند. می توان گفت: اول، عدم حمایت نویسندگان دفاع مقدس و مشکلات بخش تولید و دوم، مشکلات حوزه نشر و ترجمه.
کتاب «فرنگیس» من یکبار از رهبر انقلاب تقریظ کتبی گرفته اما سه بار هم تقریظ شفاهی گرفته است. حضرت آقا یکبار در دیدار سینماگران به کتاب فرنگیس اشاره و عنوان کردند که وظیفه سینماگران تبدیل امثال کتاب فرنگیس به فیلم است. مثال شما درباره جهانی شدن کتاب بینوایان درست است اما موضوع این است که این کتاب تبدیل به فیلم، کارتون و پویانمایی شده است و بچهها از کودکی کوزت را می شناسند و با آن زندگی کرده اند، پیش از آنکه حتی کتاب را بشناسند یا آن را مطالعه کرده باشند.
نه فقط درباره بینوایان بلکه درباره همه کتاب های دیگر، انواع تولیدات مکمل صورت می گیرد. از فیلم و پویانمایی گرفته تا ساعت، کیف، خودکار، دفتر و...
ایرنا: یعنی شما معتقدید که برای کتابهای دفاع مقدسی که تاکنون تولید شدهاند، مخاطب جهانی وجود دارد؟
فتاحی: به اعتقاد من ۲ اقدام یک اثر را جهانی می کند؛ نخست تبدیل آن به فیلم که سبب ترغیب مخاطبان برای مراجعه و مطالعه کتاب منبع می شود و دوم، ترجمه آثار. بخشی از کتاب های تولید شده در حوزه دفاع مقدس کشور اگر ترجمه و در سایر کشورها توزیع شوند می تواند با نمونههای ناب جهانی رقابت کند. البته در پی تاکیدات رهبر انقلاب نهضت ترجمه آغاز شده و امیدوارم نتایج موثری به دنبال داشته باشد.
۲ خاطره ناب برای تبدیل به فیلم
ایرنا: پس می گویید محتوای لازم و ظرفیت پایه در کشور وجود دارد؟
فتاحی: بله حتماً.
رضاییفر: کاملاً. نهضت ترجمه یک موضوع جدی و ضروری است. این موضوع ۲ تجربه موفق در دنیا داشته است. یک بار اروپایی ها از ما یاد گرفتند و یکبار هم ما با کمک تجربه از اروپا یاد گرفتیم. علم و ادبیات باید ترجمه و جهانی شود. همین کتاب «شازده کوچولو» فقط ۱۹ ترجمه فارسی دارد. طبیعی است که مخاطب این کتاب جهانی خواهد بود.
یک مثال جالب درباره اهمیت تبدیل وقایع جنگ به فیلم بزنم. من از تیمسار کیومرث حیدریان پرسیدم که چرا در زمان بمباران کرمانشاه شما از پایگاه هوایی همدان برای کمک به کرمانشاه نمی آمدید. ایشان گفت: رسیدن ما به کرمانشاه حدود یک ربع طول می کشید که در این زمان دشمن بمباران خود را تمام و به سمت عراق برگشته بود. امیر حیدریان تعریف میکرد که یک زمانی من گشت هوایی بودم، چون سوختم کم بود به پایگاه شهید نوژه اعلام کردم که نیاز به هواپیمای سوخت رسان یا فرود دارم. در جواب اعلام شد که هواپیمای سوخت رسان یک ربع با شما فاصله دارد. همزمان اعلام شد که دیدهبان های زمینی ما سه فروند جنگنده دشمن را در ارتفاع پایین مشاهده کردهاند. تیمسار حیدریان گفت من پس از اندکی بررسی، این سه فروند را در آسمان کشور مشاهده کردم بدون اینکه به سوختگیری فکر کنم به تعقیب آنها پرداختم. نخستین جنگنده را در نهاوند منهدم کردم، فروند دوم را در نزدیک گیلانغرب هدف قرار دادم به جنگنده سوم که رسیدم، دیگر هیچکدام سوخت کافی نداشتیم، من به سوی او شلیک کردم و اندکی بعد او سرنگون شد. حالا شما فکر کنید این خاطره تبدیل به یک فیلم سینمایی شود. ببینید چه جذابیتی برای مخاطب خواهد داشت.
ما در ارتفاعات بَمو در غرب کرمانشاه شهیدی داشتیم که در جریان عملیات از کوه آویزان میشود اما به دلیل نرسیدن طناب نجات به صورت شفاهی وصیت می کند و ثانیه هایی بعد به ته دره سقوط می کند. ما هزاران خاطره حیرت انگیز جذاب و پر از شگفتی داریم. بسیاری از آنها هنوز مکتوب نشده و آنهایی هم که کتاب شده، نه تبدیل به فیلم شده و نه به زبانهای دیگر ترجمه.
ایرنا: آذر آزادی شما چه فکر می کنید؟ آیا معتقدید که در استان و کشور آثار فاخری که قابلیت ملی و جهانی شدن داشته باشند، تولید شده است؟
آذر آزادی: به اعتقاد من مقایسه این موضوع سخت است زیرا در غرب اقتصاد سرمایه داری تثبیت شده و اکنون آنها در حال ترویج و توسعه فرهنگ لیبرالی خود هستند. به همین دلیل نهضت ترجمه و تبدیل آثار ادبی به فیلم و سریال در آنجا بسیار قوی است به طوری که بلافاصله پس از تولید یک کتاب، هالیوود برای ساخت آن دست به کار می شود و این کار را به صورت مستمر و سریالی انجام میدهد و آثار را به صورت یک مجموعه تبدیل می کند. اما وضعیت در ایران متفاوت است، وقتی بودجه فرهنگی برای بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس بسیار ضعیف و اندک است، بنیاد هم مجبور است به نویسندگان شاخص خود هم هزینه اندکی پرداخت کند. من حتی بسیاری پروژه های خود را بدون دریافت حتی یک ریال هزینه انجام داده ام. طبیعی است که اکنون با هزینه سه تومانی نمیتوان انتظار نگارش یک اثر خوب را از نویسندگان دفاع مقدس داشت زیرا این مبلغ هزینه چند مسافرت به مناطق مرزی و جنگی استان هم نیست.
موضوع دوم درباره استان کرمانشاه این است که آثار نویسندگان دفاع مقدس در استان تبلیغات و اطلاع رسانی بسیار کمی دارد و چشم همه به تهران است که ببینند چه اثری در آنجا تبلیغ و معرفی تلویزیونی میشود. به عنوان نمونه اکنون کتاب «دختر شینا» با تبلیغات گسترده ای از تهران همراه شده اما سوال من این است که کتاب فرنگیس چه کم از دختر شینا دارد؟
خلبان کرمانشاهی شاخ صدام را شکست
رضایی فر: پایانه بزرگ اتوبوسرانی کرمانشاه به اسم شهید کاویانی است. سوال بسیاری هاست که این شهید کیست؟ حتی یک تندیس از ایشان در فضای پایانه وجود ندارد. کسی درباره زندگینامه شهید کاویانی نمی داند اما آیا در غرب هم همین گونه است؟ در کشور انگلیس اسم تمام سربازان کشته شده این کشور در همه کلیساها درج شده است و هر کسی که وارد کلیسا می شود ابتدا به این سربازان ادای احترام می کند. هنوز زوجین آنجا، گل روز عروسی خود را نه از گل فروشی که از مزار کشته شدگان انگلیس در جنگ جهانی می چینند.
من مستند داستانی شهید مهدی آشنایی میرکوهی را در چندین سفر به بخش ازگله و نقطه صفر مرزی ایران و عراق(محل شهادت ایشان) طی بیش از ۳۰ جلسه مصاحبه گردآوری کردم. اکنون بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس گفته است که من سه میلیون تومان به شما برای تالیف این کتاب کمک می کنم! من خودم سه میلیون تومان دیگر روی این پول می گذارم اما آیا مدیرکل حفظ آثار خودش حاضر است با این پول کتاب را تالیف کند؟
من نگارش یک کتاب را هم درباره غائله پاوه آغاز کرده ام اما نمی دانم چرا، کار خوابیده است. شاید اگر بدانید که ما در پژوهش این موضوع با چه وقایعی مواجه شده ایم، شگفت زده شوید. معتقدم این کتاب سهم نداده کرمانشاه و غرب کشور در غائله پاوه است.
همچنین در حال تالیف مستند داستانی زندگی خلبان تیمسار کیومرث حیدریان هستم. من برای این کتاب فقط ۱۵ روز در منزل آقای حیدریان زندگی کردم. تیمسار حیدریان همرزم همه خلبان های بزرگ از جمله شهید دوران و شهید یاسینی بوده و در حمله «کَمان ۹۹» شرکت داشته است. آن زمان صدام گفته بود: «اگر جوجه کلاغ های ایرانی بتوانند بصره را بمباران کنند، کلید آن را تقدیم ایرانیها می کنم و حقوق یک سال خلبان های نیروی هوایی عراق را به آنها خواهم داد». امیر حیدریان با عباس دوران و علیرضا یاسینی ۲ ساعت پس از سخنان صدام نیروگاه بصره را بمباران کردند. با توجه به اهمیت کتاب خاطرات تیمسار حیدریان سوال من این است که حوزه هنری حاضر است با چقدر هزینه این کتاب را چاپ و توزیع کند؟ آیا حاضر است سرمایه مناسبی برای این کار اختصاص دهد؟
فرماندهان دفاع مقدس در کرمانشاه فرمانده شدند
ایرنا: یکی از تصورات اشتباهی که در بین بیشتر مردم ایران رایج است این است که کرمانشاه چندان درگیر جنگ تحمیلی نبوده یا تنها یکی ۲ عملیات مانند عملیات مرصاد در آن رخ داده است. چرا چنین تصویری ایجاد شده است؟
آذر آزادی: یکی از عوامل ایجاد این تصور و مطرح شدن جنوب به عنوان تنها جبهه یا جعبه اصلی جنگ تحمیلی این بود که نهضت نشر و ترجمه در جنوب شکل گرفت و کتاب های آنجا بود که به سایر مناطق کشور سرازیر شد. بیشتر فرماندهان جنگ در جبهه های جنوب کشور خدمت میکردند و وقتی به تهران و محل سکونت خود برگشتند، خاطرات خود را از آن مناطق به دست چاپ سپردند. برای مطرح شدن مناطق عملیاتی جنوب هم تبلیغات بسیار گستردهای صورت گرفت و حجم عظیمی از برنامههای تلویزیونی به پوشش این مناطق و کاروانهای راهیان نور آنجا اختصاص پیدا کرد. طبیعی است که نوجوانان و جوانانی که جنگ را ندیده اند، تصور کنند جنگ تحمیلی محدود به این منطقه بوده است.
رضایی فر: کرمانشاه در جنگ به اشتباه جبهه میانی در نظر گرفته شد در حالی که فرماندهان دفاع مقدس در کرمانشاه فرمانده شدند اما در جبهه جنوب گُل کردند. تقریباً همه فکر می کنند که جنگ تحمیلی در جنوب کشور رخ داده اما به گفته امیر محمود بدری، فرمانده دوران دفاع مقدس، خوشبختانه صدام نقشه ایران را به خوبی بلد نبود. کافی بود صدام تمام توانش را جمع میکرد و به جای حمله به جنوب از غرب وارد ایران میشد. از گذشته های دور محور کرمانشاه – بعقوبه - بغداد معروف بوده است؛ کافی بود صدام لشکر های خود را از این مسیر راهی ایران می کرد. حالا جایی به این مهمی که به فرموده رهبر معظم انقلاب سینه ستبر و چهره زیبای ایران اسلامی است و آغاز و پایان جنگ در آن رخ داده، با چنین بی مهری هایی مواجه میشود و هیچ حمایتی برای ثبت جانفشانی ها و ایثارگری های جذاب آن صورت نمی گیرد. اگر مردم کرمانشاه همکاری نمی کردند اساسا دفاع مقدسی شکل نمی گرفت و خیلی زود جنگ به شکست کشیده می شد. ما در استان با یک تیپ جلوی لشکر هفت زرهی بغداد را گرفتیم این خیلی اتفاق عجیبی است. در جریان این عملیات ۹۰ دستگاه تانک لشکر هفت بغداد در سرپل ذهاب منهدم شد که برای یک لشکر فاجعه است. اگر این لشکر به صورت مستقیم به سمت جبهه مقابلش که یک تیپ ارتش منها(کمتر از یک تیپ) بود، می آمد همه را لِه می کرد. حالا چرا این شجاعت و جانفشانی این تیپ ارتشی نباید یک اثر جهانی شود؟
افشین آزادی: البته در همان انبوه کتابهایی که درباره مناطق عملیاتی جنوب کشور هم نوشته شده است، باز هم خبری از مردم خوزستان نیست یعنی الان خرمشهری ها می پرسند ما در آزادسازی این شهر چه نقشی داشتیم؟ در واقع انرژی که برای معرفی جبهه جنوب گذاشته شد یک انرژی مرکز پیرامونی بود نه پیرامون مرکزی، یعنی خروجی آن برکت چندانی به مردم بوشهر و خوزستان نرساند چنان که هم اکنون برخی از مناطق آن هنوز درگیر نیازهای اولیه مانند مشکل آب شرب هستند.
آذر آزادی: البته در سالهای اخیر با راه اندازی بازارچه های مرزی در جریان حضور کاروانهای راهیان نور، معیشت مردم آنجا اندکی بهبود یافته است.
حمایت نمیکنند، کارشکنی هم نکنند
ایرنا: درخواست شما از مسوولان برای حمایت از نویسندگان دفاع مقدس چیست؟
رضایی فر: همه ما نویسندگان دفاع مقدس دچار «ضایعه پس از حادثه» هستیم مانند سربازان جنگ که همه آنها هم به این ضایعه دچار میشوند، یا همان زمان جنگ یا ۶ ماه بعد یا بیشتر و شدت آن ممکن است تا مرز جنون هم ادامه یابد. من درخواست تعریف و تمجید ندارم، فقط معتقدم برای نویسندگان دفاع مقدس به اندازه آثاری که داشته اند جبهه یا جانبازی منظور کنند.
نباید فراموش کنیم که کار فاخر پول فاخر هم می خواهد. ای تهی دست رفته در بازار/ ترسمت پُر نیاوری دستار.
حدود ۱۵ سال پیش اگر کسی در آمریکا یک کار چاپ انجام میداد ۲۵ هزار دلار به او پاداش می دادند تا برای کار بعدی فرصت مطالعاتی داشته باشد. حالا در اینجا نویسندگان دفاع مقدس خودشان ایجاد شده و پای کار آمده اند اما نیاز به حمایت دارند. ما در جنگ زاده شده ایم، در جنگ بزرگ شده ایم، در جنگ نوشته ایم و شعر سروده ایم، در جنگ عاشق شده ایم و انگار در جنگ هم مرده ایم؛ کرمانشاه در واقع شهر موزه است.
فتاحی: یک تهیه کننده اصفهانی برای ساخت فیلم از کتاب فرنگیس ابراز تمایل کرده بود اما پس از مشورت با یکی ۲ نفر از مسوولان استان، قید کار را زد و در نتیجه بدگویی آنان از کرمانشاه فراری شد. من حتی میگویم ساخت فیلم از آثار فاخر نویسندگان دفاع مقدس استان پیشکش، دست کم مانع رسیدن اثر به دیگران نشوند.
فردوسی در ۳۰ سال یک کتاب نوشت، ما سالی ۳۰ کتاب مینویسیم
آذر آزادی: متاسفانه یک سری از این کارشکنی ها در استان وجود دارد و ما خودمان را قبول نداریم. در تولید آثار ادبی دفاع مقدس هم بیشتر به دنبال کمیت هستیم تا کیفیت کار. فردوسی در ۳۰ سال یک کتاب را نوشت و جهانی شد اما ما در یک سال دنبال تولید ۳۰ کتاب هستیم. گاهی برای یک اثر باید سه سال تحقیق و پژوهش کرد نه اینکه در ۶ ماه کتابی جمع شود. متاسفانه الان بیشتر کارهایی که با نویسندگان بسته میشود پنج شش ماهه است. گزارشی کار کردن و کمی کار کردن در این زمینه یک آفت است.
در استان کرمانشاه هزینه ای هم که بابت تولید یک اثر ادبی به نویسنده دفاع مقدس داده میشود، بسیار اندک است. من هم اکنون مسوول امور هنری و سینمایی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان هستم اما دستم برای حمایت از تولیدکنندگان این عرصه بسته است زیرا بودجه ای که در این زمینه به استان تخصیص پیدا میکند ناچیز است. گاهی تهیه یک نماهنگ کوتاه چهار پنج میلیون تومان هزینه دارد اما برای ما قابل تامین نیست.
البته کمبود بودجه و حمایت مالی به معنی این نیست که کاری انجام نشده است. از سال ۹۲ تاکنون حدود ۱۲۰ عنوان کتاب دفاع مقدس در استان تولید شده است که در بین آنها هم کتابهای ضعیف وجود دارد و هم کتاب هایی که در سطح ملی مطرح هستند و چاپ ملی شده اند. در واقع اگر مسوولی دغدغه مند و آشنا به موضوع باشد حتی با بودجههای اندک هم میتواند کارهای شاخص و ماندگار انجام دهد.
رضایی فر: درست است. همین آقای عزتی مسوول پژوهش حوزه هنری استان با هزینه شخصی خودش و همراهی نویسندگان دفاع مقدس و البته حمایت افشین آزادی رییس حوزه هنری استان، موفق شدند که امسال چهار عنوان کتاب دفاع مقدس تولید کنند.
فیلم "چ" سوژه ناب پاوه را سوزاند
آذر آزادی: معتقدم نویسندگان شاخص دفاع مقدس در استان نباید با نویسندگان تازه کار مقایسه شوند بلکه یک هزینه ویژه برای کمک به آنان باید در نظر گرفته شود. ما در بنیاد حفظ آثار برای ساخت فیلم پاوه پای کار آمدیم و قرار شد که صدا و سیما اقدام به تهیه فیلم کند اما از آنجایی که بازهم نگاه ها به مرکز بود، تصمیم گیری درباره آن در تهران صورت گرفت. فیلم «چ» هم که به کارگردانی آقای حاتمی کیا ساخته شد، موضوع ناب پاوه را سوزاند زیرا تمرکز آن تنها بر شهید چمران بود و در این فیلم هیچ خبری از شهید آیت شعبانی و سایر قهرمانان کرمانشاهی نبود.
شهید عباس بابایی را فراموش کن
رضایی فر: ما حدود ۱۶ خلبان ناب کرمانشاهی در دوران دفاع مقدس داشته ایم که داستان زندگی و رشادت های هر یک از آنها یک اثر جذاب ماندگار و حیرت انگیز است. وقتی می گویند «محمد هاشم آلآقا»، یعنی شهید عباس بابایی را فراموش کن. خودشان میگویند «فایر اند فورگت» (شلیک کن و فراموش کن) اصطلاحی که در باره یک موشک دقیق بکار می رود. به اعتقاد همه فرماندهان نیروی هوایی شهید آل آقا یک اجوبه بوده است.
همچنین یکی از طراحان عملیات اچ۳ که جهان را شوکه کرد، خلبان براتپور اهل استان کرمانشاه بوده است. ایشان فرمانده عملیات نیز بود. اکنون موضوع این است که دست امثال افشین آزادی به عنوان رییس حوزه هنری استان کرمانشاه برای تهیه و توزیع کتاب این شهدا باز است؟
ما سر یک میلیون چانه میزنیم، آنها حرف از هزاران دلار میزند
ایرنا: جناب افشین آزادی واقعا دست شما برای دعوت از نویسندگان دفاع مقدس و تهیه آثار ادبی فاخر در باره فرماندهان و نخبه های کرمانشاه در دوران مقدس دفاع مقدس باز است؟
افشین آزادی: اجازه دهید پیش از پاسخ به این سوال من چند نقص و مشکل ساختاری را که منجر به وضعیت نامطلوب کنونی در تولید آثار ادبی حوزه دفاع مقدس شده، عنوان کنم. موضوع نخست بحث مظلومیت فرهنگ است. به اعتقاد من برخلاف شعارهایی که داده می شود موضوع فرهنگ برای بسیاری از مسوولان مهم نیست. ما در کرمانشاه با نویسندگان مطرح خودمان بر سر یکی ۲ میلیون تومان چانه می زنیم اما همین کردستان عراق که شاید به چشم خیلی از ماها نیاید برای جذب هنرمندان مطرح ما از ۵۰۰ هزار دلار صحبت می کند. تا وقتی این اعتقاد وجود نداشته باشد که فرهنگ مقدم بر همه چیز است مشکلات حل نخواهد شد. ما وقتی فرهنگ کشورمان را تقویت کنیم دیگر خبری از تحریم نیست زیرا وقتی با زبان فارسی با مردم قفقاز و آسیای میانه با نوروز با بلوچستان و پاکستان و افغانستان و با فرهنگ شیعی با همسایه های غربی تا دریای مدیترانه صحبت و گفتگو کنیم، دیگر مرز و تحریم معنا نخواهد داشت.
باید یک نقشه فرهنگی و هنری از سهم هریک از نهادهای فرهنگی وجود داشته باشد. به عنوان نمونه سهم حوزه هنری، بنیاد حفظ آثار، کانون فرهنگی کودکان، استانداری، ارشاد و... مشخص باشد و در موازات آن یک بودجه ریزی فرهنگی در کشور شکل بگیرد. هم اکنون سازمان مدیریت و برنامه ریزی تفاوتی بین آب و فاضلاب، مسکن و شهرسازی و حوزه هنری و ارشاد نمی گذارد و ذیحساب حوزه هنری همزمان ذیحساب محیط زیست و سازمان ثبت اسناد هم هست در حالی که این دستگاهها بسیار با هم متفاوت اند و فهم هریک از مشکلات و موانع آنها نیز به یک نگاه متفاوت نیاز دارد.
موضوع دیگر مشکل کاغذ است که اکنون به یک کالای لوکس در کشور تبدیل شده. قیمت هر بند کاغذ این روزها از ۵۰۰ هزار تومان هم گذشته است. من یک کتاب برای چاپ چاپخانه بردم و گفتم که نگران هزینه کاغذ آن نباش اما مدیر چاپخانه گفت، اکنون کاغذی در بازار نیست که ما بخواهیم چاپ کنیم. طبیعی است که با این وضعیت هیچ رغبتی برای بخش خصوصی نمی ماند که اقدام به تاسیس چاپخانه و انتشاراتی کند. اکنون حدود ۱۴ هزار انتشاراتی در کشور وجود دارد اما تنها ۲ هزار مورد آن فعال است.
خبری از بودجه نشده، حتی یک ریال!
مشکل مهم دیگر موضوع نقدینگی و تخصیص نامناسب بودجه نهادهای فرهنگی از جمله حوزه هنری است. به عنوان مثال اگر موافقتنامه اعتباری حوزه هنری ۶۰۰ میلیون تومان در سال باشد، تا ماه پایانی سال هیچ پولی به حوزه هنری پرداخت نمی کنند اما ناگهان در اسفند ماه عنوان میکنند که ۳۰۰ میلیون تومان آن قابل تخصیص است اما باید تا ۲۰ فروردین سال بعد، اسناد مالی آن تحویل ذیحساب شود و این یعنی نویسندگان همکار حوزه هنری باید در یک ماه یا ۴۰ روز مثلاً کتاب مستند داستانی شهید کاویانی را تالیف کنند. این موضوع شدنی نیست. البته ما با مسوولیت خودمان فرصت کافی را در اختیار نویسندگان قرار می دهیم اما از ابتدای سال ۹۹ دیگر این امکان هم برای ما وجود ندارد زیرا در نیمه نخست امسال حوزه هنری استان حتی یک ریال بودجه هم دریافت نکرده است. به طوری که ما در گذران امور جاری محل کار مانده ایم چه رسد به هزینه برای تولید آثار فاخر دفاع مقدس. البته در همین وضعیت ما تاکنون چهار کتاب تولید کردهایم اما با وعده و وعید و امید به اینکه بودجه حوزه هنری در آینده نزدیک پرداخت شود.
عامل دیگر وضعیت نامطلوب کنونی این است که ما نظام تربیت نویسنده در استان نداریم. شما ببینید در دانشگاه رازی چه خبر است. چه تعداد از دانشجویان مقطع دکترای رشته ادبیات توانایی نگارش کتاب را دارند و برای این کار آموزش دیده اند؟ البته به این موضوع هم باید اذعان کنیم که قلم نویسندگان ما هم ضعیف است و نیاز به تقویت آن داریم.
نکته دیگر اینکه که از نگاه اقتصاد آزاد یا اقتصاد یارانهای با وضعیت فعلی دلیلی برای تولید کتاب وجود ندارد زیرا نویسنده نه امید به حمایت دستگاههای فرهنگی دارد و نه خودش توان فروش کتابش را خواهد داشت.
بیخیال خاطرات مدافعان حرم شدهایم
ایرنا: در کنار این محدودیت ها و محرومیت های که اشاره شد، آیا دسترسی نویسندگان دفاع مقدس به آمار و اطلاعات برای نوشتن کتاب سخت نیست و با آنها همکاری می شود؟
افشین آزادی: متاسفانه ما در کشور همچنان با موضوع محرمانگی اطلاعات در حوزه ادبیات پایداری مواجه هستیم. مشکلی که از دوره رضاخان وجود داشته و هنوز ادامه دارد. ما اکنون برای نوشتن خاطرات برخی از مدافعان حرم با همین مشکل محرمانگی مواجه هستیم و باید با دهها دستگاه و مسوول هماهنگ شویم و مجوز بگیریم. به همین دلیل بیخیال این موضوع شده ایم.
اکنون با تهدید فراموشی خاطرات رزمندگان دفاع مقدس و مدافع حرم مواجه هستیم؛ از سوی دیگر حافظه تاریخی جامعه نیز محدود است و از یک زمان مشخصی تحلیل میرود.
رضایی فر: من اکنون برای نوشتن خاطرات امیر حیدریان با همین مشکل مواجه هستم و ایشان بسیاری از جزییات را به خاطر نمی آورد که البته طبیعی است.
آزادی: موضوع دیگر درگذشت و شهادت رزمندگان و نزدیکان آنان است به طوری که من تقریباً هر هفته در مراسم ختم یکی از رزمندگان یا نزدیکان آنها شرکت می کنم. این یعنی دفن خاطرات ناب.
ایرنا: یک موضوع مهم دیگر این است که تولید محتوا و زحمت نویسنده تنها محدود به کتاب نشود و در قالب ها و شیوه های مختلف هنری دیگر در جامعه باز تولید شود. تا هریک از مخاطبان قالب جذاب و مورد نظر خود را پیدا کند و از آن طریق با محتوای کتاب ارتباط بگیرد.
افشین آزادی: ما در رسانه مفهومی با عنوان زنجیره ارزش داریم. بخش مادر همه قالب های فرهنگی کتاب است که البته بر پایه تاریخ شفاهی پدید می آید. با این حال بسیاری از کتاب های جذاب و پرطرفدار غرب هم که تبدیل به یک زنجیره ارزش میشوند، حتی تاریخ شفاهی هم ندارند و زاییده ذهن و خیال نویسنده است. به عنوان مثال هری پاتر یا مرد عنکبوتی یا هالک.
رضایی فر: این در حالی است که ما در دفاع مقدس ایران به ادبیات تخیلی و انتزاعی نمی پردازیم اما در غرب خیلی از نمادها و اسطوره ها زاییده خیال نویسندگان است.
افشین آزادی: وقتی کتاب هری پاتر یا مرد عنکبوتی تولید می شود یک ارزش ایجاد شده است. این کتابها در ادامه تبدیل به پویانمایی ۲ بعدی، سه بعدی، فیلم سینمایی، کتاب صوتی و تصویری و... میشود و دیزنی لندها، اسباب بازی ها، لوازم تحریر و... بر مبنای این اسطوره های خیالی بنا می شود و یک اقتصاد بزرگ و یک زنجیره ارزش افزوده ایجاد می شود. نکته مهم در این ماجرا این است که ما ابتدا باید کتاب را به عنوان دانه در زمین قرار دهیم که سایر قالب های فرهنگی و این زنجیره ارزش از آن بروید و ثمر دهد.
این زنجیره ارزش بزرگ در غرب درحالی است که آنها شاید یک نمونه از اسطوره ها و بزرگان دفاع مقدس ما را ندارند و اگر داشتند صدها فیلم و سریال از آن تولید و به کل دنیا عرضه می کردند. اگر آمریکاییها رزمنده ای مانند «علی حسن احمدی»، ایثارگر کرمانشاهی داشتند که با بستن پای خود به دوشگاه و تیراندازی سه ساعته بیش از ۶۰ رزمنده را نجات داد، به عنوان یک اسطوره جهانی معرفی میکردند اما ما چه کردیم؟
ایرنا: اکنون حال و روز کتاب در کشور و استان چطور است؟
افشین آزادی: نه حال کتاب خوب است و نه حال انتشارات.
یک موضوع دیگری که نباید از آن غفلت کرد این است که ارزش و اهمیت کار هنری و فرهنگی در جامعه بسیار پایین آمده. به عنوان نمونه پخش زنده یک خواننده زیرزمینی در اینستاگرام ۲ میلیون بازدید کننده دارد در حالی که بینندگان پخش زنده کیهان کلهر نوازنده شهیر ایرانی به زور به ۵۰ هزار نفر می رسد.
ایرنا: با این وضعیت برای سامان دادن به اوضاع و بهبود شرایط چه باید کرد؟
افشین آزادی: به اعتقاد من پیش از همه باید نوع نگاه مسوولان کشور به موضوع فرهنگ، ادبیات و به ویژه ادبیات پایداری تغییر کند و بودجه ریزی این حوزه با سایر دستگاه ها تفاوت داشته باشد.
آذر آزادی: موضوع نخست ضرورت حمایت بیشتر مسوولان و تقویت بودجه دستگاههای فرهنگی به ویژه در حوزه دفاع مقدس است. همچنین به اعتقاد من راهاندازی نهضت ترجمه یک اقدام ضروری و بسیار موثر است که اگر به درستی راه بیفتد تاثیر بسیار مطلوبی در انتشار تولیدات فاخر دفاع مقدس در سایر کشورها خواهد داشت. همچنین فرصت فضای مجازی برای انعکاس گسترده تر تولیدات دفاع مقدس غنیمت است و می توان از این فضا بهره بیشتری برد به ویژه با توجه به گرانی کاغذ و شرایط کرونایی این روزها.
رضایی فر: باید این پارادایم فرهنگی برای مسوولان جا بیفتد که فرهنگ از اقتصاد مهمتر است. البته این ۲ می توانند به یکدیگر کمک کنند به این معنی که همزمان که باید به فکر تولید محتوا و کتاب باشیم و به فکر تامین پول کافی برای قراردادن آن در سبد مخاطب هم باشیم.