به گزارش ایرنا، اگر این روزها در حوالی شهرستان اصلاندوز در شمال غربی استان اردبیل باشید؛ صدای توپ و خمپاره های جنگی از آن سوی مرزهای ارس شنیده می شود. از کوه ها و تپه زارهای نوار مرزی اصلاندوز که مشرف به منطقه کوهستانی قره باغ است؛ به عینه می توان نمایش خونین نبرد در قره باغ را مشاهده کرد. نیازی نیست برای دیدن صحنه های فجیع درگیری و آوارگی انسان ها به صفحات تاریخ رجوع کرد. اینجا در مرز ایران و آذربایجان و در اطراف رود ارس، انگار برگ تاریخ ورق تازه ای می خورد و منازعه دیرپای جمهوری آذربایجان و ارمنستان بار دیگر اوج گرفته و بار دیگر بر سر مناقشه قره باغ وارد نزاع مستقیم و خونین شده اند.
تکرار تاریخ در قره باغ
به راستی پرسش در اینجاست که چرا تاریخ تکرار می شود و شاهد خشونت های دوره ای در قره باغ و مناطقی از این دست در سایر نقاط جهان هستیم. آیا انسان ها فراموش کار هستند. جان و نفس انسان ها که در همه آیین الهی ارزشمندترین چیز است؛ چرا بی جهت قربانی می شود. به تعبیر فلسفی و نگاه هابزی (هدف وسیله را توجیه میکند)، واقعا انسان گرگ انسان است. ایا هنوز جوامعی هستند که در وضعیت طبیعی به سر می برند و هنوز وارد قرارداد و سامان اجتماعی مدنی نشده اند. سوالهایی از این دست زیاد مطرح است و پاسخ بدان ها چندان سهل و آسان نیست. آنچه که با قطعیت می توان گفت؛ انسان موضوع انسان است و بشر با تمام شگفتی های دانش هنوز خودش را ماهیت وجودی اش را نشناخته است. به عنوان یک انسان، وقتی اخبار جنگ را در گوشه ای دیگر از کشورمان می شنویم و خبرها پر از خشونت، آوارگی و بمباران های هوایی است؛ احساس نگرانی می کنیم و می گوییم آیا هنوز صلح و دموکراسی جایی در پسینه ذهنی بشر باز نکرده است. بشر که اینهمه تاوان سخت و طاقت فرسا در ادوار تاریخ از جهل، تعصب، خودبینی و خودمحوری رهبران دیکتاتورش، داده و چشیده؛ هنوز درس عبرت نگرفته است. آیا آن طور که باید و شاید، مفهوم صلح انسانی و دوستی و برادری در میان جامعه انسانی با این طیف از امکانات رسانه ای، همه گیری اینترنت، جهانی شدن حقوق بشر و دموکراسی، تقویت سازمان های صلح طلب بین المللی، شکل جا نیفتاده است. چه میزان باید درس و عبرت آموخت و برای همیشه از شر جنگ و درگیری خلاصی یافت و به زندگی امن و آرام در کنار همدیگر فارغ از جنسیت، نژاد و قومیت دست یافت.
کنترل بحران قبل از عمیق تر شدن آن
امروز وضعیت در قره باغ، یک شرایط تمام عیار جنگی را دارد و جامعه بین المللی صرفا به نظاره نشسته و تنها کارکردش، اعلام مواضع و صدور اخطاریه و بیانیه است. قدرت های مهم منطقه ای و فرامنطقه ای نباید از فاجعه های انسانی در یمن، سوریه و لیبی درس بگیرند که ادامه بحران و جنگ به نفع هیچ کشوری نیست. مطابق نظریه های مدیریت بحران، هر بحرانی نقطه شروع، گسترش، نزول و پایان را دارد. بحران ها در نقطه شروع به راحتی قابل جمع شدن هستند اما هر چه زمان بگذرد و بحران صیقل بخورد؛ به همان نسبت خشونت عمق یافته و امکان کنترل بحران نیست. از سوی دیگر وقتی بحران ادامه دار می شود؛ بر تعداد مداخله گران بیرونی افزوده می شود. این خود بر پیچیدگی و خشونت آمیز شدن بحران کمک می کند. از این جهت باید توجه داشت که بحران قره باغ اکنون در مرحله شروع است و باید این بحران را در همان نطفه اول اش خاموش کرد. این مسئولیت در وهله اول بر دوش همسایگان منطقه بحران زده است. ایران و روسیه اصلی ترین کشوری هستند که در صورت افزایش خشونت ها در قره باغ، دچار پیامدهای جدی، امنیتی و در مرحله بعدی جمعیتی خواهند شد. نگرانی اصلی به موضوع گسترش موضوع آوارگی مربوط می شود. از منطقه قره باغ گزارش های ضدو نقیضی در خصوص هدف قرار گرفته شدن، غیر نظامیان به گوش می رسد و به خصوص در شهر گنجه، چندین خانه در اثر حملات هوایی و بمبارانی تخریب یافته اند. نتیجه منطقی این حملات، چیزی جز گسترش مساله آوارگی انسانی و به راه افتادن سیل پناهندگان نیست. همجواری نزدیک این منطقه با جمهوری اسلامی ایران، می تواند اولین مقصد این پناهندگان و آوارگان جنگی باشد. برای همین است که باید حساسیت ها به خاموش کردن آتش خشونت در قره باغ از سوی کشورمان بیش از گذشته باشد. البته طی این مدت دستگاه دیپلماسی کشورمان ابتکار عمل مناسبی در خصوص حل بحران در قره باغ نشان داده است. اما باید این ابتکار عمل به نتیجه موثر و مطمئنی برسد. دعوت از سران دو کشور به تهران با هماهنگی دو قدرت مهم دیگر ذی نفع در این بحران یعنی ترکیه و روسیه می تواند راه حل مناسبی برای نزدیک ساختن دیدگاههای طرفین برای حل نهایی بحران باشد.
نظر شما