با توجه به شاخصهای آماری استفاده از نکردن افزون بر نیمی از شهروندان از ماسک و با توجه به اینکه جمعیت دهها میلیونی خانوادههای بیبضاعت توان خرید ماسک بصورت روزانه را ندارند، لذا توجه جدی به این اقشار در بحران کرونا مسئلهای ملی و بسیار مهم است که نیازمند توجه بیشتر از سوی دستگاههای متولی است.
در صورت توزیع ماسک رایگان بین اقشار فقیر و بی بضاعت، منابع کمتری از کشور برای توسعه بیمارستانها و تخت های مراقبتهای ویژه هزینه میشود، ماسک بعنوان اولین سد در پیشگیری از کرونا شناخته شده و دولت با در اختیار قراردادن ماسک رایگان به مردم دست خود را برای اعمال قانون و جریمه باز خواهد گذاشت.
سواد سلامت
سواد سلامت مفهومی گسترده دارد که ابعاد اجتماعی متنوع و مرتبط با سلامت، در سطوح کلان سیاستگذاریهای پزشکی، آموزشی و اجتماعی و سطوح سلامت فردی را شامل می شود، تعاریف متفاوتی برای سواد سلامت ارائه شده که جامعترین آن تعریف سازمان بهداشت جهانی است که سواد سلامت را مجموعهای از مهارتهای شناختی و اجتماعی میداند که افراد بتوانند با کمک آن به اطلاعات درست سلامت دسترسی پیدا کرده و با فهم و کاربرد درست آن اطلاعات سلامت خود و جامعه را ممکن کرده و آن را حفظ کنند» (سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۸).
بر اساس بررسی های انجام شده اکثریت مردم (۵۶.۶ درصد) سواد سلامت اندکی دارند و کم کاری برخی نهادها برای ارتقا آن موضوع، دست به دست هم داده و مدیریت شرایط بحرانی کرونا را سخت کرده و علاوه بر آن هزینه های جانی و مالی فراوانی بر شهروندان و کادر درمانی وارد کرده است.
سواد سلامت صرفا به معنای دانستن نیست، بلکه بخش مهمی از این مفهوم، به معنای قابلیت پردازش اطلاعات، تصمیم گیری مناسب بر حسب شرایط و فهم پیامد تصمیم ها و رفتارهای هر فرد در سلامت دیگران و جامعه است، از این رو فردی که دست به رفتارهای پرخطر می زند، یا سواد سلامت کافی ندارند و یا از تعهد اخلاقی کافی نسبت سواد سلامت برخوردار نیست که بیشتر به نظر می رسد دلیل زمینه ای سواد سلامت ناکافی زمینه بروز چنین رفتارهای پرخطر در شرایط بحران کرونا باشد.
نتایج کلی و جمع بندی مطالعه فوق نیز موید همین مساله است که حتی در مواردی که با بیماران مواجه هستیم، سواد سلامت کافی را نمی بینیم، نتایج این مطالعات نشان داد که به طور کلی سطح سواد سلامت در ایران چه در موارد مراجعه به مراکز بهداشتی و درمانی و چه کسانی که به بیمارستانها، مراکز تحقیقات و غیره مراجعه کرده بودند در حد مناسب و مطلوب نیست.
در سطح عمومی و کلان تقریبا همه افراد در تمامی سطوح جامعه با پروتکلهای بهداشتی عمومی و رسمی، مقررات عبور و مرور برای پیشگیری از گسترش کرونا موافق هستند و آن را از الزامات میدانند؛ اما وقتی کار به رعایت همان قوانین و مقررات عمومی در سطح زندگی فردی میرسد، مسئله شکل دیگری پیدا میکند.
مشاهده رفتار سلامت افراد در موقعیتهای مختلف بیشتر این مسئله را روشن میسازد که گویی که همان قراردادهای کلان که عموم مردم از تاثیر آنها و عواقب رعایتنکردن آنها آگاه هستند به شکلی متفاوت فهمیده و عمل میشود .
میتوان ادعا کرد که بحران کرونا در جامعه امروز ما و شیوههای پاسخ گویی ما به آن، در سطوح فردی، جمعی و در سطوح کلان تصمیمگیری پیش از هر چیز نشانگر سطح «سواد سلامت» جامعه و «رفتار سلامت» است که جامعه از خود بروز میدهد؛ از جمله میزان و شدت واکنش نهادهای کلان تصمیمگیری و رعایت مقررات و رفتارهای سلامت و یا تنها توجه به بخشی از اجتماع و نادیده گرفتن آسیبپذیرترین اقشار جامعه در این معادله مثل معتادان، بیخانمانها و کودکان کار. همچنین، در سطح فردی، ظاهرا سطح مناسبی از سواد سلامت را نمیتوان در میان افراد و اقشار مختلف جامعه، فارغ از میزان تحصیلات و آگاهی فردی، دید.
مقاومت در برابر "ماسک"، چرا؟
در گروهها و اقشار مختلف جامعه، عوامل متعددی وجود دارد که باعث میشود افراد، پروتکلهای بهداشتی را نادیده بگیرند، به عنوان مثال رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی در سنین نوجوانی ممکن است به دلیل عدم اطلاع، اقتضای سن و شیطنتهای نوجوانی باشد،کودکان نیز به دلیل خسته شدن و حوصلهبر بودن استفاده از ماسک هنگام بازی و خارج شدن از منزل، ممکن است نتوانند برای مدت طولانی از ماسک استفاده کنند،تقریبا در اقشار مختلف جامعه همیشه افرادی پیدا میشوند که رفتارهای پرخطر دارند؛ این افراد در رانندگی و انجام کارهای مختلف هیجان به خرج میدهند و از خطرات و عواقب کار خود نمیترسند. بروز چنین رفتاری میتواند ناشی از دلایل فیزیولوژیک و روانشناختی باشد؛ استفاده نکردن از ماسک در افرادی که رفتارهای هیجانی و پرخطر دارند، دیده میشود.
ایجاد بیتفاوتی، با دریافت بیش از حد اطلاعات درباره کرونا
هنوز هم اشخاصی پیدا میشوند که اطلاع کافی در خصوص کرونا ندارند و از عواقب آن بیخبر هستند؛ این بیاطلاعی خود باعث میشود که نگرانی در مورد مبتلا شدن به بیماری وجود نداشته باشد و در نتیجه این افراد لزومی برای استفاده از ماسک نمیبینند،البته عدهای نیز برخلاف دستهای که ذکر شد، به دلیل دریافت اطلاعات متنوع بیش از حد از چندین منبع، نسبت به کرونا بیتفاوت شدهاند.
این افراد در واقع دچار ابهام اطلاعاتی شدهاند که این مسأله منجر به ایجاد بیتکلیفی و سردرگمی میشود و در نهایت ممکن است فرد یک روز از ماسک استفاده کند و روز بعد استفاده نکند،در واقع دریافت بیش از حد اطلاعات باعث سردرگمی افراد میشود برای این گونه موارد توصیه میشود اخبار و اطلاعات را تنها از یک منبع موثق دنبال کنند زیرا دریافت اطلاعات بیش از حد، باعث رهاشدگی فرد میشود.
جهل نسبت به بیماری، یکی از دلایل ماسک نزدن
در بخشی از جامعه نوعی جهل نسبت به خود بیماری دیده میشود؛ وقتی افراد بیماری را به شکل واضح نمیبینند، آن را درک نمیکنند، این نوع افراد حتما باید خود به بیماری مبتلا شوند و یا بستگان خود را مبتلا ببینند تا باور کنند که کرونا خطرناک است و باید از ماسک استفاده کنند،وقتی شخص بیاطلاع باشد، طبیعتاً مسائل بهداشتی را رعایت نمیکند و متاسفانه این مشکل بیشتر در قشر کمسوادتر جامعه دیده میشود.
لزوم تقویت "نه" گفتن
عدهای از افراد جامعه اساساً قادر به گفتن «نه» نیستند؛ این افراد ممکن است در حالت عادی از ماسک استفاده کنند و بهداشت را رعایت کنند اما وقتی در جمع و گروهی قرار میگیرند که کسی ماسک استفاده نکرده و پروتکلهای بهداشتی جدی گرفته نمیشوند، خود نیز تحت تأثیر قرار میگیرند و به اصطلاح همرنگ جماعت میشوند.این افراد، همرنگ و همسو با دیگران میشوند و با وجود اینکه اطلاع کافی از خطرناک بودن بیماری دارند اما فشار جمعی، آنها را تحت تأثیر قرار میدهد در نتیجه امکان دارد از ماسک استفاده نکنند.
برای حل این مشکل باید قدرت "نه" گفتن را در این افراد تقویت کرد.برخی دیگر از افرادی که از ماسک استفاده نمیکنند، اساساً تیپ ضداجتماعی دارند. این افراد ممکن است آسیب اجتماعی دیده باشند یا ممکن است به لحاظ روانی به گونهای تربیت شدهاند که ضداجتماع هستند و هر آنچه جامعه به آن توصیه میکند را نه تنها نادیده میگیرند بلکه بر خلاف آن عمل میکنند.
مشکلات اقتصادی و ماسک
دلیل استفاده نکردن از ماسک در بخشی از جامعه میتواند مشکلات اقتصادی باشد؛ برخی افراد به دلایل اقتصادی و پر جمعیت بودن خانواده، قدرت خرید ماسک را ندارند،این افراد عمدتا تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند و توان تأمین لوازم بهداشتی را ندارند و به این دلیل، باید نهادهای حمایتی در این زمینه اقدام کنند و ماسک و لوازم بهداشتی را برای افراد نیازمند تهیه کنند.
عادی شدن کرونا در جامعه
انسانها به شرایط عادت میکنند، طبیعتا وقتی جنگی رخ میدهد، در ابتدا برای مردم مخوف است؛ وقتی آژیر جنگ در ابتدا به صدا درمیآید، مرم وحشت میکنند اما بعد از مدتی به شنیدن صدای آژیر عادت میکنند، این موضوع برای وضعیت کنونی کشور نیز صدق میکند، وقتی خطر ویروس کرونا به مقدار زیادی انسان را تهدید کند، به لحاظ روانی این ترس و خطر توسط فرد پذیرفته میشود در نتیجه به شرایط عادت میکند.
نقش رسانهها و دولت در ترغیب مردم برای استفاده از ماسک
رسانهها باید درباره عواقب فردی و جمعی بیماری کووید - ۱۹ اطلاعرسانی کنند تا دانش افراد جامعه افزایش یابد، در این زمینه دولت وظیفه حمایتی دارد و به این منظور از سیستم بهداشت و درمان و اقشار آسیبپذیر حمایت کند، اما رسانهها رسالت سنگینتری در جامعه دارند، به دلیل اینکه اذهان عمومی توسط رسانهها اقناع میشود و میتوانند اطلاعات دقیق و درست را به مردم برسانند.
*دکترای تخصصی مدیریت بهداشت و درمان و تحلیلیگر حوزه سلامت
نظر شما