روزنامه همدلی سهشنبه ۲۹ مهر در یادداشتی به قلم محمدعلی نویدی استاد دانشگاه نوشت: یکراه کاملاً شفاف و صریح و قابلسنجش به خرد و جمع خردمندان، نوع پرسیدن ما است. پرسیدنها، بیانگر سطح معرفت و درستی کردارهاست؛ زیرا پرسش، پارهای از بینش و دانش و اندیشه ما آشکار میسازد. پرسشها، در اصل، اخگرها و آتشزنههای اندیشیدن و کوشیدن هستند. زغال وجودی آدمی و گداختهشدن هستی خردمند وی، با پرسش و پرسشگری، قرین و قویم است. بهعنوانمثال، کسی که از پیشرانش و نیروی محرکه پرسش و سؤال متواضعانه، بیبهره و غافل و یا عنود و عنید است، هرگز امکان یادگیری مستمر و رشد مدام، نخواهد داشت. بر اساس این دیدگاه (از منظر تفکر اثربخش) عقل و اندیشه و عمل آدمی، با محرکهها و موتورهای پرسشی و در ساحت پرسشگری، حرکت پویا و بالنده خواهد داشت و بهپیش خواهد رفت؛ یعنی، پیش رفتن معرفتی و مدیریتی بشر، بدون پیشرانهای پرسشی و چالشی ممکن نیست. چون پرسشها، پاسخها را طلب میکنند و گویی، از متن و بطن خود، پاسخ میزایند.
همین روند و جریان، پرسش-پاسخ، پیش برنده و پیش کشنده است. بدینسان، هیچ اندیشهورز واقعی و اصیل و اثربخش، از پرسش فرار نمیکند. عدم استقبال از پرسش و پرسشگری نشان تعصب و تصلب فکری و فعلی است؛ بنابراین، لازمه حرکت اندیشگی و اثرمند آدمی در زندگی، اقبال و استقبال از پرسشها و پرسشگرهاست. از جانب دیگر، پرسشها، حالت و وضعیت توقف و ایستایی و بیتحرکی انسان را دگرگون میسازند و تحول میبخشند؛ زیرا آدمی بالذات و تحت تأثیر فرهنگ اجتماعی منحط و عادات و سنن نامعقول، طالب و مایل به زندگی «بیدردسری» است؛ در جوامع، کمتر کسی از تحول و تغییر و دگرگونی اثرساز، استقبال میکند؛ اغلب میگویند: دنبال دردسر، نیستند و حتی سکوت جاهلانه و ظالمانه را بر پرسش و پرسشگری ترجیح میدهند. باری، راحتی محافظهکارانه و ملاحظهمدارانه را، بر تغییر مناسب اوضاعواحوال فردی و اجتماعی که شرطش اقبال از پرسش و طرح مسائل است، ارجح میدانند. پرسش، حصار و حد شکن است، پرسش، تازهآوری است.
جامعه بیپرسش، در خواب زمستانی، فرو میرود و امکان بیدارشدن ندارد. در ظاهر، همگان به پیشواز افزایش و ارتقای آگاهی و اندیشگی، میروند، اما در واقعیت و عینیت، عزلت و انزوا و سکوت مخرب را ترجیح میدهند و نمیدانند، پرسش و پرسشگری، مسالمتآمیزترین و صلح افزاترین، راه زندگی اجتماعی است. به تعبیر دیگر، برای افزایش آگاهی واقعی و عقلانی، در مقابل آگاهی عامیانه، پرسش، نزدیکترین و بهترین و مستقیمترین، راه است. انسان اندیشهورز و دوراندیش، پیوسته به دنبال صلح و آشتی و زندگی مسالمتآمیز با همنوعان خویش است، راه صلح، طرح و فهم پرسشهای متقابل است. استمرار پرسش و پرسشگری، اندکاندک خامیها را مبدل به پختگی میکند و میدان زندگانی را بهسوی صلح و صمیمیت سوق میدهد. آدمیان خاماندیش و افراطی، همیشه دردسرساز، بشریت بودهاند.
هرگاه پرسش بشر، متوقفشده و به اتمام رسیده است، جنگ و ستیزه آغاز شده است و خون و خونریزی، شروعشده است. پرسشها، قدرت و نماد انسانی ما آدمیان هستند. از هم پرسش کنیم یا راههای بسته باز شود.
نظر شما