فیلم «جادوگرها» (The Witches) که با اقتباس از یکی از کتابهای رولد دال به همین نام ساخته شده، به کارگردانی رابرت زمیکس و با بازی آنا هاتوی و اوکتاویا اسپنسر روی پرده نمایش خواهد رفت. علت این میزان اقتباس سینمایی را از کتابهای رولد دال (Roald Dahl)، نویسنده انگلیسیزبان و نروژیالاصل، میتوان در نثر پرکشش و مسحورکننده و داستانهای منحصربهفرد و خلاقانه او جویا شد چنانچه پیش از این نیز از روی دیگر کتابهای او نظیر «ماتیلدا»، «غول بزرگ مهربان»، «چارلی و کارخانه شکلاتسازی» و... اقتباسهای سینمایی صورت گرفت و با استقبال عمومی مواجه شد.
جادوگرها رمانی است که رولد دال در ۶۷ سالگی برای کودکان نوشت. داستان از جایی آغاز میشود که پسر کوچکی به همراه مادر و پدرش برای دیدار مادربزرگ محبوب خود از انگلستان راهی نروژ میشود اما یک سانحه در مسیر، جان پدر و مادر پسر را میگیرد و مراقبت از پسر به مادربزرگ محول میشود. از این به بعد مادربزرگ برای نوهاش داستانهایی از جادوگران تعریف میکند که گویا داستان صرف نیستند: «جادوگرهای واقعی لباسهای معمولی میپوشند و سر و وضعشان کاملا شکل زنهای معمولی است. آنها در خانههای معمولی زندگی میکنند و شغلهای معمولی دارند. جادوگرها به قدری از بچهها نفرت دارند که شما اصلا فکرش را هم نمیتوانید بکنید. آنها آنقدر از دست بچهها عاصیاند که دلشان میخواهد توی روغن سرخشان کنند. یک جادوگر واقعی تمام مدت در حال توطئهچینی است تا از شر بچههای سرزمین خودش خلاص شود. تنها دلمشغولی او آن است که آنها را از بین ببرد...»
مادربزرگ از ویژگیهای ظاهری و رفتار جادوگرها نیز برای نوهاش میگوید آنها در واقع طاسهایی هستند که کلاه گیس به سر میگذارند. برای پوشاندن پنجههای خمیدهشان همیشه دستکش دست میکنند.
سوراخ دماغهای بزرگی دارند تا بوی بچهها را از دور حس کنند و پاهایشان انگشت ندارد و برای پوشاندن این هم، همیشه کفش نوکتیز میپوشند. جادوگرها سالانه جلسه برگزار میکنند تا از روشهای جدید برای از بین بردن بچهها بگویند و جادوگر اعظم مدیریت این جلسهها را به عهده دارد. حالا که پسر با شناختن راه تشخیص جادوگرها از امنیت نسبی برخوردار شده، او و مادربزرگ برای تعطیلات به هتلی میروند که از قضا محل جلسه سالانه جادوگرها نیز هست! جادوگر اعظم در بین نمایندگان جادوگر سایر کشورها از فرمول تدریجی موشساز رونمایی میکند. یکی از جادوگرها بوی پسر را که در پشت پرده قایم شده حس میکند و او را به موش تبدیل میکند. اما رولد دال که استاد آموزشِ آرمانهای انسانی به طور غیرمستقیم و نهفته در کلام است، این دگردیسی از انسان به موش را محلی برای بیان مانیفست خود در نظر گرفته است: «لابد تعجب کردهاید که چرا اصلا ناراحت نبودم. بدون مقدمه با خودم گفتم مگر پسربچه بودن چه چیز فوقالعادهای دارد؟ کی گفته که از موش بودن بهتر است؟ موشها مجبور نیستند امتحان بدهند. موشها مجبور نیستند نگران پول باشند. تا آنجا که من میدانم، موشها دو تا دشمن بیشتر ندارند، آدمها و گربهها. مادربزرگ من یک آدم است، اما من مطمئنم که هر چیزی که باشم، دوستم دارد و خدا را شکر، هیچوقت گربه نگه نمیدارد. موشها وقتی که بزرگ بشوند، مجبور نیستند به جبهه بروند و با بقیه موشها بجنگند. شک ندارم که موشها همدیگر را دوست دارند اما آدمها نه.»
پسر در ادامه هرگز از وضعیتی که در آن دچار شده برای غر زدن استفاده نمیکند و در عوض به همراه مادربزرگ خود و با اطلاعاتی که در جلسه جادوگرها به دست آورده برای از بین بردن جادوگرها نقشه میکشد و با امیدواری به موفقیت دست پیدا میکند و در آخر که در صلح کنار مادربزرگش به زندگی موشی ادامه میدهد شاهد این گفتوگو بین پسر و مادربزرگ هستیم:
«-سرانجام او گفت: «عزیزم، مطمئنی از این که تا آخر عمرت موش هستی، احساس ناراحتی نمیکنی؟
-گفتم «اصلا و ابدا. اگر کسی آدم را دوست داشته باشد، اصلا مهم نیست که آدم کی باشد یا چه قیافهای داشته باشد.»
دوست داشتن و اهمیت دادن به یکدیگر، نجات جهان و دفاع از همنوع و ادامهدادن زندگی امیدوارانه و پرقدرت از ارزشهایی است که رولد دال در داستانهایش به بچهها یاد میدهد و شاید همین که او مستقیم نصیحت نمیکند، او را به یکی از بهترین نویسندههای کودک جهان تبدیل کرده است.
کتاب «جادوگرها» در ایران ابتدا در سال ۱۳۷۷ با ترجمه خوب شهلا طهماسبی توسط نشر مریم وابسته به نشر مرکز منتشر شد، این ترجمه هم اکنون در بازار کتاب موجود نیست و برای خواندن این کتاب میتوان به ترجمه محبوبه نجفخانی که توسط انتشارات افق منتشر شده مراجعه کرد. نهایتا لازم به ذکر است در سال ۱۹۹۰ نیز فیلمی با اقتباس از «جادوگرها» ساخته شد که به دلیل پایان متفاوتی که با کتاب داشت مورد پسند رولد دال واقع نشد. باید دید فیلم جدیدی که ۳۰ سال بعد از فیلم پیشین از روی این کتاب ساخته شده و امروز اکران میشود تا چه حد انتظارات طرفداران این نویسنده را برآورده میکند.
نظر شما