روزنامه ایران پنجشنبه ۱۵ آبان در ستون درنگ نوشت: به عبارت دقیقتر چشمانداز غایی این طرح خارج کردن ایران از معاهده برجام در صورت استمرار وضع موجود است. مثلاً براساس این طرح سازمان انرژی اتمی موظف است ظرف مدت دو ماه پس از تصویب این قانون، سالانه به میزان حداقل ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۲۰ درصد ذخیره کند. یا اینکه پیشبینی شده سه ماه پس از تصویب قانونی این طرح، اگر روابط بانکی ایران در اروپا و میزان خرید نفت توسط آنها از ایران به شرایط عادی و رضایتبخش بازنگردد، دولت مکلف است اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند و چنانچه پس از سه ماه از تصویب این قانون طرفهای مقابل برجام به اجرای تعهدات خود در برجام بازگشته باشند، دولت مکلف است پیشنهاد اقدام متقابل ایران در بازگشت به تعهدات برجامی را به مجلس ارائه کند. راهاندازی هزار سانتریفیوژ IR-۲m در بخش زیرزمین تأسیسات نطنز، نصب و راهاندازی هزار سانتریفیوژ IR-۶ تا پایان سال جاری در فردو و اقدام فوری برای احیای قلب راکتور اراک به شرایط قبل از برجام از جمله مهمترین بخشهای دیگر این طرح هستند.
البته این طرح یکفوریتی برای رسیدن به سرانجام نهایی راهی طولانی پیش رو دارد، خصوصاً با توجه به پیچیدگیهای معمول موضوعی چون پرونده هستهای کشورمان و برجام که هیچگاه بدون هماهنگیها و همفکریهای بین نهادی در ساختار نظام، درباره آن تصمیمگیری نشده است.
در تفسیر طرحی که به تصویب نمایندگان مجلس رسیده میتوان از زوایای گوناگون به بحث و اظهار نظر پرداخت. اما مهمترین موضوع در این خصوص، فلسفه اصلی این طرح است. ابوالفضل عمویی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و از طراحان اصلی این طرح در رابطه با فلسفه و روح طرح یاد شده گفته است: این طرح قصد دارد فشار و تحریم علیه ایران را در مسیر عکس قرار داده و از ظرفیت صنعت هستهای بهعنوان ابزار فشار بر کشورهای غربی برای اجرای تعهدات برجامی استفاده کند. همین پیام در عنوان طرح یعنی «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» نیز کاملاً روشن و هویداست. اما سؤال این است که کدام تجربه تاریخی در طول حدود ۱۸ سال پیگیری پرونده هستهای نشان از آن دارد که تشدید فعالیتها میتواند منجر به رفع تحریم شود؟ از زاویه دیگر در شرایط فعلی کدام نشانه را برای تأیید این ادعا در عرصه بینالملل و روابط ایران با طرفین امضاکننده و شرکای فعلی برجام میتوان یافت؟
با استدلالی که طراحان این طرح دارند، معلوم نیست مسائلی مانند ۶ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در دولتهای نهم و دهم را که به دلیل شدت گرفتن فعالیتهای هستهای به تصویب رسید، چگونه باید توجیه کرد. آن هم در شرایطی که کشورهای همسوتر با ایران نظیر چین و روسیه هم به این ۶ قطعنامه رأی مثبت داده بودند. به عبارتی اساساً اگر این استدلال درستی میبود، این توقع وجود میداشت که در آن مقطع تشدید فعالیتهای هستهای نه کشورهای غربی که حداقل قدرتهای نزدیکتر به ایران را به سمت تشدید تحریمها سوق ندهد.
این در حالی است که شورای عالی امنیت ملی در برابر خروج ترامپ از برجام و البته بی تعهدی اروپایی ها در قبال منافع برجامی ایران، گام های چندگانهای در راستای کاهش تعهدات خود انجام داده است. این گام ها ذیل توافق برجام و بر اساس حق قانونی ایران اعمال شده است. اما آنچه در طرح نمایندگان مستتر است گذاشتن شرط و شروطهایی است که با توجه به واقعیات موجود بیشتر در جهت خروج ایران از برجام است، گزینهای که بیشتر باب میل دونالد ترامپ است و تصمیمگیرندگان در جمهوری اسلامی بنابر ملاحظاتی تا کنون به سمت این گزینه نرفتهاند.
این روزها بیتوجهی به دیدگاهها و نقطه نظرات دولت در تدوین طرحهای مجلس، به اصلی برجسته تبدیل شده است. اما تعمیم این مهم به مسائل و موضوعات کلان ملی که روندهای تصمیمسازی آن مجاری خاصی دارد و تنها دولت هم تصمیمگیرنده در آنها نیست، منطقی به نظر نمیرسد. در حقیقت برجام و تصمیمسازی در باره آن محل مناسبی برای پیشبرد رقابتهای جناحی نیست. بخصوص که در این مورد هم با انجام کاهش تعهدات برجامی، تعلل و کوتاهی از سوی دولت در چارچوبهای تعریف شده ذیل شورای امنیت ملی رقم نخورده است و حال سؤال این است که طراحان این طرح چه نشانههایی یافتهاند که ثابت میکند تشدید فعالیتهای هستهای تا سطح زیر پا گذاشتن برجام منجر به وادار کردن اروپا و امریکا برای رفع تحریمها میشود؟ در حقیقت این طرح برخلاف عنوان خود نه نشانهای و حتی ارادهای برای لغو تحریمها دارد بلکه مجوزی برای ادامه تحریم ها و بهانه تراشی های طرفهای مقابل است.
اما مسأله دیگر درباره این مصوبه هم به موقعیت زمانی آن برمیگردد. بارها گفته شده که انتخابات امریکا به مسائل داخلی ایران ربطی ندارد و درست هم همین است که نگاه تمام مسئولان و حکومتگران در ایران نیز همین گونه باشد. با وجود این طرح یاد شده تا حدی نیز این شائبه را ایجاد میکند که حداقل بخش مهمی از انگیزه نگارش آن به نتایج انتخابات امریکا و احتمالات پیش روی آن مربوط میشود و میتواند در صورت تغییر در کاخ سفید، به عنوان عامل کند کننده برخی تصمیمات احتمالی در قبال برجام عمل کند. هر چند بر همه آشکار است که این تصمیمات همواره با اجماع و همفکری و همکاری نهادها و سطوح مختلف نظام اخذ میشوند. خلاصه مسأله این است که اگر حتی تمام ادعاهای طراحان این طرح درباره ضعف برجام و لزوم خروج از آن درست باشد، این ادعا که بر هم زدن برجام و تشدید فعالیتهای هستهای میتواند منجر به رفع تحریم گردد نه شاهد تاریخی دارد و نشانهای در شرایط فعلی فضای بینالملل. از سوی دیگر نیز در آستانه انتخابات امریکا، نمیتوان به راحتی از کنار برخی شائبهها درباره انگیزههای نگارش این دست طرحها گذشت و این همزمانی را یکسر اتفاقی دانست.
تهران- ایرنا- روزنامه ایران در مطلبی آورده است: مجلس شورای اسلامی در جلسه روز دوشنبه خود طرحی با عنوان «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» را به تصویب رساند که بخش مهمی از محتوای آن شامل مواردی برای عبور از تعهدات برجامی ایران میشود.
نظر شما