اصلاح و نوسازی دستگاه تعلیم و تربیت و اخذ علوم، معارف و فنون جدید در تفکر و عمل اصلاحی و نوخواهی ایران دوره قاجار، از عباس میرزا و قائم مقام ها به این سو، جایگاهی بنیادی و برجسته داشت. در آثار و نوشته های نو اندیشان و نوگرایان ایرانی، از سفرنامه های ایرانیان فرنگ رفتۀ اوایل قاجار گرفته تا نوشته های اشخاصی چون تقی زاده، آخوند زاده و ... توجه و تاکید به این مساله به شکلی پررنگ دیده می شود. کم نبودند افرادی که راز عقب ماندگی ما و پیش افتادگی غرب را تنها بر پایه شرایط و عوامل فرهنگی، علمی و معرفتی تبیین می کردند و براین باور بودند که راه برون رفت از انحطاط و عقب ماندگی از عمومی کردن و رواج علم و معرفت می گذرد ...(۱) برای نمونه سید حسن تقی زاده در مقالات خود به علل و عوامل گوناگونی در انحطاط و عقب ماندگی ایران اشاره دارد که یکی از مهم ترین آن را بی سوادی و جهل می داند و به افرادی که به مخالفت با علم و عقل برخاسته اند می تازد. تقی زاده تنها راه ترقی و تنها راه خروج از انحطاط و عقب ماندگی را روی آوردن به علم و استفاده از تجربه کشورهای غربی می داند. (۲)
معرفی کتاب
کتاب اقتراح تعلیم ابتدایی یا تعلیم عالیه(آشنایی با اقتراح مجله آینده) شامل یک مقدمه با هشت مقاله به قلم منورالفکرانی مانند سید حسن تقی زاده، میرزا ابوالحسن فروغی، میرزا عیسی خان صدیق، مشرف نفیسی و حبیب الله خان است. این کتاب برای نخستین بار در ۱۳۹۸ خورشیدی به وسیله انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ۱۸۵ صفحه منتشر شده است.
مقدمه این کتاب با عنوان درآمدی تاریخی بر پیدایی آموزش عالی در ایران است که در آن به طور مفصل به نهاد آموزش و به طور کلی نهادسازی عصر قاجاریه از دارالفنون تا دارالمعلمین پرداخته است. در قسمتی از آن آمده است: مواجهه با تجدد، نظامات آموزشی پیشین را به چالش کشید. تا میانه دوره قاجار تلاش شد تا در کنار تداوم و نگهداشت نظامات آموزشی و علمی معمول و ضمناً مطابق با روحیه علم دوستی ایرانیان و توصیه موکد دین به دانش طلبی، نظامات آموزشی و علمی جدید نیز استقرار یابد. ابتدا با اعزام شاگرد به خارج از کشور تلاش شد، آموزش و دانش جدید انتقال یابد. این امر کاملاًحکومتی و مصداقی از مداخله مرسوم دولت ها در حیطه آموزش بود. در مقدمه همچنین به نهاد آموزش در دوره رضاخان پرداخته و نوشته منورالفکران هوادار رضاخان به آموزش به عنوان راهبردی برای برون رفت از عقب ماندگی دولت و جامعه ایران می نگریستند و همین امر زمینه ساز بحث از سطوح تازه آموزش عالی شد. نویسنده سه نیروی اصلی که فضای لازم برای طرح مساله آموزش عالی در این مقطع را شکل داده بودند، آورده و به طور کامل توضیح داده است این سه نیروی اصلی عبارت است از مساله استقلال و زوال اقتدار دولت در شرایط متزلزل ما بعد جنگ جهانی اول، مساله تربیت ملت در شرایط پسا مشروطه و مساله بازیابی و تضمین موقعیت اجتماعی منورالفکران بودند. (۳)
سه مقاله نخست کتاب حاضر با عنوان تعلیم ابتدایی یا تعلیم عالی؟ به قلم سید حسن تقی زاده نوشته شده است. در واقع مجله آینده در کنار مجلات کاوه و ایرانشهر و شفق سرخ محل نشر آرا و عقاید منورالفکرانی بود که به بحث در خصوص نوسازی جامعه و دولت ایران می پرداختند. این مقالات به قلم تقی زاده در پی جواب دادن به اهم بودن تعلیم ابتدایی یا تعلیم عالی است. تقی زاده ضمن انتقاد از سیستم آموزشی کشور به ذکر مثال هایی از کشورهای دیگر پرداخته و نوشته است: پس از آنکه دانایان آلمان و انگلیس و فرانسه چاره آسانی برای تبادل افکار در میان افراد یک ملت پیدا کردند و تعلیم عمومی را اجباری نموده، مقالات جرائد و کتب را جانشین نطق ها کردند، دایره نشر عقاید و خیالات و مباحثه و مذاکره بین میلیون ها مردم یک مملکت، یک بر هزار وسعت گرفت و مطالب زود حلاجی و پخته و منتشر شد... د. بلاشک بزرگترین واجبات کیش ترقی خواهی علی الاطلاق سعی در نشر تعلیم ابتدایی عمومی است و تا اینکه در مغز رجال مملکت و ارکان دولت جای نگیرد و بودجه معارف مخصوصاً تعلیم ساده ابتدایی از این میزان شرم انگیز بالا رفته و اقلاً عشر عایدات مملکت صرف این مقصود اهم که اولین اصل از اصول دین ترقی و تمدن و نجات و استقلال مملکت است نگردد و پایه معرفت عمومی و متوسط ملت بالا نرود، تمام اقدامات دیگر نقش برآب و حباب درخشان اقیانوس ظلمت است. (۴)
مقاله چهارم تا ششم کتاب به قلم میرزا ابوالحسن فروغی با عنوان هم تعلیم ابتدایی هم معارف عالیه به نگارش درآمده است. در این مقاله نویسنده به مباحث مختلفی از جمله ضرورت تعلیم ابتدایی عمومی پرداخته و نوشته تعلیم ابتدایی عمومی واجب است و هر چه زودتر ضرورت تعلیم به آن اقدام شود، دیر خواهد بود زیرا که باید اصول مشروطیت به این راه تکمیل شود یعنی عموم مردم لااقل بتوانند خودشان اسم نمایندگانی را که انتخاب می کنند، بنویسند...بنابراین فروغی معتقد بود که تعلیم عمومی واجب است. (۵)
مقاله هفتم با قلم میرزا عیسی خان صدیق با عنوان تعلیم ابتدایی یا عالی؟ نوشته شده است. در این قسمت به موضوعاتی مانند وضع امروزه ایران چیست؟ بی پولی، مخارج تعلیم عمومی، بی کتابی، بی معلمی و نحوه تعلیم آموزگاران دیمی و...پرداخته شده است. (۶)
مقاله هشتم این کتاب با عنوان تعلیمات ابتدایی یا تحصیلات عالی؟ توسط مشرف نفیسی نوشته شده است. این مقاله در پی پاسخ دادن به این سوال است که آیا امروزه در مملکت ایران تحصیلات عالیه لازم تر است یا تعلیمات ابتدایی؟ و در پایان آخرین مقاله از سلسله مقالات این کتاب به قلم حبیب الله خان به این سوال که تعلیم ابتدایی یا عالی؟ پاسخ می دهد و می نویسد: تعلیم ابتدایی همه چیز را فهم می کند، همچنین عقیده به تعالیم عالیه نیز ندارم ولی چیزی که هست این است که تعلیم ابتدایی راه وصول به مطلوب باز می کند. (۷)
اهمیت کتاب
این کتاب اطلاعات ارزنده ای در مورد نظام آموزشی دوره قاجاریه و پهلوی در اختیار مخاطب قرار می دهد، همچنین سیر تحول و تلاش برای بیداری افکار عمومی در حوزه آموزش و معارف را نشان می دهد. بنابراین کتاب حاضر نظام آموزشی کشور را که یکی از مهم ترین دغدغه های متجددین و روشنفکران این دوره بوده است در قالب ۹مقاله که توسط بزرگترین و بهترین روشنفکران آن دوره نوشته شده اند را گرد می آورد.
کتاب حاضر از این نظر که شامل منابع و مقالات دست اول است، بسیار اهمیت دارد و نویسندگان آن مقالات تنها به توصیف صرف حوادث تاریخی نپرداخته اند بلکه نظام آموزشی آن دوره را نقد کرده اند و ضمن انتقاد از آن به ارایه راهکار برای پیشرفت و تحول در حوزه معارف و آموزش کشور پرداخته اند و در واقع آنها قدمی بزرگ در پیدا کردن شاهراه نجات و ترقی علم و دانش و به طور کلی معارف برداشته اند.
یکی دیگر از مهم ترین نقطه قوت این کتاب وجود مقدمه ای جامع از نویسنده با عنوان درآمدی تاریخی بر پیدایی آموزش عالی در ایران است. در واقع این مقدمه برای ورود به بحث و آماده کردن ذهن مخاطب برای درک آن دوره و بهتر درک کردن مقالات لازم بوده است.
از دیگر امتیازهای کتاب علاوه بر زیر نویس ها که خواننده را در فهم مطالب یاری می دهد، معرفی منابع در پایان هر مبحث است و حتی در مقدمه مفصلی که نویسنده نوشته، معرفی منابع و ماخذ دیده می شود، بنابراین به طور کلی ساختار کلی کتاب مانند فصل بندی، زیرنویس، منابع، فهرست اعلام و ... بدون نقص انجام شده است.
ضعف و کاستی کتاب
- نویسنده در مقدمه به دلایل انتخاب این مقالات اشاره ای نکرده است و همچنین روشن نکرده که آیا این مقالات نمونه هایی از موارد بی شمار مجله آینده بودند یا صرفا همین ها بودند.
- عدم وجود نتیجه گیری کلی از مقالات ارائه شده و تاثیر آنها در نظام آموزشی کشور
- یکی از ضعف های کتاب این است که به معرفی نویسندگان این مقالات و جایگاه آنان در عصر خود نپرداخته است و از این رو خلا عظیمی از این نظر احساس می شود در صورتی که نویسنده می بایست به معرفی اجمالی از آنها می پرداخت و به حیات علمی و اجتماعی آنها اشاره می کرد. باید نویسنده محترم به بازتاب احتمالی این مقالات یا روی هم رفته مبانی فکری این نویسندگان در عصر و زمانه خود اشاره می کرد و نویسنده سهم احتمالی هر کدام از آنها در ایجاد و برقراری نظام آموزشی مدرن در ایران نشان می داد.
منابع:
۱- رحماینان، داریوش، ایران بین دو کودتا، انتشارات سمت، تهران، ۱۳۹۵، ص ۲۰۷، ۲۰۸
۲- داریوش رحمانیان، تاریخ علت شناسی انحطاط و عقب ماندگی ایرانیان و مسلمین، دانشگاه تبریز، تبریز، ۱۳۸۲، ص۲۴۱
۳- اقتراح تعلیم ابتدایی یا تعلیم عالیه، قاسم زائری، پژوهشکده و مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ۱۳۹۸، ص۱۵
۴- همان، مقدمه کتاب
۵- همان، ص۱۳۲
۶- همان، ص۱۵۱-۱۵۸
۷- همان، ۱۷۶
نظر شما