بر اساس نتایج طرح ملی شیوع خشونت در استانها، ۶۶ درصد از زنان در مراکز استانهای کشور از ابتدای زندگی درگیر خشونت هستند. دکتر جعفر بوالهری روانپزشک و رییس سابق دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان، گفته است: در این مطالعات اهواز در مصداقهای خشونت علیه زنان به عنوان خشنترین شهر شناخته شده است. خشونتهایی که گاه منجر به قتل و یا نقص عضو میشود.
آخرین آمار جمعیتی خوزستان در سرشماری سال ۱۳۹۵، جمعیت زنان را حدود نیمی از از ۴.۷ میلیون نفر جمعیت این استان نشان میدهد که ۴۹ درصد در شهرها ساکن هستند. این استان رتبه ۱۷ کشوری را از نظر جمعیت زنان داراست. ۲۵ نوامبر هر سال (برابر پنجم آذر) به عنوان روز جهانی منع خشونت علیه زنان نامگذاری شدهاست. به همین مناسبت با دکتر حسین آقایی جنتمکان عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز و استاد حقوق کیفری وجرم شناسی، درباره خشونت خانگی علیه زنان، گفت وگویی انجام شده است.
خشونت خانگی آزاری است که توسط اعضای قوی خانه از لحاظ (قدرت، ثروت، ابهت اجتماعی) علیه اعضای ضعیف ساکن خانه رخ میدهد. این نوع از خشونت شامل همسرآزاری، کودکآزاری و سالمندآزاری است، که در تمام جهان فراگیر شده و متعلق به کشور یا منطقه خاصی نیست.
این عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز معتقد است: همهگیری کرونا همه چیز از جمله خانوادهها را دچار فروپاشی میکند؛ این بیماری علاوه بر آموزش و اقتصاد ، بر خانوادهها نیز به شدت تاثیر گذاشته، که افزایش خشونت یکی از تبعات مهم آن است. آقایی جنتمکان افزود: خانهنشینی بدون برنامه، تعارضاتی در خانواده ایجاد میکند که همراه با مشکلات بد اقتصادی، خشونت خانگی به ویژه خشونت علیه زنان را به دنبال داشته است، افراد ممکن است این خشونت را برای مدتی مخفی نگهدارند، اما کم کم نمیتوانند تحمل کنند و کار به طلاق میکشد، چنانچه روزانه اخباری از طلاق و اختلافات خانوادگی میشنویم.
به گفته وی، این مساله از لحاظ روانشناسی، جامعه شناسی، آسیب شناسی و جرم شناسی قابل مطالعه است، البته مجموع مطالعاتی که تاکنون صورت گرفته عوامل متعددی همچون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی را در این مساله دخیل میدانند.
زنان، ۸۲ درصد قربانیان خشونت خانگی
این استاد جرمشناسی همچنین گفت: خشونت علیه زنان در همه کشور اتفاق میافتد اما میتوان گفت که این نوع خشونتها در خوزستان به دلیل ویژگی اجتماعی و سبک زندگی متفاوت با سایر نقاط کشور بیشتر است، در این استان سنتهایی درباره روابط همسران و سبک زندگی پا گرفتهاند که متفاوت از سایر نقاط کشور است و برخی رفتارها که مثلا در شهری مانند شیراز تحمل میشود، خانوادهها در این استان نمیتوانند آنها را تحمل کنند که باعث خشونت میشود، به طور نمونه یکی از مسایلی که میتواند نشانه خشونت بیشتر در خوزستان باشد، قتلهای ناموسی است، که اگر چه در همه کشور رخ میدهد اما در خوزستان آمار آن بیشتر است و در پروندههایی که داریم سبک زندگی در این قتلها موثر بوده است.
وی با اشاره به پایان نامهای با عنوان "ارزیابی حقوقی جرم شناسی خشونت خانگی در شهرستان دزفول (۱۳۹۶-۱۳۹۲)" که با راهنمایی حود، توسط "ستاره ذوالقدر" امسال دفاع شد، توضیح داد: این مطالعه با هدف علتیابی خشونت در دزفول انجام شده که نتایج آن ۹۰ درصد در سایر شهرهای خوزستان قابل تعمیم است و میتوان از آن استفاده علمی شود زیرا با وجودی که خوزستان شهرهای مختلفی دارد اما این شهرها قرابت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی زیادی با یکدیگر دارند و با داشتن قومیتهای مختلف، همه این قومیتها در کل استان پراکندهاند.
آقایی جنتمکان درباره بخشی از نتایج این تحقیق توضیح داد: یافتههای این پژوهش نشان میدهد که ۹۵.۵ درصد بزهکاران مورد بررسی، مرد با دامنه سنی بین ۲۰ تا ۳۰ سال، بالاترین درصد فراوانی مقطع تحصیلی آنها دیپلم و ۴۲ درصد این افراد شاغل بودند.
وی افزود: این یافتهها نشان میدهد، سن بزهدیدگان از سه سال تا ۷۵ سال متغیر است، به این معنی که خشونت خانگی علیه تمامی سنین و مقاطع اتفاق افتاده است؛ بیشترین مقطع سنی که مورد خشونت خانگی قرار گرفتهاند با ۳۹.۸ درصد ۲۶ تا ۴۰ ساله هستند.
به گفته وی، بر اساس این مطالعه، خشونت خانگی با بیشترین درصد میان ۲ زوج رخداده و با کمترین درصد میان فرزندان بوده است.
آقایی جنتمکان با بیان اینکه ۸۱.۸ درصد بزهدیدگان را زنان تشکیل میدهند، اضافه کرد: خشونت اعمالشده از سوی بزهکاران نسبت به بزه دیدگان ۷۲.۷ درصد جسمی، ۱۳.۶ درصد جنسی، ۸ درصد غفلت و ۵.۷ درصد از نوع روانی بوده است، پزشکی قانونی خشونت جسمی را در ۳۰.۷ درصد کبودی، ۱۸.۲ درصد خراشیدگی و ۱۷ درصد شکستگی اعلام کرده است.
وی ادامه داد: اطلاعات به دست آمده از پروندههای موجود بیانگر این است که هیچیک از بزهکاران سابقه کیفری نداشتند، درنتیجه خشونت خانگی از جانب افراد عادی نیز قابل ارتکاب است.
خشونت پنهان
این عضو هیات علمی گروه حقوق دانشگاه شهید چمران اهواز ادامه داد: در وقوع خشونتهای خانگی عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متعددی نقش دارند؛ یکی از مهمترین آنها "تدبیر منزل" است که در خانوادهها به ویژه خانوادههای جدید صورت نمیگیرد، مثلا یک جوان نمیداند که اگر مشکلی در خانه برایش پیش آید چگونه آن را حل کند که این مساله منجر به استفاده از زور فیزیکی، خشونت و حملات دیگری میشود.
وی افزود: آثار خشونت خانگی را در صدمات فیزیکی و قابل مشاهده میشناسند اما خشونت روانی دیده نمیشود و دلیل آن هم ناشناخته میماند؛ راه آموزش به جوانان هم آنطور که باید هموار نیست بنابراین خیلیها هنوز نمیدانند چگونه این مسایل را حل کنند که به خشونت کشیده نشود.
آقایی جنتمکان با تاکید بر آموزش به خانوادهها بیان کرد: البته خانواده را نباید با قانون اداره کنیم زیرا اگر قانون برای اداره یک خانواده وارد بشود، آن خانواده دیر یا زود از هم میپاشد، و اگر مسالهای بین همسران است باید از طریق عاطفی و با مهربانی و تدبیر دیگر حل شود؛ بدین ترتیب قانون برای زمانی است که اختلاف به اوج خود میرسد نه زمانی که اختلاف اندک است، قانون برای زمانی است که خشونت به حدی رسیده که دیگر راه برگشتی وجود ندارد.
وی افزود: این ناهنجاری اجتماعی و جرم شناختی را باید تدبیر کرد و خانوادهها باید به فرزندان خود تدبیر را بیاموزند زیرا ممکن است یکی از ۲ زوج مدتی درگیر مشکلاتی باشد و یا بیکار بشود.
جای خالی قانون
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در زمینه مبارزه با خشونت علیه زنان قانون جامعی وجود ندارد، گفت: علاوه بر این ، ریشهیابی و علتشناسی این وقایع و پیشگیری از آنها نیز بسیار ضعیف است و در کشور به آن پرداخته نمیشود.
وی افزود: خلاءهای قانونی زیادی در زمینه حمایت از زنان داریم و نیاز است که درباره خشونت خانگی علیه زنان، مردان، کودکان، معلولان قوانینی داشته باشیم، اگر چه قانون حمایت از کودکان امسال به تصویب رسیده که تا حدودی توانسته مشکلات آنها را حل کند.
آقایی جنتمکان با بیان اینکه جرایم از جمله خشونت خانگی باید در یک نظام طبیعی مورد بحث قرار گیرد، گفت: بر اساس دانش جرم شناسی و آسیب شناسی اجتماعی، معتقدم که این مسایل در بستر جامعه سامان مییابد، همانند این است که در خانهای همه چیز مرتب باشد، خانواده از یک سطح سواد نسبی و امکانات اولیه رفاهی بهرهمند باشند، در این خانه بچهها امکان رشد و بالندگی پیدا میکنند، اما در خانوادهای که پدر معتاد و مادر ناتوان از اداره منزل است، زندگی کودکان هم به این وابسته است، بنابراین وقتی از علت شناسی و پیشگیری صحبت میکنیم میبینیم که اول باید در جامعه خیلی چیزها درست شود تا این خشونتها هم کم بشود.
وی ادامه داد: اکنون جامعه ما در وضعیتی نیست که بشود ایده جرمشناختی و جامعهشناختی داده شود، زیرا بیکاری، گرانی، فقر، اعتیاد و... در آن وجود دارد و تا وقتی اینها درمان نشود و بستر لازم نباشد، نمیتوان یک خانواده موفق داشت، بنابراین باید اجزا با هم سازگار و هماهنگ باشند و همدیگر را خنثی نکنند.
نظر شما