در گزیده گزارش هشتم آذر ۱۳۹۹ پایگاه خبری عصر ایران به قلم جعفر محمدی آمده است: احتمالاً منطق این مثلث در ارتکاب جنایت حاضر، این بوده است: یا ایران واکنش سخت نشان خواهد داد که در این صورت، توانسته ایم ایران را وارد فاز تقابل کنیم و احیای برجام و مذاکرات احتمالی و رفع تحریم ها و ... به حاشیه می رود و یا ایران وارد این بازی تعریف شده نمی شود که در این صورت، مهره ای کلیدی را از دست داده بدون آن که پاسخی بدهد.
ترور دکتر محسن فخری زاده، دانشمند شهیر هسته ای ایران بسیار شوک آور بود و از ابعاد مختلفی می توان آن را مورد بررسی قرار داد؛ از جمله:
۱ - شهید فخری زاده چندان مشهور بود که دو نخست وزیر فعلی و پیشین اسرائیل، از او به اسم، یاد کرده بودند و ایهود اولمرت نیز علناً گفته بود که فخری زاده، مصونیتی ندارد.
شهید فخری زاده، شاید از تمام دانشمندان هسته ای که قبل از این ترور شده، کلیدی تر و دانشمندتر بود. او حتی در زمینه تجهیزات پزشکی نیز دانشمندی کارآمد بود و برای اولین بار بعد از ترورش اعلام شد که کیت ایرانی تشخیص کرونا محصول او بوده است.
حال سؤال این است که چرا حفاظت شخصیتی که رسماً از سوی اسرائیل به عنوان هدفی غیر مصون اعلام شده بود، بدان حد ناکارآمد بوده است که یک گروه تروریستی در حوالی تهران به راحتی او را هدف قرار می دهند و می گریزند؟
آیا بعد از ترورهای پیشین دانشمندان هسته ای، نباید ارتقائی جدی در زمینه امنیت افرادی که در معرض ترور هستند، صورت می گرفت؟ این که یک یا چند نفر مسلح داخل خودروی فرد بنشینند، الزاماً ایجاد امنیت نمی کند، چرا که ترورها بر اساس اصل کمین و غافلگیری صورت می گیرند و عمدتاً کاری از دست محافظین بر نمی آید و ای بسا خود آنها نیز قربانی شوند.
۲ - حوادثی مانند خرابکاری در نطنز، سرقت اسناد هسته ای توسط اسرائیل و ترور دانشمندان هسته ای، قاعدتاً نمی تواند بدون بهره گیری از عوامل نفوذی در دستگاه های مرتبط صورت بگیرد. در همین فقره اخیر نیز اطلاعات تیم ترور به حدی دقیق و بروز بود که می دانستند فخری زاده دقیقاً با چه خودرویی، در چه ساعتی و از کدام یک از دو ورودی شهر آبسرد وارد می شود و بر همین اساس، وانت پر از مواد منفجره را در مسیر حرکت وی پارک و خود نیز همانجا کمین کرده بودند.
زمان آن رسیده است که موضوع "نفوذ" به صورت جدی تری مورد توجه قرار گیرد.
۳ - این ترور از نظر زمانی و سیاسی نیز هم حائز اهمیت است. با شکست تندروترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا، دو پایتخت در خاورمیانه به شدت مضطرب شدند: تل آویو و ریاض.
در همین چند هفته ای که از شکست انتخاباتی ترامپ می گذرد، بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که تا قبل از انتقال قدرت در آمریکا، اقدامی علیه ایران صورت خواهد گرفت (که محقق شد). حتی برخی بر آن بودند که ممکن است حمله ای نظامی هم در میان باشد تا قبل از روی کار آمدن "جو بایدن" در ژانویه ۲۰۲۱ ، تنش بین ایران و آمریکا به حدی بالا برود که هیچ دورنمایی از بهبود ولو نسبی روابط دو کشور متصور نباشد.
کاستن از تنش بین ایران و آمریکا، نگرانی مشترک اسرائیل، عربستان و عوامل نفوذی آنها در داخل است که حیات و منافع خود را در ضعف ایران می دانند.
از این رو می توان نه بر اساس داده های اطلاعاتی( که هنوز موجود نیستند و ای بسا هیچگاه هم اعلام نشوند) بلکه بر پایه تحلیل های کلان چنین گفت که مثلث "اسرائیل، عربستان و جریان نفوذ در ایران"، پشت ترور شهید فخری زاده هستند.
احتمالاً منطق این مثلث در ارتکاب جنایت حاضر، این بوده است: یا ایران واکنش سخت نشان خواهد داد که در این صورت، توانسته ایم ایران را وارد فاز تقابل کنیم و احیای برجام و مذاکرات احتمالی و رفع تحریم ها و ... به حاشیه می رود و یا ایران وارد این بازی تعریف شده نمی شود که در این صورت، مهره ای کلیدی را از دست داده بدون آن که پاسخی بدهد.
جالب اینجاست که چند ساعت بعد از ترور شهید فخری زاده، عده ای مقابل نهاد ریاست جمهوری جمع شده و خواستار اخراج بازرسان آژانس و اجتناب دولت ایران از هر گونه مذاکره شده اند.
بر اساس این تحلیل می توان گفت که اگر ترامپ برنده انتخابات می شد، شهید فخری زاده دستکم در این مقطع زمانی هدف حمله تروریستی قرار نمی گرفت چرا که مضطربان منطقه که تمام توان شان را مدیون پدر اجاره ای شان، یعنی آمریکا هستند، می ترسند که با تنش زدایی نسبی بین ایران و آمریکا، در برابر قدرت قدیمی منطقه، تنها شوند و ناگزیر از ادای احترام.
انتقام سخت، باید استراتژیک باشد.
نظر شما