با ترور شهید فخری زاده، دانشمند صنعت دفاعی ایران این سوال در ذهن همگان نقش بسته است که آیا هدف، آنگونه که سران رژیم صهیونیستی ادعا میکنند جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران است یا جلوگیری از احتمال بازگشت جوبایدن به برجام و در واقع جلوگیری از جایگزینی دیپلماسی با سیاست تحریم و «فشار حد اکثری»؟
دکتر محسن فخریزاده معاون وزیر دفاع و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع که مقام معظم رهبری ایشان را دانشمند ممتاز و برجسته هسته ای و دفاعی ایران توصیف کردند، عصر جمعه هفتم آذرماه در بلوار شهید مصطفی خمینی شهر آبسرد از توابع شهرستان دماوند و در شرق تهران در جریان یک عملیات تروریستی و بدست عناصر جنایتکار رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.
برجام هنوز زنده است
میدانیم که طرفهای حاضر در توافقنامه قدرت های هسته ای جهان با ایران (برجام)، به جز آمریکا که حدود دو سال پیش از آن به طور یکجانبه خارج شد خواهان حفظ این توافق مهم بینالمللی هستند. چین، روسیه، اتحادیه اروپا، فرانسه و آلمان و حتی انگلیس تحت رهبری بوریس جانسون، که به سیاستهای ترامپ نزدیکتر است نیز هنوز از این توافق خارج نشدهاند و بر ماندگاری آن اصرار دارند.
ایران نیز همواره تأکید کرده است که برنامه هستهایش صلحآمیز است و برجام نیز مهر تأییدی است بر این امر و نیز اینکه هرگز اعلام نکرده است که از برجام خارج میشود. اقداماتی هم اگر انجام داده در چارچوب خود این توافق بوده است. بنابراین میتوان گفت که بخش قابل توجه و مهمی از کشورهای جهان با اذعان به ارزش برجام خواهان حفظ و احیای آن هستند.
انتخاب جو بایدن به عنوان، چهل و ششمین رئیس جمهوری ایالات متحده در بسیاری از مناطق و به ویژه در بین کشورهای یاد شده این خوش بینی را موجب شد که دیپلماسی واقعی و تعامل – و نه آرزوی تسلیم کامل ایران - روش ارجح سیاستهای ایالات متحده در قبال ایران خواهد بود.
بخصوص اینکه چهار سال سیاست «فشار حداکثری» بی رحمانه و غیر انسانی توسط دولت ترامپ، هرچند ضربه سنگینی به اقتصاد ایران بود، اما نتوانست به اهداف تعیین شده یعنی بازگشت ایران به میز مذاکره برای رسیدن به یک توافق، از دید ترامپ و متحدان منطقهای او "بهتر" برسد.
ایران، از یک طرف زیر بار زور نرفت و مقاومت حداکثری از خود نشان داد و از طرف دیگر برجام را زنده نگه داشت. بایدن نیز گفته است که اگر ایران به برجام متعهد شود، ایالات متحده نیز به عنوان «نقطه شروع مذاکرات بعدی» به این توافق باز خواهد گشت.
بنابراین، میتوان گفت نه تنها برجام هرگز از نفس نیافتاد، بلکه اکنون امید آن میرود که سرپا بایستد و به اهدافش برسد؛ یعنی منافع همه طرفهای درگیر در آن به خوبی و بر اساس متن توافق تأمین شود.
امکان جنگ نیست؛ اما تحریم و ترور چرا
رژیم صهیونیستی و متحدان منطقهای آن تقریباً از پیروزی مجدد ترامپ مطمئن بودند. به همین خاطر به نظر میرسد در قالب طرح معامله قرن و برنامه عادی سازی روابط با کشورهای عربی خوابهای زیادی برای منطقه خاورمیانه دیده بودند. اکنون شکست ترامپ، دست کم در سیاست خارجی شکست عربستانسعودی و رژیم صهیونیستی نیز به شمار میرود.
بعلاوه، طبیعی است که گفتههای بایدن مبنی بر بازگشت مجدد به توافق هستهای ایران خوشایند رژیم صهیونیستی، عربستان و امارات متحده عربی نباشد. در صورتی که دولت بایدن تحریمهای ایران را کاهش دهد، کشورهای نام برده که رقبای منطقهای ایران به شمار میروند باید خود را برای روبه رو شدن با کشوری قدرتمندتر از نظر اقتصادی و جایگاه بینالمللی آماده کنند. به همین خاطر برخی کارشناسان معتقدند که دولت جدید آمریکا احتمالاً با یک لابی از طرف این سه کشور روبرو خواهد شد که از ابتدا با برجام مخالف بودند.
کارشناسان معتقدند که تفاوت عمدهای بین بایدن و ترامپ از نظر سیاستهای خاورمیانهای آمریکا وجود ندارد. تنها تفاوت معنادار سیاست این کشور در قبال ایران خواهد بود. زیرا بایدن میخواهد به توافقی بازگردد که ترامپ از آن خارج شده بود. بنابراین، لابی سعودی-صهیونیستی تنها یک دغدغه دارد: بایدن به برجام باز نگردد.
وگرنه در سایر موارد، برای نمونه سیاست آمریکا در قبال رژیم صهیونیستی و فلسطین، تفاوت های جزئی، آن هم در لحن و کلام و نه از نظر ماهوی وجود خواهد داشت. زیرا بایدن و ترامپ اساساً از رژیم صهیونیستی طرفداری میکنند و تقریباً هر آنچه را که میخواهد به او می دهند - اسلحه، پول و هیچ گونه مخالفت جدی با شهرک سازیهای استعماری آن هم ندارند.
همچنین، در مورد عربستان نیز ممکن است بایدن با اندک تفاوتی فشارهای نه چندان زیاد و ملایمی را در زمینههایی چون حقوق بشر و سیاستهای این کشور در یمن بر سعودی ها وارد کند. به طور کل در مورد سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه بین دولت های تحت رهبری جمهوریخواهان یا دموکرات ها تفاوت بسیار کمی وجود دارد و این در مورد بایدن نیز صادق خواهد بود.
بنابراین، تنها نگرانی رژیم صهیونیستی و هم قطارانش تقویت هرچه بیشتر جایگاه ایران در منطقه است. شاید لابی آنها نهایت تلاش خود را کرده است تا در مدت زمان باقی مانده از ریاست جمهوری ترامپ گزینه جنگ را به مرحله اجرا برسانند. جلسه رئیس جمهوری آمریکا با مشاورانش برای بررسی حمله نظامی به تأسیسات هستهای نشانهای بارز از این تلاشها بود. اما، مقامات آمریکایی عاقلتر از آن هستند که در دام لابیهای رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی و امارات متحده عربی بیافتند. به همین خاطر گزینه جنگ تقریبا از روی میز برداشته شد، اما تحریم و ترور نه.
بازی ترامپ در زمین سوخته
در اینکه ترامپ در دست یابی به اهداف سیاست فشار حداکثری ناکام ماند شکی نیست. جنگ و حمله نظامی را هم نتوانست به زیردستانش تحمیل کند. اما از باقیمانده توان تحریمی خود برای دست اندازی در سیاست بایدن در قبال ایران استفاده کرد. دولت ترامپ ۱۸ بانک ایرانی را تحریم کرد تا ایران را از سیستم مالی جهانی جدا کند و وعده داده است که مجازاتهای بیشتری در روزهای پایانی خود داشته باشد. کارشناسان مختلف معتقدند که هدف از این تحریمها چیزی جز ایجاد بی ثباتی بیشتر در اقتصاد ایران و پیچیدگی ارتباط بایدن با آن نیست.
اما برای رژیم صهیونیستی تنها تحریم کافی نیست. آنها که از جنگ و حمله نظامی ناامید شده بودند راه ترور را در پیش گرفتند، کاری که قبلاً نیز انجام داده و اصولاً رویهای پذیرفته شده برای حذف مخالفان و یا ضربه زدن به آنها در این رژیم است.
کاهش تنش پیش شرط هر گونه دیپلماسی بین ایران و آمریکا است. اما ترور شهید فخری زاده به چالش کشیدن این امر است. نیویورک تایمز در این باره نوشت: .... هدف بایدن برای بازگشت به برجام از قبل پیچیده بود اما با این ترور بسیار دشوارتر هم شده است. مطمئناً قصد ترامپ، نتانیاهو و متحدان عرب آنها به رهبری محمد بن سلمان نیز همین است. به نظر میرسد ترامپ در یک سیاست زمین سوخته در خاورمیانه تلاش میکند تا راه بازگشت دولت بایدن به دیپلماسی را دشوارتر کند.
در پایان میتوان گفت که خبر مشورت ترامپ با مشاورانش در باره حمله به تأسیسات هستهای ایران، اعمال تحریمهای بیشتر، از جمله تحریم ۱۸ بانک ایرانی در روزهای پایانی ریاست جمهوریاش، سفر مایک پمپئو به منطقه و دیدار نتانیاهو و بن سلمان در عربستان و در نهایت ترور شهید فخری زاده حلقههای به هم بافته شده سیاست مانع تراشی بر سر راه بایدن در بازگشت به برجام تلقی میشود.
هرچند شهادت شهید فخری زاده برای جامعه علمی ایران و به ویژه جامعه علمی هستهای کشور سخت و دشوار است اما مسلم است که دانش هستهای ایران به آن نقطهای از تکامل رسیده است که وابسته به فرد نباشد. بنابراین، اگر تصور شود که این ترور برای جلوگیری و یا کند کردن برنامه هستهای ایران بوده است تصوری اشتباه خواهد بود.
نظر شما