دهه شصت یا هفتاد؛ مساله این نیست

تهران- ایرنا- «عباس کاظمی» استاد مطالعات فرهنگی گفت: هر نسلی کلیشه‌های نسلی خود را دارد و به‌طور خاص نسل‌های بعد از خود را با بدبینی نگاه می‌کند؛ مثلاً دهه شصتی‌ها، دهه هفتادی‌ها را فاقد آرمان و اهداف عقلانی برای زندگی می‌دانند و دهه هفتادی‌ها هم دهه شصتی‌ها را نسلی محافظه‌کار و ترسو می‌نامیدند.

یکی از تازه ترین رخدادها در حوزه به کارگیری فناوری های نوین به منظور اثرگذاری بر تغییرات فرهنگی و تسهیل روابط اجتماعی اقدام مشترکی است که تحت عنوان رادیو نسل از سوی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات با حمایت معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده صورت گرفته است.

موضوع اصلی در رادیو نسل، درک و فهم مناقشات نسلی است و برای تهیه این پادکست‌ها، گفتگوهای جمعی میان برخی از متولدین دهه‌های ۴۰ تا ۸۰ ترتیب داده‌ شده است. رادیو نسل مجموعه پادکست های روایتگر داستان نسل‌هاست که در مرحله اول در ۱۰ قسمت تهیه و تولید شده است.

شکل‌گیری هر نسل جدید، خواه‌ناخواه نسل‌های قبلی را بهت‌زده می‌کند؛ گذشت زمان در نسل ها اضطراب می‌آفریند، چرا که دوره و زمانه هر یک را به انقراض نزدیک‌تر می‌کند. در این میان هدف، ترغیب نسل‌های مختلف به گفتگوست و قرار نیست پاسخ‌های قطعی به پرسش‌های نسلی داده شود؛ بلکه هدف، نشان دادن پاسخ‌های محتمل است و اینکه بدون همدلی و درک یکدیگر پاسخی هم در کار نخواهد بود.

در این سلسله پادکست‌ها، هر اپیزود به یک موضوع اختصاص دارد اما همه موضوعات در کلیتی حول نسل قرار خواهند گرفت. «داستان نسل ها» عنوان اولین اپیزود از پادکست رادیو نسل است که موضوع اصلی آن فهم مناقشات نسلی بوده و اینکه چطور می‌شود نسل‌های مختلف را تشویق کرد با یکدیگر گفتگو کنند. در واقع اپیزود اول رادیو نسل به موضوع تغییر نسل‌ها می‌پردازد. در این اپیزود، سئوال مطرح شده این است که آیا واقعاً مفهومی به نام نسل وجود دارد یا زاده تخیل ما است و اگر وجود دارد، چطور می‌توان نسل‌های مختلف را شناسایی کرد؟

پیشتر معصومه ابتکار معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده در گفت وگویی با ایرنا و با اشاره به تلاش‌های معاونت امور زنان در کاهش مشکلات گفت وگوی بین نسلی گفته بود: مامنی سالم‌تر و بااهمیت‌تر از خانواده که بتواند از آحاد جامعه مراقبت کند وجود ندارد اما به دلیل تحولات مختلف در معرض آسیب است. یکی از این آسیب‌ها، شکاف و کاهش گفت وگوی بین نسلی است. اینکه ما در بین همه مسائل و مشکلات روی موضوعی چون گفت وگو متمرکز شده‌ایم نشان دهنده آن است که موضوع گفت وگو یک مساله جدید برای خانواده‌ها است. سری پادکست‌های مربوط به گفت وگوی بین نسلی را در پروژه مشترکی میان معاونت امور زنان و خانواده و انجمن ارتباطات تحت عنوان «رادیو نسل» ارائه کردیم. این پادکست سعی دارد ضمن شناسایی مسائل گفت وگوی بین نسلی، پیوند و ارتباط قوی را بین نسل‌ها فراهم کند.

گفت‌وگوهای نسلی در ایران

عباس کاظمی استادیار (گرایش مطالعات فرهنگی) و مدیر طرح پادکست‌های گفت‌وگوی نسلی در ایران در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا درباره اهمیت و نیاز به گفت وگو در ایران امروز، ماهیت پادکست‌ها و یافته‌هایش در انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات پیرامون اهمیت گفت وگوی نسلی، مطالبی را بیان کرده است که در ادامه می‌آید.

امروز بسیاری از صاحب نظران حوزه فرهنگ و جامعه‌شناسان از ضرورت گفت‌وگو در جامعه سخن می‌گویند، چرا گفت‌وگو موضوعی جدی و مهم برای جامعه ماست؟

شرایط فعلی جامعه ایران با مفهوم آشفتگی یا به‌هم‌ریختگی قابل توضیح است، به‌هم‌ریختگی‌های ارزشی، خیزش سبک زندگی‌های نوپدید، شرایط دشوار اقتصادی و زندگی ذیل تحریم‌های شکننده، بی‌افقی نسبت به آینده، بی‌علاقگی به سیاست، تعارضات درون خانوادگی، شرایط سخت همه‌گیری کرونا و … ما درگیر وضعیتی هستیم در آن تنش‌های درونی بیشتر شده است و مردم نسبت به یکدیگر نامهربان‌تر شده‌اند و جامعه نیازمند گریزگاهی است که با گفت‌وگو فراهم می‌شود. همین وضعیت اهمیت گفت‌وگو را بیشتر کرده است اما شوربختانه موانع گفت‌وگو هم در چنین وضعیتی افزایش می‌یابد و کار گفت‌وگو با سختی بیشتری پیش می‌رود.

برای مثال در ایام قرنطینه و خانگی شدن محیط کار و فراغت، خانواده‌ها و نسل‌های مختلف به‌ناچار زمان‌های بیشتری را در کنار هم هستند درحالی‌که نه شکل مناسبات برای «باهم بودن تمام‌وقت» گنجایش این وضعیت را داشته است و نه زیرساختارهایی موجود در خانه این امکان را به ما می‌دهد که در عین اینکه فضای عمومی خانه، عادلانه در اختیار همه افراد خانواده قرار گیرد، هر یک فضای خصوصی خود را داشته باشند. می‌دانیم که خانواده‌های با درآمدهای پایین در شهرهای بزرگ چون تهران در متراژ بین ۵۰ تا ۷۰ متر زندگی می‌کنند و متوسط افراد در خانوار معمولاً در این دهک‌ها به ازای هر خانوار ۶ نفر است این بدان معناست که مشکلات رفتاری- اجتماعی در ایام همه‌گیری کرونا درون خانه‌ها بیشتر می‌شود.

کرونا، ماندن در خانه را مهم کرده است و کنار هم بودن اعضای خانه با تفاوت‌های سلیقه‌ای امکان مداخلات در کار یکدیگر و تعارض ارزشی را نیز بیشتر کرده است. برای رسیدن به تفاهم و تداوم زندگی ما ناچار به گفت‌وگو هستیم اما چیزی که باید بیشتر درباره آن بدانیم نفس گفت‌وگو خود واجد ارزش است حتی اگر به نتیجه مشخصی نرسیم. گفت‌وگو ممکن است همیشه ما را به چیز که در ذهن داریم نرساند اما ممکن است از طریقی دیگر به ما کمک کند؛ یعنی با کم کردن توهمات و بدبینی‌هایمان نسبت به یکدیگر ما را به هم نزدیک کند.

به نظر می‌رسد در میان عامه مردم درک درست یا یکدستی هم از گفت‌وگو وجود ندارد؟ مثلاً بسیاری حرف زدن به هر شکل را با گفت‌وگو کردن یکی می‌گیرند، خیلی‌ها هم ممکن است فکر کنند که گفت‌وگو کردن یعنی اینکه دیگران با حرف زدن ما قانع شوند. به عبارتی گفت‌وگو کردن را با قانع کردن همسان می‌پندارند.

همین‌طور است؛ بر اساس تحقیقی که ما انجام دادیم آدم‌ها عمدتاً گفت‌وگو را با مذاکره کردن یا دست‌یابی به هدف موردنظرشان اشتباه می‌گیرند. خیلی‌ها فکر می‌کنند گفت‌وگو باید نتیجه‌اش این باشد که یک‌طرف گفت‌وگو تسلیم طرف دیگر شود. مثلاً والدین فکر می‌کنند فرزندان باید درنهایت تسلیم خواسته آنان شوند یا فرزندان هم فکر می‌کنند والدین باید درنتیجه گفت‌وگو به حرف‌های آن‌ها برسند. گفت‌وگو به تعبیر درست‌تر تغییر دو طرف است و نه تسلیم شدن یک‌طرف داستان. گفت وگو کردن ضرورتاً نتیجه‌اش نباید قانع کردن طرف مقابل باشد، بلکه گفت‌وگو فرایند تغییر دوطرفه است؛ یعنی دو طرف باید تغییر کنند و دو طرف باید از طریق تصحیح دیدگاه‌های خود زمینه نزدیک شدن به یکدیگر را فراهم کنند. به همین دلیل است که می‌گوئیم نفس گفت‌وگو اهمیت دارد.

آنچه لازم است بدانیم این است که گفت‌وگو کردن صرفاً یک ارزش، یا دانش یا یک توصیه اخلاقی نیست، گفت‌وگو کردن یک مهارت و نوعی توانایی است که اغلب ما با آن جامعه‌پذیر نشدیم. حتی بسیاری از افراد که در ظاهر مدافع گفت‌وگو کردن هستند در عمل ممکن است ناتوان از تحمل شنیدن نظرات مخالف باشند. به همین دلیل می‌گوئیم که گفت‌وگو کردن نوعی مهارت است و این توانایی در تمرین و اجرا و به عبارتی در عمل به دست می‌آید و نه در کلاس‌های درس.

شما در پژوهشی که در انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات انجام دادید در مورد رسیدن به درک نسل‌های مختلف از گفت‌وگو به چه نتیجه‌ای رسیدید؟ آنان چگونه خودشان و نسل‌های مختلف را می‌فهمیدند؟

ما در این پروژه که زیر نظر معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری انجام شده است با نسل‌های دهه‌های چهل تا هشتاد جلسه گذاشتیم و سخنان آن‌ها را شنیدیم؛ و درنهایت کوشیدیم تابفهمیم که آن‌ها چه درکی از گفت‌وگو دارند و همین‌طور نسل خودشان و نسل‌های قبل و بعد از خود را چگونه می‌فهمند.

جالب این است که هر نسلی کلیشه‌های نسلی خود را دارد به این معنا درون هر نسل کلیشه‌هایی از نسل‌های قبل و بعد از خود وجود دارد؛ چنانچه هر نسل به‌طور خاص نسل‌های بعد از خود را با بدبینی نگاه می‌کند. مثلاً دهه شصتی‌ها، دهه هفتادی‌ها را فاقد آرمان و اهداف عقلانی برای زندگی می‌دانند و دهه هفتادی‌ها هم دهه شصتی‌ها را نسلی محافظه‌کار و ترسو می‌نامیدند.

جالب است بدانید که نسل دهه هفتاد همین تلقی بی آرمانی، بی‌هدفی و بی برنامه‌گی را نسبت به بچه‌های دهه هشتاد داشته‌اند و به نظرم این چرخه ادامه می‌یابد و نسل‌های جدید همیشه مورد بدبینی نسل‌های قبل‌تر خود قرار می‌گیرند.

به نظر می‌رسد نسل‌ها از طریق کلیشه‌های پیش‌ساخته فرهنگی یا رسانه‌ای با یکدیگر تعامل می‌کنند ازاین‌رو بر سو تفاهم‌ها می‌افزایند. وقتی آدم‌ها درگیر بدبینی‌های خودشان هستند چه راهی جز گفت‌وگو کردن و شنیدن صدهای یکدیگر می‌شود متصور شد. تغییر کردن مستلزم بازاندیشی است و بازاندیشی نیز جز از راه گفت‌وگو کردن ممکن نمی‌شود. در بسیاری از اوقات افراد از طریق کلیشه‌های خود، ساختاری از اقتدار مردسالارانه، پدرسالارانه، بزرگسالانه (سن سالارانه) را بازتولید می‌کنند و این بدبینی را به نسل‌های بعد از خود انتقال می‌دهند. ما ترجیح دادیم که پادکست‌ها به‌عنوان میانجی جدید در بین مردم نقش ایفا کنند چراکه پادکست‌های رادیو نسل، مستلزم شنیدن صداهای نسل‌های مختلف است و هر یک به فراخور حال خود می‌توانند از آن بهره‌مند شوند.

چطور شد که ترجیح دادید تحقیقتان به شکل پادکست ارائه بشود نه اشکالی دیگر. بخصوص که این شیوه تحقیق در علوم اجتماعی امری جدید است؟

شاید این شیوه از تحقیق را پژوهش‌های مداخله‌گر و درگیر دانست که مستقیم جامعه موردنظر خود را هدف‌گیری می‌کند. ما در انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات بعد از درخواست معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری درزمینهٔ انجام تحقیقی برای تسهیل گفت‌وگوی میان نسل‌ها از ایده پادکست‌ها استقبال کردیم.

حدود ۱۱ پادکست در زمینه‌های مختلف نسلی تدوین و اجرا شد و در شبکه‌های اجتماعی و ازجمله کانال تلگرامی رادیو نسل منتشر شده است. این پادکست‌ها بازخوردهای خیلی خوبی در شبکه‌های اجتماعی به خصوص نزد معلمان داشته است. البته این پادکست‌ها از طریق شبکه‌های اجتماعی مختلفی منتشر شده‌اند و به فراخور طبقات اجتماعی از آن بهره جسته‌اند. بااین‌حال میانجی‌های دیگری نیز باید برای تشویق مردم به بیشتر دانستن درباره گفت‌وگو و همچنین درباره یکدیگر فعال شوند و محققان بعدی متناسب با زمینه این میانجی‌ها را توسعه و تغییر دهند.

چه اشکالی دیگر از میانجی را می‌توان برای برقراری گفت‌وگو متصور شد و شما در پژوهش‌تان به چه نتیجه‌ای در این خصوص رسیدید؟ برای مثال گفت‌وگو کردن همیشه بین دو طرف درگیر بحث رخ نمی‌دهد آیا ما به نفر سومی هم نیاز پیدا خواهیم کرد؟

دقیقاً. ما متوجه شدیم برای اتصال آدم‌ها به یکدیگر و برقراری امکان گفت‌وگو به‌خصوص درون خانواده به میانجی‌های دیگری نیز نیاز داریم. این میانجی‌ها به‌طور سنتی افرادی از خانواده یا ریش‌سفیدان یک محله صورت می‌گرفت اما در وضعیت فعلی این میانجی‌ها متفاوت شده‌اند. ما به افرادی نیاز داریم که یک‌جانبه به سمت یکی از طرفین نروند.

برای مثال متخصصان مشاوره می‌توانند نقش خوبی بازی کنند یا اینکه افراد معتمدی که دیدگاهی بی‌طرفانه دارند و آشکارا جانب کسی را نمی‌گیرند می‌توانند نقش سازنده‌ای داشته باشند ازاین‌رو ما در این پادکست‌ها توصیه کردیم که در مورد مشکلاتتان با افراد خبره یا معتمد صحبت کنید. بااین‌حال، میانجی هرکسی که باشد این نکته را به ما یادآور می‌شود که مثلاً برای امکان برقراری اتصال بین والدین و فرزندان آن‌ها صرفاً خودشان نمی‌توانند به یکدیگر کمک کنند. حرف زدن درباره موقعیت در نزد نفر سوم تأثیر خوبی دارد و می‌تواند کمک زیادی به ترمیم رابطه بکند.

به‌طورکلی فکر می‌کنید مهم‌ترین مشکل امتناع گفت‌وگو در جامعه ایرانی چیست؟

به نظر من، بت‌های ذهنی وجود دارند که اجازه شنیدن و گوش کردن به صداهای مخالف را نمی‌دهد. نمی‌خواهم تکرار کنم که نوعی شخصیت دیکتاتور منشانه در نهاد ما ریشه دوانده است بلکه فراتر از آن نوعی منش قضاوتگرانه نسبت به قومیت‌ها، نسل‌ها و فرهنگ‌های دیگر درون ما جامعه‌پذیر شده است. مدارس و رسانه‌های ما باید به مردم یاد بدهند که قضاوت کردن را کنار بگذارند. البته که کنار گذاشتن قضاوت در جوامعی چون ما با زمینه‌های فرهنگی موجود کار آسانی نیست و در عمل آموزش‌وپرورش و رسانه‌های ما کاری متفاوت انجام می‌دهند. قضاوت کردن مانعی بزرگ برای برقراری گفت‌وگو است و همین امر بازتولید کننده کلیشه‌های فرهنگی و مذهبی در جامعه ما بوده است.

ما به سهم خودمان سعی کردیم از طریق رسانه‌هایی چون پادکست شیوه نگاه کردن به نسل‌های دیگر و همچنین به خودمان یادآور شویم. امیدواریم در آینده نزدیک شکاف‌های موجود درون و بین نسل‌ها ترمیم یابد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha