به گزارش ایرنا، حمیدرضا فتاحیان روز شنبه در نشست بررسی روند درمان پلنگ آسیب دیده بشاگردی (نازک) افزود: فاصله بین آسیب و درمان چه در انسان و چه حیوان بسیار حایز اهمیت است اما در زمینه حیات وحش نمی دانم چطور می شود این فاصله را به حداقل رساند، یعنی آن بخشی که به دامپزشکی مربوط می شود این است که آیا می توانیم با حفظ همه مراتب اداری و قانونی فاصله ای که یک گونه بیمار یا دچار حادثه می شود تا زمانی که درمان صورت می گیرد را به حداقل برسانیم و کم کنیم.
وی اظهار داشت: این مساله یکی از ضروریات اورژانس خدمات دامپزشکی یا حیات وحش در کشور است که شاید بتوانیم از سازوکاری مانند سازمان حفاظت محیط زیست در کنار مجموعه سازمان دامپزشکی و بقیه متولیان امر کمک بگیریم که بتوانیم این فاصله را به حداقل برسانیم چون شاید صحبت یا شاید بخشی از سوالات این باشد که چرا این پلنگ دستش را از دست داد و ایکاش دست او می ماند و به طبیعت بر می گشت.
فتاحیان درباره وضعیت «نازک» گفت: از زمانی که این پلنگ در تله افتاد و تا زمانی که به تهران رسید یک فاصله 4 تا 5 روزه و شاید هم بیشتر طی شد، این فاصله برای حیوان و درمان آن بسیار زیاد بود، چون شرایط نازک اورژانسی بود و در این شرایط حیوان باید هر جه سریعتر به خدمات درمانی برسید.
وی اظهارداشت: به نظر می رسد باید مراکز استانی خود را تجهیز کنیم تا فاصله بین درمان و حادثه کم شود، در این شراط درمان در مراکز انجام می شود و کمترین ارجاع به تهران صورت می گیرد، اگر بتوانیم هر بخشی از مراکز را به حداقل های ممکن برای یک امر درمان اورژانسی تجهیز کنیم کمترین آسیب به حیات وحش وارد می شود مثلا داشتن یک بالگرد یا کمک گرفتن از نیروهای مسلح در چنین مواقعی می تواند فاصله حادثه تا درمان با تا حد بسیار زیادی کاهش دهد.
این دامپزشک گفت: با توجه به اینکه گونه های ارزشمندی مانند پلنگ در کوه ها و مناطق صعب العبور زندگی می کنند و اگر حادثه ای برای آنها رخ دهد رسیدن به حیوان آسیب دیده زمان زیادی می برد، به نظر می رسد با توجه به ارزشمند بودن این گونه ها می توانیم سرمایه گذاری یا برنامه ریزی های این چنینی داشته باشیم تا درمان و خدمات بهتری روی آنها صورت گیرد چون در صورت درمان سریع عوارض بسیار کمتر می شود.
وی درباره «نازک» و شرایط او گفت: با توجه به سابقه ای که از این پلنگ به ما رسید و در نهایت با پرواز و هزاران امر پیچیده به تهران منتقل شد با این حال باز هم زمان زیادی طی شد، در ابتدا تصور بر این بود که شاید بتوان دست حیوان را که در تله گرفتار شده بود حفظ کرد، در اینجا داخل پرانتز می گویم که شاید دادن دیه و خسارات به دامداران باعث شود که آنها از کار گذاشتن این تله ها صرفنظر کنند که خوشبختانه در دستور کار سازمان محیط زیست هم قرار دارد.
رئیس کلینیک حیوانات ادامه داد: دوم اینکه وقتی دست حیوان وارد تله شد شاید از لحظات و ساعات اول می شد خیلی کمک کرد ابتدا تصور این بود که دست حیوان در تله قرار گرفته و شاید برخی ساختارهای آناتومی مانند استخوان دچار مشکل شده و زخمی هم روی دست است در اول امر همینطور بود اما آن تله آهنی با نیروی بسیار زیادی که روی سطوح بافتی ایجاد می کند قطعا بافت را به سمت کاهش خون رسانی برد که طی شدن زمان چند روز و چندین ساعت می تواند این مساله را پیچیده تر کند.
فتاحیان افزود: ابتدا فکر می کردیم که در نهایت یک شکستگی در دست حیوان رخ داده باشد که خوشحال شدیم با احیا و تثبیت این شکستگی و بستن زخم می توانیم مساله را مدیریت کنیم و حیوان می تواند به طبیعت برگردد اما بعد از رسیدن پلنگ به تهران بررسی دقیقی به همراه عکسبرداری روی حیوان صورت گرفت و مشخص شد که وضعیت وخیم تر از آن چیزی است که ما فکر می کردیم در حالی که دیگر اندام های حیوان کاملا سالم بود و قبل از اینکه در تله گیر کند زندگی نرمال خود را داشت.
وی اظهار داشت: به هر حال دیدیم که ساختار دست حیوان دیگر ساختار نرمالی برای حفظ اندام نیست و امکان اینکه بتوانیم کار ارتوپدی انجام دهیم و درمان جراحی را برای پوست و بافت نرم حیوان بگذاریم وجود ندارد، با توجه به مجموعه اتفاقاتی که افتاد تصمیم بر این شد که روش درمانی دیگری را برای دست این پلنگ اتخاذ کنیم که همان قطع دست است.
رئیس کلینیک حیوانات افزود: البته در این مسیر سوالات زیادی برایمان پیش آمد اینکه در مرحله اول آیا دست از ناحیه مچ یا بالاتر باید قطع شود ؟ در مرحله دوم اگر دستش قطع شود سرنوشت حیوان چه خواهد شد؟ و سوم اینکه اگر این دست از یک ناحیه پایین تری قطع شود و اگر بعد دچار مشکل شود در ازای این پلنگ باید چه مسیر درمانی را پیش ببریم؟ که با سبک و سنگین کردن و مشورت با متخصصان امر تصمیم بر این شد که دست از کتف جدا شود به این دلیل که وقتی دست حیوان یا انسانی را قطع می کنید انتهای آن اندام در مغز آن فرد وجود دارد که به آن اثرات شبه اندامی گفته می شود .
فتاحیان ادامه داد: نکته بعدی این است که اگر اثر را از یک جایی قطع کنید احتمال دردها و آزردگی در محل قطع وجود دارد و حیوان بی تابی می کند، مساله دیگر اینکه در گوشتخواران ۶۰ درصد وزن بدن روی اندام حرکتی سینه ای و غدامی است یعنی اگر این پلنگ ۵۰ کیلو باشد حدود ۳۰ کیلو روی دو تا دست ها و ۲۰ کیلو روی پاهایش است که هر کدام از دست ها ۱۵ کیلو وزن را تحمل می کند و اگر قرار باشد یک بخشی از دست قطع شود تعادل توازن وزن به هم می خورد به همین جهت وزن اضافه روی قفسه سینه و اندام غدامی می افتد و باعث می شود روی اندام حرکتی فشار مضاعفی وارد شود، علاوه بر آن باید وزن عضوی هم که بی فایده است و کارایی ندارد را تحمل کند.
وی افزود: مساله دیگر این که در حیوانات بودن یک اندام بدون استفاده آسیب ها و مشکلات بعد از ریکاوری را ایجاد می کند مانند برخورد این اندام به موانع، دیوار یا فنس که این وضعیت شرایط را بدتر می کند.
این دامپزشک گفت: مورد بعدی اینکه به محض اینکه اندام قطع می شود باید اندوپروتزها کارگذاری شود، در حیات وحش شاید این شرایط کار سختی باشد اگر برای نازک بخواهیم از اُرتز استفاده کنیم که حیوان اندام مورد نیاز را ندارد اگر بخواهیم از پروتز استفاده شود که باز هم پلنگ پروتز را به صورت خارجی نگهداری نمی کند بنابراین بهترین تصمیم همان بود که دست کامل برداشته شود تا هم نیروی وزن روی دست راست خنثی شود و هم اینکه از آزردگی و آسیب هایی که بعدها قرار است متوجه این دست قطع شده شود جلوگیری شود و سوم اینکه از یک جراحی مجدد پرهیز کردیم و در نهایت باعث شد این تصمیم ارجح برای پلنگ نازک گرفته شود.
فتاحیان افزود: نگه داشتن اندام برای فردی که دچار مشکل شده مهم است اما از همه مهمتر حفظ بیمار است، علم به ما اجازه برخوردهای احساسی با بیمار را نمی دهد آن چیزی که در نهایت به نفع جاندار است نهایت غایت درمان در پزشکی است.
وی تاکید کرد: اگر فاصله بین آسیب و مرکز درمانی کوتاه بود شاید با یک جراحی و یک سری مدیریت های زخم دست حیوان می توانست حفظ شود، این یک مساله مهم است؛ به علت پهناور بودن کشور فاصله بین فلات و کوه ها از مراکز درمانی بسیار زیاد است و این حیوانات هم در دور دست ها زندگی می کنند.
این دامپزشک گفت: اکنون شرایط حیوان خوب است غذا می خورد و بدون توجه به دست نداشته، همه فعالیت های یک پلنگ نرمال را در اسارت دارد و هیچ عجزی را در فضای نگهداری خود ندارد.
چندی پیش یک قلاده پلنگ در بشاگرد استان هرمزگان در یک تله فلزی گرفتار شد که بعد از انجام اقدامات اولیه به تهران منتقل شد اما با تمام تلاش های صورت گرفته دست چپ این پلنگ به نام نازک قطع شد.
پلنگ ایرانی یا پلنگ پارسی به لحاظ جثه بزرگترین زیرگونه پلنگ است که بومی غرب آسیا است و در فهرست جانوران «در معرض خطر انقراض» آی یو سی ان قرار دارد، طبق برآوردی در سال ۲۰۰۵ کمتر از هزار و ۳۰۰ پلنگ در گسترهای شامل قفقاز، ترکمنستان، جنوب روسیه، پاکستان، افغانستان و ایران زیست میکنند. حداقل ۶۰ تا ۷۰ درصد این جمعیت در داخل مرزهای ایران به سر میبرند به این ترتیب ایران مهمترین زیستگاه پلنگ ایرانی در غرب آسیا به شمار میرود.
اصلیترین تهدید پیشروی بقای این حیوان جدا شدن زیستگاهها و قطع ارتباط ژنتیکی گروههای مختلف این حیوان است که معمولا به تشکیل گروههای بسیار کوچک منجر شده است بهطوریکه در همه قلمرو زیستی این حیوان هیچ گروه جمعیتی وجود ندارد که دربرگیرنده بیش از ۱۰۰ پلنگ بالغ باشد.
کاهش طعمه بر اثر شکار انسانها، گسترش زیربنایی، مزاحمتهای انسانی و از میان رفتن زیستگاه (شامل چیدن گیاهان و قارچهای خوراکی، ساخت معدن، جادهسازی، جنگلزدایی، آتشسوزی و چرای دام) عواملیست که منجر به تکهتکه شدن زیستگاههای حیوان شده است.
نظر شما