زرین زردار که به عنوان «دبیر اجرایی کرسی ارتباطات علم و فناوری یونسکو» با دفتر سازمان جهانی بهداشت در ایران همکاری داشته در رابطه با نحوه «مدیریت جریان اطلاع رسانی روزنامه نگاری سلامت» گفت: کشوری مثل ژاپن در زمان بحران بیماری کرونا نهادهای محلی را تقویت کرد تا آنها نیازهای اطلاعاتی شهروندان را تامین کنند و سطح نگرانی مردم را کاهش دهند که این الگو می تواند در ایران هم پیاده شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا نظام اطلاع رسانی درباره بیماری کرونا را مورد نقد و بررسی قرار داد.
افراد و نهادهای مختلف کشورمان، فعالیت اطلاع رسانی خود درباره بیماری کرونا را از اواخر سال گذشته آغاز کردند. ارزیابی شما از این فعالیت ها چیست؟
زمان شروع جدی کووید ۱۹ برای کشور ما اوایل اسفند سال گذشته محسوب میشود. قبل از این اعلام رسمی، اطلاعات و داده هایی در کشور چین وجود داشت و معلوم بود که به زودی ما هم با این مساله مواجه خواهیم شد. در مرحله اول اغلب روزنامه نگاران میدانستند چه اتفاقی دارد میافتد. اما تا قبل از اعلام رسمی در رسانه های جمعی خودمان، خبری از کرونا نمیبینیم. در رسانه های داخلی اخباری درباره بحران چین وجود دارد که کشوری دور از ماست. رسانه ها تصویری ترسناک از کرونا در ایران ایجاد کردند. وقتی خبر ورود ویروس کرونا به ایران اعلام شد طبیعی بود که جامعه ما وحشت زده بشود. حاصل این وحشت زدگی این بود که یک سری گروه ها شامل پزشکان و روزنامه نگاران در شبکه های اجتماعی شروع به تولید محتوا کنند. این اجتماعی که شکل گرفته بود به صورت موازی در جاهای مختلف محتوا تولید کرد اما نهادی حضور نداشت که این کارهای داوطلبانه را ارزیابی کند.
فعالیت اطلاع رسانی سازمان های جهانی در ایران به چه صورت بود؟
در برخی کشورها سازمان هایی مثل سازمان جهانی بهداشت شروع به تولید اطلاعات گلوکال (جهانی- محلی) کردند. سازمان جهانی بهداشت محدودیت هایی در ایران دارد و به همین خاطر نتوانست چندان اطلاعاتی را در اختیار مخاطبان ایرانی قرار دهد. دفتر سازمان جهانی بهداشت دفتر محدودی بود و ماهیت اجرایی داشت. یعنی تولید پیام مخاطب پسند در دستور کارش نبود. سایت اینترنتی فارسی زبان سازمان جهانی بهداشت به تازگی راه اندازی شده است. من و همکارانم به عنوان فعالان «کرسی ارتباطات علم و فناوری یونسکو» سعی کردیم محتواهایی را تولید کنیم و در اختیارشان بگذاریم. این محتواها شامل اینفوگرافی، انیمیشن و ویدیوهای کوتاه بود.
درباره مسیر دستیابی گروهتان به اطلاعات مورد نیاز توضیح بدهید.
کرسی یونسکو در دانشگاه علامه قراردادی با سازمان جهانی بهداشت داشت که در زمینه کووید ۱۹ بر اساس اولویت های جامعه ایران محتوا تولید کند. این اولویت ها را با کار پژوهشی و تحلیلی داده های رسانه های اجتماعی پیدا کردیم. با این تحلیل به سوالات شهروندان در شبکه های اجتماعی رسیدیم. برای آن سوالات محتوا تولید کردیم. در تیم ما پزشک و روزنامه نگار و گرافیست و انیماتور حضور داشت.
سازمان های بین المللی مستقیما برای مخاطبان ایرانی نمیتوانستند محتوا تولید کنند. چون سازمان یافته نبودند. مجرایی که غیر از آن باقی میماند، مجرای رسانه های رسمی بود. نگرانی های سیاسی و امنیتی و اقتصادی باعث میشد که تولید و انتشار پیام در رسانه های رسمی به سختی انجام شود. رسانه های رسمی ما یک سیستم متمرکز تولید و انتشار اطلاعات دارند که به صورت قطره چکانی اطلاعات را وارد جامعه میکند. عملکرد این رسانه ها با نیازهای اطلاعاتی شهروندان جامعه ناهمگام بود. نیازهای اطلاعاتی روزمره شهروندان متناسب با تحولات جهانی داشت شکل میگرفت.
کیفیت فعالیت «شبکه های اجتماعی» در بحران «کرونا» را چگونه ارزیابی میکنید؟
شهروندانی که بحران زده بودند در شبکه های اجتماعی تولید اطلاعات میکردند. سلبریتیهایی که همیشه در صحنه حضور داشتند، درباره کووید ۱۹ هم مطالبی مینوشتند. در تحلیل داده های فضای مجازی که همکارانم انجام دادند، هیچ وقت یک کانال تخصصی سلامت به عنوان پربیننده ترین رسانه قرار نگرفت. همیشه سلبریتی ها رتبه های اول تا پنجم پربازدیدترین محتوا را به خودشان اختصاص میدادند و این نکته نشان میدهد که آنها چقدر تاثیرگذار هستند.
مجموعه این اتفاقات میتواند به گسترش اخبار کذب و شایعات کمک کند؟
بله. انبوهی از اطلاعات در چنین فضایی تولید میشود که بخش هایی از آن درست و بخشی هایی از آن غلط است. این اطلاعات با حجم بالا و سرعت زیاد بازنشر میشود. تولید محتوا خیلی وقت ها منجر به سردرگمی بیشتر میشود. ناشناخته بودن و نامطمئن بودن دستورالعمل های بهداشتی را هم باید به این داستان اضافه کنیم. مراجع مورد اعتماد، بعضا خودشان نظر یکسانی درباره روش های پیشگیری و درمان «کرونا» ندارند. مثلا سازمان غذا و داروی آمریکا یک چیزی میگوید و سازمان جهانی بهداشت چیز دیگری میگوید.
مجموعه این نکات سپهر رسانه ای ما در جامعه ایران را تشکیل داده بود. محتوای آشفته ای با سطوح ناهمگنی از اعتبار وجود داشت و همچنین کنشگرانی که با انگیزه های مختلف وسط میدان اطلاع رسانی بودند. مخاطب ما در فرهنگی زندگی میکند که تحمل ابهام را ندارد و دنبال جواب مشخص میگردد. مخاطب ما چون دوست دارد جواب های قطعی بشنود بسیار مستعد است که به سمت شایعات برود. در فضای علمی پژوهشگر میگوید این کارها را انجام بده ولی من تضمینی نمیدهم که سالم بمانی. پژوهشگر هیچ قولی به مخاطب نمیدهد. ولی مخاطب ما میتواند در فضای شایعات اینفودمی (ترکیبی از کلمه اطلاعات/ information و بخشی از کلمه همهگیری/ pandemic) برود و روزی یک حبه سیر بخورد و خیالش راحت باشد که کرونا نمیگیرد. ما روزنامه نگاران حتی اگر تمام وسواس را برای تولید محتوا به خرج دهیم، مخاطب ما ترجیح میدهد سراغ چیزی برود که یک جواب قطعی آسان برایش داشته باشد.
در حوزه شایعات کرونایی خودتان با چه مواردی مواجهه داشته اید؟
عجیب ترین موردی که شنیدم مخلوط کردن مورچه با آب و خوردنش بود. دارویی هم بود که عضو هیات علمی یکی از دانشگاه ها ادعا میکرد از تخم حشره «راهبک» تولید کرده. او روی شیشه دارو نوشته بود: «درمان کرونا، تبخال و زگیل». او معتقد بود هر بیماری که منشا ویروسی دارد با این دارو درمان میشود.
کشورهای دیگر جریان اطلاع رسانی درباره «کرونا» را چگونه مدیریت کردند؟
کشورهای مختلف بسته به ساختار رسانه ای و زمینه های اجتماعی و فرهنگی که دارند، مسیر متفاوتی را رفتند تا به لحاظ ارتباطی فضا را مدیریت کنند. در کشورهایی که نظام تصمیم گیری شان متمرکز است، یک فضای همکاری مشترکی بین رسانه های رسمی و متخصصان شکل گرفته است. آنها جریان رسمی معتبر و مستمر از داده ها را ایجاد کردند. کشوری مثل ژاپن نهادهای محلی را تقویت کرده تا نیازهای اطلاعاتی شهروندان را تامین کند و سطح نگرانی آنها را کاهش دهند. در رسانه های رسمی ما جریان مستمر اطلاعات شکل نگرفته است. به وضوح می توانیم اینفودمی را در این رسانه ها مشاهده کنیم. اخبار جعلی در مجاری رسمی جریان پیدا می کنند.
در این رابطه می توانید مثال بزنید؟
در رسانه های رسمی دیدگاه های به شدت متفاوت و متناقض مطرح می شود. مثلا در شبکه سلامت تلویزیون قضیه کرونا از همان اول خیلی جدی گرفته شده است. مجری ها ماسک می زنند و توصیه های لازم را بیان می کنند. در همان زمان در یک شبکه دیگر تلویزیونی سکوت برقرار است. در شبکه ای دیگر یک کارشناس دارد روشی آزمایش نشده را ارائه می دهد. مثلا می گوید شما کرونا را می توانید با نیش زنبور درمان کنید. در یک شبکه دیگر به جای آگاهی رسانی دارند شهروندان را سرزنش می کنند.
من شنیدم که در تلویزیون گفته شد خانواده های عزادار می گویند ای کاش ما پروتکل های بهداشتی را بیشتر رعایت می کردیم. من یاد گناهکاران دوزخ افتادم که می گویند کاش فرصت داشتیم و برمی گشتیم. وقتی جامعه وسط یک بحران است، هیچ منطقی نمی تواند ما را به سمت چنین پیامی هدایت کند. راجع به فاصله فیزیکی و شیوه ماسک زدن اطلاعات متناقضی مطرح شد. درباره «واکسن کرونا» رسانه های رسمی یک جایی صورت مساله را پاک می کنند و درباره اش حرف نمی زنند. یک جایی شروع می کنند به تخریب برخی واکسن ها و تبلیغ انواع دیگر. این تبلیغات منجر به بی اعتمادی عمومی می شود. وقتی تخریب بدون ارائه شواهد منطقی انجام می گیرد مخاطب متوجه می شود.
راهکار پیشنهادی شما برای مقابله با اینفودمی کرونا چیست؟
تقویت جامعه مدنی و نهادهای محلی قدرتمند، می تواند یکی از راه حل ها باشد. اگر از یک سال قبل می توانستیم چنین وضعی را پیش بینی کنیم، رسانه های اجتماعی می توانستند مسیر مناسب تری برای ما باشند. چون فرصت کافی برای برندسازی داشتیم. مسیری که پیش رو داریم این است که اعتبار رسانه های رسمی را افزایش دهیم. در این شرایط بحرانی روزنامه نگاران حرفه ای گردش اطلاعات را به دست گرفته اند. اگر رویه فعلی ادامه پیدا کند و سلیقه مدیران میانی و ملاحظات سیاسی تعیین کننده گردش اطلاعات باشد، محصول نهایی اش مطلوب نیست. در ادامه این رویه مخاطبان به رسانه های رسمی توجهی نمی کنند.
شبکه های اجتماعی برای تامین نیازهای جامعه به شدت ناکارآمد هستند و کنترل ارتباطی ما برای بحرانی که با آن درگیر هستیم در حداقل ممکن است.
نظر شما