به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، دنیا هر سال شاهد رویدادهای بسیاری در حوزه اقتصاد هنر است ولی در ایران باوجود فروش بالای آثار هنرمندان ایرانی در این رویدادها، سیاستگذاران کمتر به دنبال برگزاری رویدادی بینالمللی همپای نمونههای خارجی هستند. رویدادی که با وجود پتانسیل و ویژگیهای خاص فرهنگی کشورمان بتواند معرف ارزشهای انقلاب اسلامی ایران هم باشد.
حالا که سیطره تحریمها بر معیشت مردم نمود بیشتری یافته و عرصه اقتصاد سخت تنگ شده است، حتماً منتقدان این پرسش تکراری خود را بازگو خواهند کرد که در این شرایط چه نیازی به برگزاری رویدادهای هنری آن هم در زمینه اقتصاد هنر داریم؟ اما همین منتقدان به خوبی میدانند که طرح و جنس این پرسش، بیشتر رویکردی پوپولیستی دارد.
اصولاً برگزاری هر رویدادی چه از جنس ورزش باشد و یا از نوع هنرش، امید را در این شرایط به ارمغان میآورد؛ چیزی که ما مردم سخت به آن نیازمندیم و این حراجها و رویدادها چنین مأموریت مهمی دارند. در کنار آن هم متولیان این رویدادها، نگاهی تام و تمام به سیاستهای اقتصاد مقاومتی دارند. سیاستی که عناصر خودباوری را در خود نهفته دارد و البته سیاستهای کلی آن از سوی رهبر انقلاب ابلاغ شده است.
چند سالی است که رویدادی به نام حراج تهران با تکیه بر اقتصاد هنر ایران در بخش هنرهای تجسمی ظهور یافته که با رعایت همه استانداردهای بین المللی و با تکیه بر تجارب متولیان آن، به عرضه و فروش آثار هنرمندان ایران اقدام کرده است. این رویداد مستقل توانسته است جای خالی توجه سیاستگذاران را پر و محفلی برای توجه به آثار هنرمندان، به ویژه هنرمندان انقلابی فراهم کند. مروری بر دورههای گذشته آن نشان از رشد لاک پشتی آن دارد اما امید بسیاری از هنرمندان به همین حرکت آهسته است؛ تا چراغی از این هنر بر تارک ایران عزیز بدرخشد.
راه اندازی این حراج، به بیانی پاسخ به یک نیاز داخلی بود، نیاز به معرفی هنر هنرمندان ایرانی و تأکید بر ارزشمندی آثارشان در بازار هنر. ارزشمندی آثار هنرمندان ارزشی و دیگر هنرمندانی که آثارشان با فرهنگ و مذهب ایران اسلامی سازگار است.
اولین گام حراج تهران در سال ۱۳۹۱ برداشته شد و گروهی از صاحبنظران و کارشناسان آگاه به حوزه اقتصاد هنر و آشنا به هنر کلاسیک، مدرن و معاصر ایران، خشت نخست آن را بنیان گذاشتند.
حالا میتوان هنرهای تجسمی ایران را به پیش از حراج تهران و پس از آن تقسیم کرد؛ شاید به باور برخی این یک لاف گزاف باشد؛ اما همگان میدانند و میدانیم که تا پیش از این حراج، همه نگاهها متوجه خارج از مرزها به ویژه حراجهای بین المللی منطقه خاورمیانه بود که بتوانند سهمی در این حراجهای بین المللی داشته باشند اما این حراجها هر کدام بر اساس سیاستهای خود رفتار کرده و تنها آثار هنرمندان شناخته شده امکان ورود به این رویدادها را داشتند.
در چنین شرایطی حراج تهران در پاسخ به یک نیاز داخلی پا به عرصه اقتصاد هنر ایران گذاشت و رفته رفته میدان را برای معرفی و عرضه آثاری از هنرمندان مختلف اعم از هنرمندان کلاسیک، مدرن و معاصر ایران باز کرد و با ارج نهادن به هنر انقلاب و دفاع مقدس، جایگاهی ویژه برای معرفی هنر این طیف از هنرمندان که در حراجهای بین المللی نادیده گرفته میشدند، در نظر گرفت. هنرمندان جوانتر و بی نام و نشان نیز از این حراج سهم خود را دارند و با تثبیت بازار هنرشان از طریق گالریها، میتوانند به این حراج راه پیدا کنند. درهای حراج تهران برخلاف دیگر حراجهای بین المللی به روی آثار هنرمندان جوانی که در زمینه هنر دینی و مقاومت فعالاند، کاملاً گشوده است که از آن جمله میتوان به حضور چند باره و فروش قابل توجه آثار حسن روح الامین به عنوان یکی از هنرمندان فعال در زمینه هنر مقاومت و عاشورایی اشاره کرد.
حالا میشود فارغ از شعار، به فرهنگسازی در داخل کشور امید داشت، منظور فرهنگ خرید و فروش آثار در یک تالار شیشهای است آثاری که دربرگیرنده همه طیفهای فکری و هنری ایران است و مهمتر این که علاقه مندان به این آثار باور کنند و بدانند که چنین حراجهایی چرخ اقتصاد هنر را حتی در سختترین شرایط اقتصادی کشور و با وجود همه تحریمهای بین المللی میگرداند و یک سرمایهگذاری مناسب و بدون زیان است.
اما چرا این حراج که سیزدهمین دوره خود را به زودی برگزار میکند هنوز حوزه فعالیتهای آن به داخل محصور مانده است؟ آیا ارزشهای انقلابی ما تنها به داخل کشور اختصاص دارد؟ این در حالی است که برخی از حوزههای فرهنگی دیگر از جمله ادبیات داستانی، توانسته مرزها را درنوردند و با ترجمه آثاری در ژانر مقاومت، دفاع مقدس و انقلاب اسلامی انتقال دهنده آرمانهای ایران اسلامی در سطح بین المللی باشد. نباید این نکته مغفول بماند که آثار هنرهای تجسمی خود زبانی رسا و بینالمللی است که توان انتقال بیواسطه محتوا را دارد.
میدانیم که پیش از آن که حراج کریستیز شعبه خاورمیانه خود را در دوبی دایر کند، بحثهایی بر سر راه اندازی این حراج بین المللی در تهران به گوش رسید اما وجود مشکلات زیرساختی در مسیر راه اندازی چنین حراجی در ابعاد بین المللی، از جمله نبود امکان مبادلات بانکی بین المللی، بیمه و حمل و نقل آثار هنری، مسئولان حراج کریستیز را از صرافت انداخت و سرانجام این شعبه در دوبی راه اندازی شد. اکنون که تحریمها شرایط ما را برای بین المللی شدن محدودتر کرده است فعلاً باید به آینده امیدوار باشیم و از برگزاری حراج تهران در همین ابعاد ملی مراقبت کنیم.
حراج تهران محصول انقلاب اسلامی است و این رویداد میرود که نهمین سالگی خود را تجربه کند، نه نهمین دوره بلکه تجربه ۱۲ دوره گذشته خود را در سیزدهمین دوره به نمایش بگذارد. نگاههای بسیاری به این حراج دوخته شده و تمام جزئیات آن زیر ذرهبین قرار دارد. موافقان، منتقدان و مخالفان آن هر کدام برای خود استدلالهایی دارند که حراج باید هر سه نگاه را اقناع کند اما نباید از این نکته چشم پوشید که این حراج در اصل خروجی گالریهای کشور است و آن دسته از هنرمندانی که آثارشان از صافی نگاه گالری داران معتبر عبور کرده و امکان نمایش یافته باشند، رفته رفته در طول سالهای بعد و با تثبیت مارکت هنری آنها، نامشان به لیست هنرمندان حاضر در حراج تهران نیز اضافه خواهد شد.
با توجه به خیل دانش آموختگان هنر و نیاز آنها به عرضه آثارشان در بازار هنر از یک سو و از سوی دیگر ناگفتههای بسیاری که انقلاب در دل خود دارد و هنر متعهدی که رسالتش گسترش فرهنگ دینی و انقلابی است، ما نه تنها به حراج تهران، بلکه به حراجهای بسیار بیشتری در کشور احتیاج داریم که بتواند پاسخگوی همه این نیازها باشد و اقتصاد مرده هنرهای تجسمی را در ایران زنده کند. امروز حراج هنری تهران گام جدی در این راستاست. حمایت از برگزاری و تدوام این رویداد از ضروریات سیاستگذاران عرصه فرهنگ و هنر است تا منجر به شکوفایی هر چه بیشتر این بازار شود. به خصوص در دورانی که تحریمهای خارجی تشدید یافتهاند و باعث افزایش قیمت مواد اولیه هنری شدهاند و از طرف دیگر شیوع ویروس کرونا در تمام کشورهای جهان منجر به ایجاد فضای کم رونق اقتصادی شده است که بسیاری از رویدادهای موثر فرهنگی و هنری از جمله برگزاری حراجهای هنری را تحت تاثیر قرار داده است.
نظر شما