روزنامه اعتماد پنجشنبه ۲۵ دی در یادداشتی به قلم علی بیگدلی، آورده است: دونالد ترامپ از آرای قشری در امریکا برخاست که دارای تمایلات بسیار سخت و آزاردهندهای هستند. ویژگیهای مشترکی همچون ناسیونالیسم افراطی، افراطگری مذهبی، عوامگرایی، رویکردهای فاشیستی در میان عمده هواداران ترامپ وجود دارد. عمده حامیان ترامپ به اضافه حزبی که در انتخابات از او حمایت کرد، بدبینی شدیدی نسبت به نخبهگرایی دارند.
بسیاری از هواداران ترامپ معتقدند که اگر امریکا دچار ضعف و افولی شده است، به این دلیل است که اداره این کشور در اختیار عدهای نخبه و روشنفکر قرار گرفته است که بویی از ارزشهای ابتدایی امریکایی نبردهاند. این عده افراد به گونهای تربیت شدهاند که مفهوم و ارزش نمادین امریکا را عاشقانه دوست دارند، عشقی که چشمان آنها را هم کور کرده است. ترامپ برآیند خواست و چکیده اراده چنین تفکری است. نومحافظهکاران امریکایی از دوران ریگان ریشه خود را در حزب جمهوریخواه امریکا دواندنداین طیف سیاسی با استفاده از احساسات دینی، میهنپرستانه و نژادی، توانستهاند یک پایگاه رای بسیار قدرتمند درون امریکا برای خود ایجاد کنند و نهایتا ترامپ به عنوان نماینده رای این پایگاه اجتماعی در بالاترین مقام دولت امریکا، مجری سیاستهای تندروترین محافظهکاران این کشور شد.
ویژگیهای شخصیتی ترامپ در ایجاد شرایط کنونی در امریکا نقش موثری داشت. ترامپ از قبل اعلام کرده بود که اگر مجددا به ریاستجمهوری انتخاب نشود، انقلابی در امریکا رخ خواهد داد. او در روزهای اخیر هم تصریح کرده است که اگر مراسم تحلیف رییسجمهور دیگری برگزار شود، دیگر شخصا نمیتواند کنترلی بر احساسها و اقدامهای هوادارانش داشته باشد و باید منتظر رویدادهای غیرقابل پیشبینی بود. دونالد ترامپ عملا در حال تهییج و تشویق احساسات هوادارانش برای ایجاد بلوا و آشوب در امریکا است.
در سالهایی که جنگ شمال و جنوب در امریکا در جریان بودند. این شمالیها بودند که به جنوبیها حمله کردند. جنوبیها که جمعیت و نیروی قویتری داشتند، ویرجینیا را به مرکزیت خود انتخاب کردند و یک رییسجمهور برای خود انتخاب کرده بودند، اما شمالیها به رهبری آبراهام لینکلن، رییسجمهور وقت ایالات متحده، با خشونت و سرکوب شدید با آنها برخورد کردند. هر چند در تاریخ نام پیروزان جنگ داخلی امریکا به دلیل لغو بردهداری به عنوان نیروی خیر ثبت شده است، اما طرف شمالی در جنگ داخلی، رفتار شدیدا خشونتآمیز و سرکوبگرانهای از خود نشان داد. در پی شکست جنوبیها به قواعد نانوشتهای در سیاست امریکا جریان پیدا کرد که عملا دیگر اجازه نمیداد مقامهای ارشد جنوب، به مقامها بالا در ایالات متحده امریکا دست پیدا کنند.
جنگ کنفدرالیسم و فدرالیسم، از آن زمان تاکنون، همچنان به شکل بطئی جریان دارد. جنوبیهای کنفدرالیست، به دلیل آنچه یاغیگری علیه حکومت خواندهشد، برای همیشه از قدرت در امریکا محدود شدند تا اینکه در دهههای گذشته جمهوریخواهان دوران لینکلن (که بعدها به دو حزب اصلی دموکرات و جمهوریخواه بدل شد) قدرت اصلی در ایالات متحده امریکا را در اختیار بگیرند.
همان سنتی که باعث حذف کنفدرالیستها از قدرت شد، سنتی است که امروز سیاستمداران دموکرات را واداشته است تا کمر به حذف دونالد ترامپ از ساختار قدرت در امریکا ببندند. براساس سنتی که در پی جنگ داخلی بنیان گذاشته شد، کسی که علیه ساختار حاکمیت شورش و یاغیگری کند، دیگر نباید حق داشته باشد که به مناصب حکومتی برسد.
علاوه بر تحریک شورش، دونالد ترامپ دشمنان زیادی هم در کنگره امریکا به ویژه در میان دموکراتها برای خود ایجاد کرده است و نانسی پلوسی، رهبر اکثریت مجلس نمایندگان امریکا بهشدت پیگیر برکناری رییسجمهور تا پیش از پایان دورهاش است. رای به استیضاح ترامپ باعث شد او نخستین رییسجمهور تمام تاریخ امریکا باشد که در طول یک دوره ریاستجمهوری دو بار استیضاح میشود. پیشبینی من این است که برخلاف بار اول، استیضاح ترامپ اینبار رای میآورد و نتیجهاش این میشود که ترامپ دیگر در باقی مانده عمرش هیچوقت نمیتواند برای هیچ منصب عمومی چه فدرال و ایالتی شرکت کند، حتی او حقوق و امتیازات مادامالعمری را که براساس قانون به عنوان رییسجمهور پیشین برایش درنظر گرفته شده است را نیز از دست خواهد داد.
از ابتدا مشخص بود که موضوع برکناری ترامپ با استفاده از متمم ۲۵ قانون اساسی، بختی برای کسب حمایت جمهوریخواهان حامی ترامپ ندارد. در نتیجه تنها گزینه باقی مانده برای دموکراتها برای برکناری او تا پیش از پایان دورهاش استیضاح خواهد بود. علاوه بر این بحث یاغیگری علیه حکومت هم سومین موردی است که میتواند ترامپ را از حقوق اجتماعی و سیاسیاش محروم کند. از این سه گزینه من تصور میکنم که استیضاح ترامپ عملی خواهد شد. پیشبینی من این است که تا پیش از ۲۰ ژانویه رویدادهای بیشتری در انتظار امریکا خواهد بود.
نمیتوان پیشبینی کرد که بعد از تحلیف رییسجمهور جدید چه سرنوشتی در انتظار اعتراضات خواهد بود. به هر حال مراسم تحلیف برخلاف دورههای اخیر انتخابات به جای برگزاری در فضای باز در ساختمان کنگره و با حضور محدود مدعوین و تدابیر شدید امنیتی برگزار خواهد شد که یک نشانه دیگر از شرایط بد اجتماعی و سیاسی در امریکا است. اما به هر حال این ایده هم وجود دارد که دموکراسی در امریکا به دلیل بدنه فعال جامعه مدنی، میتواند خود را بازسازی و احیا کند و این مشکلات را پشت سر بگذارد، اما در این صورت هم واقعیت این است که امریکا هیمنه خود را از دست داده و این رویدادها آسیب جدی به مبانی اخلاقی، ارزشها و قابلیتهای امریکا وارد کرده است.
نظر شما