سیاست خارجی در دست برجامی‌ها

تهران- ایرنا- روزنامه ایران در گزارشی نوشت: چهار دیپلماتی که در حلقه تصمیم‌گیری و اجرای سیاست خارجی دولت جدید امریکا قرار دارند، چهره‌های شناخته‌شده‌ای برای ایران هستند.

در ادامه گزارش چهارم بهمن ۱۳۹۹ روزنامه ایران می خوانیم: اگرچه پدیدار شدن زودهنگام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری امریکا و تأثیر پیروزی «جو بایدن» بر روند اجرای توافق هسته‌ای با تردیدها و موانعی از سوی صاحبنظران سیاست بین‌الملل روبه‌رو است اما مباحث جاری پیرامون این توافق و تحلیل‌هایی که به واسطه انتخاب تیم سیاست خارجی جدید امریکا مطرح شده است بر این نقطه کانونی قرار دارد که تغییرات جدی در رویکرد دولتمردان جدید واشنگتن برای محقق کردن وعده بازگشت به برجام محتمل به نظر می‌رسد. بنابراین در شرایطی که احتمال می‌رفت تداوم سیاست برجامی دونالد ترامپ، روند اجرای این توافق را وارد یک دوره فرسایشی کند، حضور بایدن و تیمی از دیپلمات های با سابقه‌ای که برای سیاست خارجی خود درنظر گرفته است، چشم‌انداز رو به جلویی را برای کاستن از اختلافات در رابطه بحرانی تهران و واشنگتن به تصویر می‌کشد.

چهار دیپلماتی که در حلقه تصمیم‌گیری و اجرای سیاست خارجی دولت جدید امریکا قرار دارند، چهره‌های شناخته‌شده‌ای برای ایران هستند. «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه، «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی، «وندی شرمن»، معاون وزیر امور خارجه و ویلیام برنز، ریاست سازمان سیا (سی‌آی‌ای) همگی در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما از مشاوران کاخ سفید بودند و از چهره‌های نزدیک به «بایدن» به شمار می‌آیند که در سیاست خارجی دیدگاهی میانه‌رو دارند.
«بلینکن» ۵۸ ساله که پیشتر یکی از نزدیک‌ترین مشاوران سیاست خارجی جو بایدن بوده است، به عنوان شخصی آرام و اهل مشورت شناخته می‌شود که بر سیاست خارجی کاملاً مسلط است. نخستین دستور کار او ترمیم روابط واشنگتن با کشورهایی است که تحت لوای سیاست «امریکا اول» از میان رفته است. «بایدن» در سال ۲۰۱۵ و زمانی که معاون اول اوباما بود، درباره «بلینکن» گفته بود: «او یک ستاره واقعی است که نه تنها مورد تحسین و احترام رئیس جمهور و من قرار دارد، بلکه همتایانش در سراسر مناطق جهان هم همین نظر را درباره وی دارند. تونی هم همانند ویلیام برنز سبک و شیوه‌ای دارد که می‌تواند کارها را انجام دهد. او قادر به ایجاد روابط دیپلماتیک قوی است چون دارای صداقت مطلق است. من سال‌ها این فرصت را داشتم که با وی کار کنم. او آزمایش‌اش را پس داده و تحت فشار هم عملکرد خوبی داشته است».
«بلینکن» در کنار «سالیوان» دو مهره کلیدی تیم امریکا در مذاکراتی بودند که در دوره پیش از ریاست جمهوری حسن روحانی در عمان کلید خورد. مذاکراتی که بعدها و در دوره ازسرگیری مذاکرات رسمی با ایران، «شرمن» هم به آن پیوست و به این ترتیب تیمی تشکیل شد که برای محقق کردن اهداف دولت باراک اوباما و گره‌گشایی از اختلاف چندین ساله هسته‌ای ایران، نوید بخش بود. بازسازی اعتماد متحدان امریکا و بازگشت به توافق‌های بین‌المللی از جمله توافق هسته‌ای با ایران از جمله اقداماتی است که به نظر می‌رسد «بلینکن» در شروع کار خود در پیش گیرد. او پیش از انتخابات امریکا دیدگاهش را درباره کارشکنی ترامپ درباره برجام و نحوه مواجهه ایران این طور تشریح کرده بود: «تنها کاری که ایران واقعاً داشت با حسن نیت انجام می‌داد، توافق هسته‌ای بود، همان چیزی که ما اکنون پاره‌اش کرده‌ایم. تردید دارم که ایران بخواهد با دولت امریکا مذاکره کند اما این قطعاً بهتر از گزینه کشیده شدن به درگیری است».
نقش‌آفرینی «جیک سالیوان» ۴۳ ساله که پیشتر به عنوان دستیار امنیتی «بایدن» در دوران معاونت ریاست‌جمهوری او کار می‌کرد، در برقراری ارتباط تلفنی روحانی و اوباما هم می‌تواند یادآوری خوبی باشد که او به عنوان یکی از طراحان کانال محرمانه عمان تا چه اندازه معتقد به مشارکت در اقداماتی است که دیپلماسی را راه‌حل اصلی محقق کردن اهداف اصلی کشورش می‌داند. او در اکتبر ۲۰۱۹ در یادداشتی برای روزنامه نیویورک‌تایمز، تصمیم ترامپ به خروج از توافق هسته‌ای ایران را احمقانه توصیف کرد و نوشت این اقدام در حالی رخ داد که هیچ مدرکی درباره عدم پایبندی ایران به این توافق قابل پیش‌بینی نبود و پیش‌بینی نشد.
«وندی شرمن» دیگر سیاستمدار دموکراتی است که قرار است به عنوان معاون وزیر خارجه در تیم دیپلماتیک بایدن حضور داشته باشد. او که در مذاکرات محرمانه عمان حضور داشت و بعدها چهره ثابت تیم دیپلماتیک امریکا در مذاکرات هسته‌ای با ایران شد، جایی در کتاب خاطراتش نقل می‌کند که عمیق‌ترین خواب زندگی و آسودگی واقعی‌اش را بعد از دستیابی به توافق هسته‌ای در وین و در راه بازگشت به امریکا تجربه کرده است. زمانی شایع شده بود که «شرمن» در جریان تلاش برای متوقف کردن تحریم‌ها علیه ایران در کنگره، ایرانی‌ها را به داشتن ژن فریبکاری متهم کرده است اما بعدها در شماتت ترامپ به‌دلیل خروج یکجانبه از برجام به اشتباه پیش‌بینی خود مبنی بر منحرف شدن ایران از جاده برجام اعتراف کرد و به تجلیل از فرهنگ مقاومت در ایران پرداخت.
در کنار اینها باید نام «ویلیام برنز» دیپلمات کهنه کار امریکایی را هم افزود که چهره پنهان مذاکرات ایران و کشورهای ۱+۵ بوده و حالا گزینه انتخابی «بایدن» برای ریاست سازمان سیا (سی‌آی‌ای) است. او پیامد بحران‌های متوالی خاورمیانه پرآشوب را قابل تسری به امریکا می‌داند و سیاست نگاه به شرق و افزایش رقابت با چین را به پیگیری هر سیاست دیگری ارجح می‌داند. ذیل چنین نگاهی است که ایران را یک قدرت تأثیرگذار در منطقه توصیف می‌کند که در همین چارچوب باید سیاست مدارا را در قبال آن در پیش گرفت. او در تشریح اهداف مذاکرات مخفیانه با ایران گفته است: «به دنبال ۳۵ سال قطع رابطه میان ایران و ایالات متحده، عدم اعتمادی حاکم بود که انجام مذاکرات را به شکل مخفیانه، در آن شرایط حساس ضروری می‌ساخت.»
انتخاب این دیپلمات‌های صاحبنام برای چنین مأموریت مهمی نشانگر میزان اعتماد هیأت حاکمه امریکا به آنها بوده است و حالا حضور قوی‌تر این افراد در دستگاه تصمیم‌گیری سیاست خارجی «بایدن» نشان می‌دهد که عزم دولت جدید امریکا برای بازسازی سیاست خارجی یکجانبه‌گرایانه ترامپ و بازگشت به عصر ائتلاف‌های چندجانبه در سراسر جهان در اولویت قرار گرفته است. خاصه آن‌که هر چهار نفر معتقدند که برجام در سال ۲۰۱۵ توافقی بوده که منافع ملی امریکا را محقق کرده است و همه آنها خروج این کشور از این توافق را حاصل محاسبه اشتباه ترامپ می‌دانند و خواهان بازسازی اشتباهی هستند که معتقدند عواقب سختی را نه فقط برای امریکا، که برای جامعه بین‌الملل به دنبال دارد. آنها فکر می‌کنند که ایالات متحده و ایران هر دو می‌توانند از مذاکرات در مورد برنامه هسته‌ای ایران و سایر حوزه‌های درگیری بین دو کشور بهره‌مند شوند.
عبور از یک میدان سخت سیاسی
رئیس جمهور جدید امریکا وعده داده در صورت تعهد ایران به توافق هسته‌ای، او نیز به این توافق خواهد پیوست، اما شرط محقق شدن چنین رویدادی را عبور مجدد تهران و واشنگتن از یک میدان سخت سیاسی دانسته است. «بایدن» پیش از انتخابات در مقاله‌ای نوشته بود در مقام رئیس جمهوری ایالات متحده تعهدی تزلزل‌ناپذیر به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای خواهد داشت. او این طور استدلال کرده بود که بهترین راه برای دستیابی به چنین هدفی، ورود مجدد ایالات متحده به برجام است: «من راهی معتبر برای بازگشت به دیپلماسی پیش‌روی تهران خواهم گذاشت. اگر ایران به تعهد کامل به توافق هسته‌ای بازگردد، ایالات متحده نیز دوباره به عنوان نقطه آغاز مذاکرات بعدی، به توافق می‌پیوندد.» ناگفته پیداست که در صورت همراهی ایران با این سیاست، رسیدن به فرمولی که امکان بازگشت به برجام را برای امریکا فراهم کند و ایران را نیز به ازسرگیری اجرای تعهدات برجامی‌اش وادارد، کار آسانی نخواهد بود.
«بایدن» برای رسیدن به این هدف، یک تیم مجرب را در اختیار گرفته است و می‌تواند از تخصص دیپلمات‌هایی که در مذاکرات هسته‌ای نقش کلیدی داشتند، بهره ببرد. بویژه که یافتن راهی برای جلب حمایت کنگره در شرایط کنونی که دموکرات‌ها کنترل سنا و مجلس نمایندگان را به دست آورده‌اند، آسان‌تر از همیشه به نظر می‌رسد. «بایدن» باید بتواند تضمین دهد که اگر ایران به تعهدات خود در توافق متعهد باشد، ایالات متحده نیز چنین خواهد کرد.
بررسی فرمول بازگشت به برجام
رئیس جمهور جدید امریکا در جدیدترین گفت‌وگویش به نیویورک‌تایمز گفته است تیم او به دنبال مذاکرات تکمیلی با تهران با حضور همسایه‌های عرب ایران خواهد بود. اما او بازگشت به برجام را منوط به انجام این مذاکرات تکمیلی نکرده است و این طور به نظر می‌رسد که مهمترین نسخه مورد نظر او بازگشت دوطرفه ایران و امریکا به برجام است، یعنی لغو تحریم‌های هسته‌ای در ازای اجرای تام و تمام تعهدات هسته‌ای ایران؛ اقدامی که به نظر می‌رسد تأثیرگذارترین قدم در مرحله اول برای جلب اعتماد از دست رفته باشد.
گزینه دیگری که در پرونده هسته‌ای ایران درباره آن سخن به میان آمده است، مذاکره بر سر توافقی تازه درباره برجام است که مشمول مسائلی گسترده‌تر از موضوع هسته‌ای باشد. بسیاری این اظهارات «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی دولت بایدن را که اعلام کرده در راستای بازگشت به توافق هسته‌ای با تهران، باید درباره برنامه موشک‌های بالستیک ایران گفت‌وگو انجام شود، مشروط کردن بازگشت امریکا به برجام تفسیر کرده‌اند. اما این در حالی است که او از مذاکرات تکمیلی با ایران سخن گفته و تأکید کرده که موضوع فعالیت‌های موشکی باید در مذاکرات متعاقبی باشد که به زعم او می‌تواند با مشارکت کشورهای منطقه به علاوه ۱+۵ صورت بگیرد.

این در حالی است که از منظر گروه‌های مخالف برجام که از این نسخه دفاع می‌کنند، کارکرد مذاکرات تکمیلی باید تعیین پیش شرطی برای بازگشت امریکا به برجام از جمله آغاز مذاکره درباره فعالیت‌های موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای ایران باشد. در همین چارچوب هم این دسته معتقدند که بایدن باید ابتدا به برجام بازگردد اما با تعیین یک ضرب‌الاجل، ادامه اجرای برجام و لغو تحریم‌ها را به پذیرش مذاکرات تا زمان معینی مشروط کند. اگرچه بایدن و مقامات اروپایی کوشیده‌اند باب گفت‌وگو برای حل باقی مسائل با استفاده از تجربه توافق هسته‌ای را باز کنند و از امکان مشارکت کشورهای منطقه در این گفت‌وگوها سخن به میان آورده، اما مقام‌های ایرانی تاکنون دست رد بر این خواسته زده‌اند. خاصه آن‌که از نگاه ایران، کشورهای منطقه خاورمیانه صرفاً در جایگاهی قرار دارند که باید در مورد مسائل منطقه‌ای مشارکت داده شوند و در مذاکرات مستقلی بدون حضور کشورهای خارج از این حوزه در مورد مسائلی مانند پیمان عدم تعرض و نظام امنیت جمعی جدید در منطقه گفت‌وگو کنند و نه درباره مسائلی که به کاهش توان دفاعی ایران مربوط می‌شود.
تقویت اهرم چانه‌زنی؟
اما در حالی که نسخه‌های متعددی برای چگونگی بازگشت امریکا به برجام مطرح است، اقدامات اخیر ایران مبنی بر ازسرگیری غنی‌سازی ۲۰ درصد و تصمیم برای تولید اورانیوم فلزی که از جمله مهمترین موضوعات چالشی در روند مذاکرات هسته‌ای بود، به مثابه تقویت اهرم ایران برای چانه‌زنی در مذاکرات احتمالی با امریکا ارزیابی می‌شود. به این معنا که ایران می‌کوشد فرآیند تصمیم‌گیری مقام‌های امریکا پیرامون برجام را با القای خطر کوتاه شدن زمان گریز هسته‌ای ایران شتاب ببخشد. علاوه بر این، نباید مصوبه اخیر مجلس را که خواستار متوقف شدن اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی در صورت عدم لغو تحریم‌های هسته‌ای شده است، فراموش کرد.

مجلس ایران، دولت را موظف کرده است که در تاریخ ۱۲ بهمن، در صورت عدم لغو تحریم‌ها توسط کشورهای طرف برجام، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند. با این حال بر اساس آیین‌نامه اجرایی که دولت روحانی برای اجرای این قانون تهیه کرده است، تصمیم‌گیری درباره خروج از پروتکل الحاقی به مصوبات شورای عالی امنیت ملی و اهداف قانون و منافع و مصالح ملی منوط شده است، به این معنا که در نهایت ارزیابی شرایط و روند تصمیم‌گیری در واشنگتن می‌تواند به تداوم اجرای نظارت‌های مبتنی بر این پروتکل یا متوقف کردن اجرای آن بینجامد. هرچند که به اعتقاد شماری از ناظران، این اقدامات ایران می‌تواند به جای شتاب بخشیدن به تسهیل تصمیم‌گیری دولت امریکا برای لغو تحریم‌ها و روند بازگشت به توافق هسته‌ای، زمینه را برای فریز کردن شرایط فراهم کرده و پیگیری نسخه گفت‌وگوهای گام به گام را در دستور کار قرار دهد.
راه ترغیب تهران
به هر روی فارغ از آنچه که ممکن است بزودی در واشنگتن درباره برجام اتفاق بیفتد، راه ترغیب تهران با هدف ازسرگیری تعهدات برجامی‌اش، ابتدا احیای این توافق و جبران آسیب‌های اقتصادی دو سال گذشته‌اش است تا با بازیابی اعتماد از دست رفته شاید بتوان نسخه عاجلی برای کاستن از مناقشات در رابطه بحرانی تهران و واشنگتن پیدا کرد. وزیر خارجه ایران در جدیدترین مواضعی که در گفت‌وگو با سایت رهبری انجام داد، برداشتن تحریم‌های نفتی و تسهیل مبادلات بانکی را از عاجل‌ترین اقداماتی توصیف کرد که دولت «بایدن» باید در دستور کار قرار دهد. ظریف در همین چارچوب توجه دولت امریکا را به ضمیمه دوم برجام جلب کرده و گفته این ضمیمه تأکید بر آثار اقدامات دارد. به این معنا که فقط امضای رئیس جمهور امریکا برای لغو تحریم‌ها کافی نیست و اثرات ملموس آن بر نحوه تبادلات اقتصادی و بانکی باید به‌طور مشهودی بر زندگی اقتصادی مردم ایران قابل مشاهده باشد. به گفته وزیر خارجه ایران بعد از قطعنامه‌ ۲۲۳۱، حضور امریکا در برجام تنها در صورتی مفید است که مزایای اقتصادی برای ایران داشته باشد.

در حقیقت متعاقب دیدگاه ایران، جایگاه برجام زمانی تقویت می‌شود که امریکا به عنوان عضو شورای امنیت به اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ بازگردد؛ پذیرشی که به پشتوانه حقوقی برجام تبدیل می‌شود و ضعف‌های برجام از جمله فقدان ماده خروج را به نوعی رفع می‌کند. در همین چارچوب ایران معتقد است امریکا می‌تواند مانند سایر کشورها خود را یکبار دیگر به اجرای کامل قطعنامه ۲۲۳۱ ملتزم کند بدون آن‌که از حقوق و وظایف یک عضو در برجام بهره‌مند باشد. چه بر این اساس، ایران میان اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ و عضویت در برجام تفکیک قائل شده و معتقد است که امریکا بعد از اجرای تعهداتش ذیل قطعنامه مورد اشاره، برای مشارکتش به عنوان عضوی از برجام باید با ایران گفت‌وگو کند.

بدون تردید پیش از آغاز هر اقدامی دولت بایدن باید در گام اول درباره دیگر تحریم‌های ترامپ پس از اجرایی شدن توافق از جمله تحریم‌ها علیه بانک مرکزی ایران تصمیم‌گیری کند. چه بسیاری از این تحریم‌ها بدون هیچ ارتباطی با فعالیت هسته‌ای ایران به برنامه موشک‌های بالستیک، مسائل حقوق بشر و آنچه حمایت ایران از نیروهای نیابتی در منطقه مانند حزب‌الله و حماس خوانده می‌شود، مربوط هستند و دولت ترامپ با هدف پیچیده‌تر کردن عملیات برگشت بایدن به توافق و مذاکره با ایران صورت داده بود. در کنار این، حضور دیپلمات‌های کلیدی در روند دستیابی به برجام و اراده‌ای که در تهران و واشنگتن برای گره‌گشایی از رابطه پیچیده و بحرانی شکل گرفته است، می‌تواند نقطه عزیمتی برای شروع دوباره پایبندی به یک توافق باشد؛ توافقی که بی‌تردید برای مصون ماندن از آسیب رفتارهای سلیقه‌ای تصمیم‌گیران امریکایی با شرایط جدیدی به اجرا درخواهد آمد.


«آنتونی بلینکن»، سیاستمدار ۵۸ ساله دموکرات که به عنوان وزیر خارجه دولت «جو بایدن» معرفی شده است از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۱ در شورای امنیت ملی امریکا فعال بوده است. تجربه کار جدی او با بایدن از سال ۲۰۰۲ آغاز شد. «بلینکن» در این سال به عنوان مدیر دفتر کمیته روابط خارجی سنا منصوب شد و تا سال ۲۰۰۸ در این سمت بود. او در سال ۲۰۰۸ در کمپین انتخاباتی بایدن حضور داشت و عضوی از تیم انتقالی اوباما- بایدن بود. «بلینکن» از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ به عنوان معاون مشاور امنیت ملی امریکا در دولت اوباما مشغول به فعالیت بود که در این مدت در طراحی استراتژی امریکا در قبال افغانستان، پاکستان و ایران فعالیت داشت. وی از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ در کابینه «اوباما»، معاون مشاور امنیت ملی بود و از سال ۲۰۱۵ تا پایان دوره ریاست جمهوری وی در سمت معاون وزیر خارجه فعالیت کرد.

جیک سالیوان که در سن ۴۴ سالگی، جوان‌ترین مشاور امنیت ملی در چند دهه اخیر خواهد بود، پیشتر در دولت اوباما در وزارت خارجه به عنوان مدیر برنامه‌ریزی سیاستی به عنوان جانشین رئیس ستاد وزیر خارجه هیلاری کلینتون فعالیت می‌کرد. او در دوره مسئولیتش به عنوان مشاور کلینتون به عنوان یکی از مشاوران ارشد شناخته می‌شد و به بیش از ۱۲۰ کشور سفر کرد. پس از کناره‌گیری کلینتون در سال ۲۰۱۳ از وزارت خارجه، سالیوان به عنوان مشاور امنیتی ارشد بایدن، معاون اول وقت رئیس‌جمهور، انتخاب شد. او در این سمت نقشی کلیدی در شکل دادن به سیاست خارجی امریکا در قبال سوریه، لیبی و میانمار ایفا کرد. در همین دوره بود که در نوامبر ۲۰۱۳ از طرف دولت اوباما موظف شد تا به عنوان یک رابط پنهان و ناشناس با مقامات ایرانی ارتباط برقرار کند و احتمال عقد یک توافقنامه را در رابطه با برنامه هسته‌ای ایران بسنجد.

«ویلیام برنز» نفر دوم وزارت خارجه امریکا در دولت اول باراک اوباما به عنوان رئیس سیا از سوی «بایدن» معرفی شد. وی از ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱به عنوان سفیر امریکا در اردن، از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ دستیار وزیر خارجه در امور خاور نزدیک، ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ سفیر امریکا در روسیه و ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ به عنوان معاون امور سیاسی وزیر خارجه امریکا فعالیت داشت. او از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ در زمان دولت باراک اوباما قائم مقام (نفر دوم) وزارت خارجه امریکا بود و در همین سال اعلام بازنشستگی کرد. کلینتون، وزیر خارجه پیشین امریکا، «برنز» را «صندوقچه اسرار دیپلماسی امریکا» توصیف می‌کند. او سال ۲۰۱۶ یکی از گزینه‌های اصلی کلینتون، نامزد وقت انتخابات ریاست‌جمهوری برای تصدی مقام وزارت خارجه بود. جان کری، وزیر خارجه پیشین امریکا که او را به عنوان نفر دوم وزارت خارجه برگزید، او را «دیپلمات دیپلمات‌ها» توصیف کرده است.

وندی شرمن، چهره ثابت مذاکرات هسته‌ای که در دولت جدید امریکا به عنوان معاون وزیر خارجه نقش آفرینی خواهد کرد، نخستین حضورش در عرصه دیپلماتیک در دوران وزارت خارجه «مادلین آلبرایت» رخ داد. در سال ۲۰۰۸ و در زمانی که باراک اوباما و هیلاری کلینتون برای کاندیداتوری نهایی حزب دموکرات با یکدیگر رقابت می‌کردند، شرمن در جبهه کلینتون بود و مشاور سیاست خارجی او محسوب می‌شد. همین سابقه باعث شد که کلینتون، شرمن را در سال ۲۰۱۱ به وزارت امور خارجه بازگرداند و سمت معاون سیاسی را به وی اعطا کند. شرمن بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ به عنوان معاون کلینتون و جان کری، وزرای خارجه وقت امریکا در دوران ریاست اوباما فعالیت داشت. او همچنین در جریان مذاکرات هسته‌ای میان ایران و ۶ کشور جهان از جمله امریکا به نمایندگی از واشنگتن به شکل جدی نقش‌آفرینی کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha