انتخابات ۱۴۰۰ و مهمترین اسباب مشارکت

۵ بهمن ۱۳۹۹، ۱۷:۴۰
کد خبر: 84197292
انتخابات ۱۴۰۰ و مهمترین اسباب مشارکت

تهران- ایرنا- نرخ مشارکت انتخاباتی تابعی از میزان امید و انگیزه در جامعه است. در شرایطی که تغییر تیم حاکم بر کاخ سفید خوش‌بینی‌ها به کاهش فشار بر ایران را افزایش داده، بسیاری از ناظران می‌گویند تلاش‌ها در جهت امیدکشی، به کاهش مشارکت و به تبع آن تضعیف پشتوانه جمهوریت نظام می‌انجامد.

کمتر از پنج ماه مانده به سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، فضای سیاسی کشور، هنوز دورنمایی از حضور گسترده و مشارکت چشمگیر مردم به دست نمی‌دهد. از دید بسیاری، میان مردم  هنوز شور چندانی برای انتخاب سکاندار بعدی دستگاه اجرایی به چشم نمی‌خورد. هر چند برخی این بی‌میلی را ناشی از غلبه مساله کرونا بر سایر شئونات حیات جمعی و نبود تحرکات انتخاباتی جدی میان جریان‌های عمده سیاسی می‌دانند، ولی کاهش معنادار نرخ مشارکت شهروندان در یازدهمین دوره انتخابات مجلس و سپس میان‌دوره‌ای، ابعاد دیگری از این مساله را آشکار می‌کند.

یازدهمین دوره انتخابات مجلس در اسفند ۹۸، با پایین‌ترین میزان مشارکت در طول حیات جمهوری اسلامی همراه شد. تنها حدود ۴۲ و نیم درصد از واجدان شرایط در این انتخابات پای صندوق آرا حاضر شدند و چیزی حدود ۵۷ درصد ترجیح دادند در این انتخابات شرکت نکنند. میزان مشارکت شهروندان در انتخابات میاندوره‌ای مجلس یازدهم، از این هم کمتر شد؛ وضعیتی که البته بی‌تاثیر از اعلام شیوع اپیدمی در کشور نبود.

اکنون در آستانه سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری قرار داریم. بسیاری از ناظران، اوضاع سیاسی را متاثر از فشارها و تنگناهای سخت اقتصادی ناشی از تحریم‌ها، مطالبات محقق نشده در حوزه‌های مختلف سیاسی، مدنی، فرهنگی و ...، تردیدها درباره کارآمدی بخش‌هایی از نظام سیاسی-اداری، تنش‌ها و دعواهای جناحی، نبود تکثر میان نامزدهای انتخاباتی، عدم ارایه برنامه‌های عملیاتی از سوی احزاب و تشکل‌ها برای غلبه بر مشکلات کشور و ... می‌دانند.

روندهایی منتهی به کاهش مشارکت

این روزها که تغییر ترکیب ساکنان کاخ سفید و کنار رفتن ترامپ ایران‌ستیز، امیدهایی را برای تغییر وضعیت دشوار چهار سال گذشته، به وجود آورده، باز هم در مورد روندهای داخلی که به کشتن امید مردم و بالتبع کاهش مشارکت منجر می‌شود، نگرانی‌هایی جدی به وجود آمده است.

یکی از این روندها، تنش‌های سیاسی و جناحی است که امید به بهبود را در دل مردم از بین می‌برد. این روزها، حمله‌ها و هجمه‌های جریان‌های خاص علیه دولت با شدت و حدت بیشتری جریان دارد؛ تریبون‌های پرتعداد و تضمین شده مخالفان این روزها به مامنی برای اتهام‌زنی، توهین و حمله به دولت و جریان سیاسی رقیب بدل شده است. همین چند روز پیش بود که رئیس‌جمهوری در برنامه‌ای تلویزیونی هدف توهین قرار گرفت، هرچند رئیس صدا و سیما از رئیس جمهوری عذرخواهی کرد. با این حال، مخالفان اگر توهین هم نکنند، به صورت یکطرفه به ارزیابی شرایط کشور می‌پردازند و با نادیده گرفتن تاثیر تحریم‌ها، دولت را مسئول مطلق شرایط کشور معرفی می‌کنند و به عبارتی تمام کاسه و کوزه را بر سر دولت روحانی می‌شکنند.

در شرایطی که کنار رفتن ترامپ، امید به گفت‌وگو میان دو طرف، احیای برجام و  کاهش تنش میان تهران- واشنگتن را افزایش داده است، مخالفان دولت به طور کلی امکان گفت‌وگو  و کاهش تنش‌ها را از سوی دولت کنونی رد می‌کند. این در حالی است که از مواضع جسته‌وگریخته‌شان برمی‌آید درمورد مذاکره همقطاران خودشان با رهبران جدید کاخ سفید نظر مثبتی دارند. این نگاه جناحی و سیاست‌زده، اعتماد به سیاستمداران را در میان مردم کاهش می‌دهد.

در این خصوص، چندی پیش بود که «محمدجواد ظریف» در گفت‌وگویی رسانه‌ای اظهار داشت: بعضی دوستان می روند و به آمریکا «گرا» می دهند که با ما بهتر می توانید کار کنید. من کسی را متهم نمی کنم، ولی می‌دانم و خبرش را می‌دهند که گفته‌اند اینها در قدرت نمی‌مانند و قدرت این‌ها چند روزه است.

در شرایطی که با تغییر رهبران واشنگتن، امید به رفع تحریم‌ها افزایش یافته و با موافقت رهبری در مورد بررسی مجدد لوایح مرتبط با گروه ویژه اقدام مالی در مجمع تشخیص مصلحت نظام، انتظارها در مورد گشایش روزنه‌های بسته نقل و انتقال مالی به روی کشور افزایش یافته، گروهی همچنان با القای ایده‌های نادرست بر سر راه تصویب این لوایح مانع‌تراشی می‌کنند. از این رو برخی سرنوشت FATF را هم دخیل در وضعیت مشارکت می‌دانند.

همه این موارد در کنار مسائلی چون تاخیر در ورود جدی و مصداقی جریان‌های سیاسی به انتخابات، جای خالی ارایه طرح و برنامه‌های عملیاتی در مورد اداره کشور، تداوم رویه‌های پیشین در نظارت شورای نگهبان و امکان تحدید تکثر نامزدها، اختلاف نظرهای جدی درون‌جریانی بر سر تعیین اولویت‌های کشور و راهکارهای عبور از مشکلات و ... دورنمای امیدوار کننده‌ای از افزایش مشارکت سیاسی به دست نمی‌دهد.

کاهش مشارکت به نفع جناح‌های خاص و به ضرر جمهوریت نظام

این در حالی است که از نگاه ناظران، برخی جریان‌های سیاسی اتفاقا خواهان تداوم وضع موجودند تا با پایین بودن نرخ مشارکت، خود در جایگاه پیروز انتخابات بنشینند. به طور معمول، احتمال پیروزی نیروهای جریانات خاص، تابعی معکوس از میزان مشارکت مردم است که بارها درستی این انگاره به ویژه در انتخابات اخیر به اثبات رسیده است.

چندی پیش بود که «محمود صادقی» نماینده پیشین مجلس در گفت و گویی رسانه ای عنوان کرد: برخی نیروها در محفل‌هایی می‌گویند اگر مردم کمتر مشارکت کنند، ما پیروز می‌شویم. این دیدگاه بسیار خطرناک است، زیرا نباید شرایط به‌گونه‌ای شود که رئیس‌جمهور هم مانند نمایندگان مجلس یازدهم با آرای حداقلی پیروز شود. 

این در حالی است که میزان مشارکت سیاسی، چون عیاری خالص، می‌تواند مبنایی بر سنجش «مردمی بودن» و «مشروعیت» نظامی قرار گیرد که از همان ابتدا بر دو پایه « جمهوریت» و «اسلامیت» بنا شد. بر این مبنا، به گفته چندی پیش «حسین ابراهیمی» عضو «جامعه روحانیت مبارز»، حاکمیت باید نسبت به حضور تعداد بیشتری از مردم پای صندوق‌های رأی حساس باشد و برای تحقق این امر تلاش‌های لازم را انجام دهد. طبیعی است که هر چقدر تعداد رأی‌ها در انتخابات بیشتر باشد، نشانگر اعتماد مردم به سیستم و البته افزایش مشروعیت حاکمیت است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha