به گزارش ایرنا، بیش از یک سوم مسیر بیستمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران را سپری کردهایم و روز به روز به حساسیت مسابقات افزوده میشود. در نزدیکی نیم فصل هستیم و تقریبا تا حد زیادی به کیفیت فنی تیمها پی بردهایم و میدانیم که هر تیم میتواند با چه هدفی به کارش ادامه دهد. گروهی مدعی قهرمانی هستند؛ دستهای دیگر باید برای کسب سهمیه و یا کسب رتبه تک رقمی تلاش کنند و برخی دیگر از تیمها برای بقا به مبارزه ادامه میدهند.
در این شرایط طبیعی است که فوتبالدوستان با هیجان زیادی پیگیر مسابقات باشند و با وجود شرایط کرونایی از راه دور تیمهای خود را حمایت کنند. بازیکنان نیز با انگیزه مضاعف به تلاش خود ادامه دهند و برای رسیدن به اهداف باشگاهی و ملی خود به رقابت بپردازند اما در حقیقت نمیتوانیم چنین انرژی را از هواداران و بازیکنان بگیریم و آن را در بدنه فوتبالمان بدانیم. چرا؟ حاشیه!
حاشیه عضو لاینفک و جدا نشدنی فوتبال بوده، هست و خواهد بود. نه تنها در فوتبال ایران بلکه در معتبرترین لیگهای اروپایی نیز کشمکش و درگیری وجود دارد و دست بر قضا یکی از جاذبههای فوتبال، همین حاشیهها است اما. اما تا وقتی که میزان این حواشی از متنِ ماجرا بیشتر نشود و به اصطلاح توی ذوق نزند. متاسفانه فوتبال ایران درگیر همین موضوع شده است. حواشی و درگیریهای فوتبالی از خودِ فوتبال سبقت گرفته و تخت گاز پیش میرود. و موضوع غمانگیزتر داستان این است که رول اصلی این حواشی در این روزها توسط مربیان بازی میشود و آنها مسبب اصلیاش هستند.
بله! باورش دشوار است اما اگر خوب به دور و بر نگاه کنیم و چرخی در سایتها و روزنامهها بزنیم به این نتیجه نگرانکننده پی میبریم. اکثریت قریب به اتفاق مربیان لیگ برتری با اعتراضات و صحبتهای خود فضای لیگ را متشنج کردهاند. یحیی گلمحمدی، محمود فکری، امیر قلعهنویی، جواد نکونام، رحمان رضایی و ... در صدر این موضوع قرار دارند و در اکثر هفتهها مصاحبههای انتقادی آنها علیه یکدیگر، داوری، سازمان لیگ، فدراسیون فوتبال و ... را میبینیم و میشنویم. مربیانی چون ابراهیم صادقی، مهدی تارتار، وحید بیاتلو، مهدی رحمتی، علیرضا مرزبان، مهدی هاشمینسب و ... از ابتدای فصل تا به اینجا با اظهار نظرهای خود حواشی زیادی را به وجود آوردهاند. در این بین امثال محرم نویدکیا، محمد ربیعی، سیروس پورموسوی، سعید اخباری، تا حدی رسول خطیبی و مجتبی حسینی و ... هم بودهاند که حواشیشان یا بسیار کم بوده یا اصلا نبوده است.
به نظر میرسد این مصاحبههای کوبنده و انتقادی ماحصل فشار بیش از حدی باشد که روی دوش برخی از این مربیان وجود دارد و آنها به جای کنترل اوضاع، سعی میکنند با حمله به اصطلاح فراری رو به جلو داشته باشند و خود را تبرئه کنند. روشی که شاید برای یک مربی که خودشان الگوی تعدادی دیگر هستند و هرکدام در دوران بازیگری و همچنین مربیگری به افتخارات زیادی دست پیدا کردهاند چندان جالب نباشد و حتی حالتی زننده به خود بگیرد. بدون تردید یکی از دلایل عدم نتیجهگیری این مربیان همین انرژی فراوانی است که برای حمله کردن به افراد و گروههای مختلف میگذارند و باعث میشود تا تمرکزشان از روی وظیفه اصلیشان که مربیگری است برداشته شود.
جمله پایانی این گزارش میتواند رونوشت بشود برای اکثر مربیان لیگ برتری: در این شرایط سخت کرونایی که فوتبال، یکی از معدود دلخوشیهای مردم است با مصاحبهها و رفتار نادرست خود، کام فوتبالدوستان را تلخ نکنید و فرار رو به جلو را کنار بگذارید و اخلاقتان را خوب کنید.
نظر شما