قیام امام خمینی (ره) رودی بی‌بازگشت تا دریای انقلاب مهدی 

تهران- ایرنا- قیام در ایران اسلامی که دو دهه تا به ثمر رسیدن طول کشید، امروز ۴۲ ساله شد. انقلابی که همیشه مورد خشم حاکمان جهان‌خوار، غاصبان نامشروع و دریوزگان فرصت‌طلب بوده، آنها مترصدند تا علاوه بر فشارهای دایمی، هر مطالبه و گفتمان مردم نسبت به حکومت را به سود خود تفسیر و از مسیر اصلی منحرف کنند.

چهار دهه استمرار حکومت اسلامی اثبات کرده است که ملت ایران نه از انقلاب خود دست می کشند نه از پیوستن و یکی شدن امت اسلامی مایوس می شوند. این قانون انقلاب اسلامی ایران است که بداندیشان نیز آن را فهمیده اند و بعد از این همه سال به تجربه درک کرده اند که راه گسست آن شکستن اتحاد مردم است. پس در تنگناهای مالی قرار دادن این مردم نجیب، اختلاف افکنی، بدگویی و فتنه را در رسانه های فراگیر خود پیشه کرده اند تا از هر اختلاف کوچکی که در این خانواده بزرگ رخ می دهد، به عنوان سست شدن باورهای مردم یاد کنند اما تاکنون چنین نشده و هربار تیرشان به سنگ خورده است.

ملت ایران در مناسبت های مختلف باز خود را به عنوان همان مردمی که فکر، اندیشه، آزادی و استقلال برایشان از شکم و شکم چرانی بسیار مهم تر است، معرفی کرده اند.  

شخصی می گفت چرا اخیرا در رسانه های خارجی به طور گسترده سخن از سست شدن اراده مردم ایران در حمایت از انقلاب می گویند؟ ما از انقلاب دل زده نشده ایم ما حمایت خود را از انقلاب برنداشته ایم و از دایر شدن حکومت ناجی بزرگ بشر هم ناامید نشده ایم. ما فقط از برخی مدیرانی که از راه انقلاب دور شده اند، دلخور هستیم. انقلاب مسیر بی بازگشت خود را می رود و سیل مردمی که برای ایجاد این انقلاب یکی از قدرتمندترین طاغوت ها را درغلتاند و پس از آن در طولانی ترین جنگ قرن در برابر یک کشور که توسط یک دنیا پشتیبانی می شد ایستاد، آرام شدنی نیست.

چون نیک بنگری انقلاب اسلامی ایران پابرجاست و در تمام دنیا ریشه دوانده است. ایران هنوز انقلابی است چیزی از ارزش های انقلاب کم نشده است حتی اشخاص یا مسوولانی که از راه انقلاب دور افتاده اند، هنوز برای کسب محبوبیت بین مردم، خود و اهداف خود را به انقلاب پیوند می دهند.

 آنچه غرور ملی نامیده می شود، پس از انقلاب اسلامی در ایران پررنگ شد. دلیل آن هم رشد علمی ایران است در تجهیز خود برای گسسته شدن از وابستگی به کشورهای پیشرفته و آنچه در سطح بین المللی استقلال گفته می شود.

آزمایش موشک های دوربرد و نقطه زن، راه اندازی ماهواره تحقیقاتی، بی نیازی از اعزام بیمار برای انجام درمان های پیچیده و پیشرفته و از همه مهمتر رشد سریع و خودساخته جمهوری اسلامی ایران در صنعت و علم هسته ای از عوامل مهم تقویت غرور ملی است که همه ایرانی ها به آن واقف و از آن راضی هستند.

در مقام مقایسه انقلاب ایران با انقلاب های بزرگ نخستین موضوع به پیش از وقوع این رخداد برمی‌گردد که تفاوت در وضعیت اقتصادی کشورهای انقلابی با ایران است؛ دولت ایران پیش از انقلاب در وضع اقتصادی وخیم قرار نداشت و برعکس از رشد اقتصادی نسبتا خوبی برخوردار بود اما همان اقشار متوسط و غیربرخوردار در یک صف و با یک شعار علیه حکومت داران قیام کردند. در حالی که در انقلاب های دیگر یکی از علت های مهم و نخستین، همان بحران اقتصادی دولت های حاکم بود.

پادشاهی فرانسه در چند جنگ خارجی هزینه گزاف کرده و شکست خورده بود و مردم فرانسه از این بابت سرخورده شده بودند و از حکومت خود انتظار داشتند بتواند افتخارآفرینی کند اما ایران در زمان شاه از ارتش بسیار قوی و مجهزترین آن در منطقه برخوردار بود.

پژوهشگران انقلاب فرانسه یکی از دلایل اوج گیری اعتراضات مردمی در این کشور را که منجر به پیروزی انقلابشان شد، سرمای سخت زمستان ۱۷۸۹ می دانند ولی سال ۱۳۵۷ زمستان نه چندان سختی در تهران بود که مردم شعار می دادند به کوری چشم شاه زمستونم بهاره.

هنگام وقوع نارضایتی ها در فرانسه به دلیل شکست در نبردهای خارجی نیروهای نظامی به حداقل ممکن رسیده بودند و به دلیل برقراری موازنه قوا و نوعی رقابت بین کشورهای اروپایی هیچ کدام مایل به کمک به دولت فرانسه در برابر انقلابیون نبودند. به ویژه انگلیس که از انقلابیون حمایت هم می کرد اما در ایران وضع برعکس بود کشورهای قدرتمند و نیز کشورهای منطقه از حکومت پادشاهی حمایت می کردند و مردم انقلابی را بدون هرگونه پشتیبانی رها کرده بودند.

همین مقایسه را با انقلاب بزرگ دیگر یعنی انقلاب روسیه می شود انجام داد. جنگ جهانی اول سال ۱۹۱۴ شروع شد و روسیه را با کمبودهای زیاد روبرو کرده بود؛ از جمله اینکه جیره بندی مواد غذایی انجام شد. نبرد ۱۹۰۵ با ژاپن هم منجر به دست کشیدن روسیه از مناطق تحت قلمرو خود و تحقیر ملت روس شده بود اما در ایران به برکت فروش بی رویه نفت، حرکت نمادین تغذیه رایگان در برخی مدارس رواج یافته بود و حکومت پهلوی بهترین خریدار تسلیحاتی نظامی از آمریکا و اروپا بود.

بررسی وضعیت کشور چین نیز نشان می دهد که انقلاب در این کشور در سال ۱۹۴۹ پس از شکست از غرب در رویارویی که به جنگ تریاک مشهور شد و شکست از ژاپن و پس از آن سال ها درگیری نظامی داخلی و اشغال سرزمین توسط ژاپن در جنگ جهانی دوم روی داد. در حالی که ایران زمان طاغوت یک قدرت برتر نظامی منطقه بود و جنگ های داخلی نیز نداشت.

شاید نزدیکترین وضعیت یا خواسته انقلابیون خارجی به انقلابیون ایرانی را در انقلاب ۱۹۶۱ الجزایر پیدا کنیم؛ ملت الجزایر نیز به دنبال استقلال کشور خود بودند که ۱۳۲ سال تحت اشغال فرانسه بود. خشکسالی های پی در پی قحطی های طولانی مدت به همراه داشت و زمین های مرغوب این کشور اسلامی هم زیر کشت انگور برای تهیه شراب باب طبع فرانسوی ها رفته بود و یک میلیون مهاجر اروپایی نیمی از درآمد ملی را در اختیار گرفته بودند.

افول قدرت نظامی فرانسه در جنگ جهانی دوم، حمایت های شوروی سابق از شورش ها علیه دنیای غرب و حمایت های اتحادیه عرب از مسلمانان الجزایر کمک هایی بود که به این ملت آزادی خواه شد در حالی که ملت ایران از هیچ کدام از این امتیازها برخوردار نبودند. 

در ایران اما دلارهای نفتی شاخص های اقتصادی را به سرعت افزایش داده بود و حکومت خاطر جمع بود که این رفاه مانع شورش پابرهنگان می شود. کارتر هم ایران را جزیره ثبات خوانده بود. سازمان مخفی پلیسی ساواک نیز همه مخالفان را تحت نظر داشت و شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دیگر با حمایت مستقیم آمریکا در داخل و مجامع بین المللی به امنیت خاطری رسیده بود که خود را قادر مطلق در ایران بلکه در منطقه خلیج فارس می دانست.

اما وجه اشتراک ایران زمان طاغوت با حکومت های ساقط شده توسط انقلاب های دیگر، تمرکز قدرت در دست شاه و درباریان و گروهی نزدیکان آنها بود که از دید مردم مسلمان ایران فاقد سلامت اخلاقی، لیاقت و شایستگی بودند.

حاکمان ایران دیدگاه مذهبی مردم و تکیه همیشگی آنها به اسلام را نادیده گرفته بودند و گاه و بیگاه این اعتقادات را به سخره می گرفتند و این برای مردم قابل تحمل نبود. از سوی دیگر آن همه قدرت نظامی و دفاعی و قدرت اقتصادی رو به رشد ایران شامل حال همان طبقات بالا می شد که علاوه بر تقسیم نکردن این ثروت با عامه مردم با مصرف گرایی و خوشگذرانی به شیوه بی بند و بار غربی خشم مردم محروم و مذهبی را برمی‌انگیخت.

صاحب نظران علوم سیاسی بر این باورند که تنها فقر عامل بروز انقلاب مردم ایران نبود که اگر بود، در شعارهای مردم انقلابی باید دیده می شد اما شعارهای دو دهه اعتراض و سال پایانی منتج به انقلاب، رنگ و بوی مذهبی و سیاسی دارد و دایم سخن از نامشروع بودن حکومت و شاه می زند.

خاری و بندگی شاه به عنوان نماینده و حاکم مردم ایران در برابر قدرت های غربی و به کلام دیگر نبود استقلال غرور ایرانیان را زخمی کرده بود.

ساواک تا کنج خانه های مردم نفوذ کرده بود و هر عقیده ای به جز شاه دوستی را محکوم به حذف می دانست، در واقع ملت را از آزادی محروم کرده بود.

دوری از باورهای دینی ملت و نادیده گرفتن نقش روحانیت، آن حکومت را مورد غضب مردم قرار داد و ساقط کرد و جمهوریتی بر پایه اسلامیت به جای آن نشاند که با رای ۹۸/۲ درصد رای دهندگان تایید شد.

در این بین قدرت رهبری ویژه معمار انقلاب را هیچ محققی نادیده نمی گیرد؛ زیرا او با تیزبینی توانست نقاط ضعف حکومت به ظاهر پابرجای پهلوی را نشانه گیرد. از سوی دیگر همه جناح های انقلابی را زیر یک پرچم و حول یک محور با یک شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی نگه داشت. آیت الله سید روح الله خمینی (ره) رهبر بزرگ انقلاب اسلامی از سوی همه مخالفان شاه با عنوان امام خمینی مشهور و پذیرفته شده بود. رمز کار این رهبر دینی و وارسته انقلاب همان که خود گفتند "وحدت کلمه" بود.

این عوامل سبب شد تا کشتارهای خیابانی و دستگیری های فراگیر ساواک که به کشته شدن ۶۰ هزار نفر منجر شد، نگذارد مردم بترسند و از هدف دور شوند.

با این تحلیل کوتاه می توان دید که مردم هنوز همان ملت انقلابی هستند که قصدشان ایجاد حکومت عدل علی و فراهم کردن امکانات اهتزاز بیرق بزرگترین انقلاب در زمین از بدو تاریخ بشر و ناجی نهایی است.

ملتی که همه ساله اجرایی نمادین از قیام حسین (ع) را برپا می کند و بر بستن آب به روی خاندان پیامبر خدا و تشنه کشته‌شدن امام خود می گرید، قطعا تسلیم تحریم ها نمی شود. آن هم وقتی که رشد پزشکی، تکنولوژی های پیشرفته و صنایع نانو و هسته ای ایران چشم جهان را خیره کرده است.

این انقلاب یک رودخانه خروشان است که بازگشت ندارد و هیچ مانعی نمی تواند برای همیشه سد راهش شود؛ چرا که هدف، دریا است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha