به نظر می رسد، با توجه به سخنرانی بایدن که درهفته گذشته در وزارت امور خارجه آمریکا انجام شد، خطوط اصلی سیاست خارجی(اعلامی و نه لزوما اعمالی) آمریکا به طور خلاصه شامل موارد ذیل است:
اول: بین الملل گرایی
سیاست خارجی آمریکا در دوره ترامپ متاثر از ناسیونالیسم آمریکایی و معطوف به شعار نخست آمریکا عدم تمایل به بین الملل گرایی داشت و از دید بسیاری این وضعیت باعث شد جایگاه هژمونیک آمریکا در نظام بین الملل مخدوش شود. بایدن در سخنرانی خود از بازگشت به بین الملل گرایی گفت و اعلام کرد که می خواهد آمریکا را به عرصه بین المللی بازگرداند. به زعم او:"آمریکا بازگشته است". معنی این سخن آن است که برخلاف دوره قبل، ایالات متحده به مسایل جهانی کماکان ورود خواهد کرد و در ایفای نقش پلیس جهانی باقی خواهد ماند. بایدن معتقد به بازیابی نقش آمریکا در نهادهای بین المللی است.
دوم: ائتلاف سازی و اجماع جهانی
دومین مولفه سیاست خارجی آمریکا در دوره بایدن تاکید بر ائتلاف سازی و بازسازی ائتلاف های قبلی و همکاری و هماهنگی با متحدان برای پیشبرد اهداف و سیاست های جهانی است. بر خلاف دوره ترامپ که اصولا آمریکا علاقه ای به ائتلاف و کنش های جمعی نداشت، بایدن تصمیم گرفته که ضمن بازسازی و احیای
ائتلاف های قبلی آمریکا که به شدت در دوره ترامپ آسیب دید، برای رتق و فتق امور جهانی و حل مشکلات و چالش ها به همکاری با متحدان بپردازد. به زعم بایدن:" ما ائتلاف های خود را بازسازی خواهیم کرد و بار دیگر با دنیا ارتباط خواهیم گرفت، نه برای بررسی چالش های گذشته، بلکه چالش های امروز و فردا". از نظر بایدن چالش های جهانی مانند کرونا، تغییرات آب و هوایی و اشاعه تسلیحات هسته ای، تنها با همکاری ملت ها قابل حل هستند و آمریکا به تنهایی از پس آنها برنمی آید. به قول او ائتلاف ها، بزرگترین دارایی آمریکا هستند.
تاکید بر حرکت های دسته جمعی در قالب ائتلاف ها انتظارات متحدان سنتی آمریکا را برآورده می سازد که در دوره ترامپ به شدت مخدوش شد. هرچند باید منتظر ماند و سیاست خارجی اعمالی آمریکا را نیز مشاهده کرد که آیا واقعا تمایلی به این رویکرد دارد یا نه.
سوم: سیاست خارجی دیپلماسی محور
بایدن تمایل زیادی داشت که نشان دهد سیاست خارجی در دوره او دیپلماسی محور خواهد بود. دلیل این امر را می توان در تقابل با دوره ترامپ ارزیابی کرد که به اخذ تصمیمات عجولانه و پیش بینی ناپذیر در سیاست خارجی مشهور بود. به نظر می رسد بایدن در تاکید بر این موضوع علاقمند است به دنیا نوید تاکید بر گفتگو، مذاکره و دیپلماسی در اتخاذ هر تصمیمی را بدهد و اینکه عصر تصمیمات و اقدامات آنی و دفعی به سر آمده است. کما اینکه مجددا تاکید می کند که دیپلماسی بازگشته است. هرچند این مولفه بیشتر در تثبیت بین الملل گرایی و ائتلاف سازی به کار می آید. رویکرد به نظام بین الملل و هماهنگی و همکاری در حل موضوعات جهانی قطعا نیازمند سازوکارهای دیپلماتیک است. به عقیده بایدن دیپلماسی همیشه در تدوین سرنوشت آمریکا حیاتی بوده است.
چهارم: دفاع از ارزش ها
بایدن نیز همچون اسلاف دموکراتش بر پیگیری و ترویج ارزش های آمریکایی و غربی در جهان تاکید کرد. آنجا که بر محافظت از ارزش های دموکراتیک آمریکا، دفاع از آزادی، دریافتن فرصت ها، تحقق حقوق جهانی، احترام به حاکمیت قانون و رفتار مطابق با شان و کرامت انسانی تاکید می کند و آن ها را مزیت نسبی آمریکا
می خواند. در ذیل دفاع از ارزش ها مشخص ترین موضعگیری را علیه کودتای نظامی در میانمار اتخاذ کرد، از سرکوب ناراضیان و هواداران ناوالنی در روسیه به شدت انتقاد کرد، از ادامه خشونت ها در جنگ یمن انتقاد کرد و از عزم آمریکا گفت که با دیپلماسی به دنبال پایان دادن به جنگ یمن و فاجعه انسانی آن خواهد بود. به همین دلیل ضمن تاکید بر حمایت از عربستان در مقابل حملات موشکی و پهپادی از توقف فروش تسلیحات به عربستان هم سخن گفت.
پنجم: مشخص کردن تهدیدها و دشمنان
بایدن در سیاست خارجی رونمایی شده اش به صراحت از تهدید چین و روسیه صحبت کرد تا دقیقا مشخص شود که همچون گذشته این دو کشور را کماکان تهدید ایالات متحده می داند. اقتدارگرایی، بلندپروازی های روزافزون برای رقابت با آمریکا، عزم برای ایجاد اخلال و خرابکاری در دموکراسی، سوء استفاده های اقتصادی، اقدامات تهاجمی و قهری، و حملات علیه حقوق بشر و دارایی های معنوی و حکمرانی بین المللی از جمله اتهامات بایدن به چین بود. در خصوص روسیه نیز بایدن از صحبت شفاف با پوتین گفت که به او متذکر شده با سلف خود متفاوت است و اینکه روزهای کوتاه آمدن آمریکا در برابر تجاوزات روسیه در قالب مداخله در انتخابات، حملات سایبری، مسموم کردن شهروندان و ... به پایان آمده است. به گفته رییس جمهور آمریکا آن کشور در بالا بردن هزینه ها بر روسیه و دفاع از دوستان و منافع حیاتی تعلل نخواهد کرد.
ششم: جایگاه ایران در سیاست خارجی اعلامی بایدن
بر خلاف انتظار، ایران و موضوع برجام جایی در سخنرانی بایدن و رونمایی از سیاست خارجی اش نداشت. به نظر می رسد نام نبردن از ایران و برجام در این سخنرانی نشانه بی اهمیتی این موضوع از منظر بایدن نیست. بلکه اهمیت بالای این موضوع می طلبید تا ایالات متحده فعلا در این زمینه سخنی نگوید تا هم با چالش مخالفین داخلی خود در خصوص امکان بازگشت به برجام مواجه نشود و هم اینکه کماکان رایزنی ها و مشورت های خود را با متحدان اروپایی در برجام و متحدان منطقه ای و نیز اعضای کنگره در خصوص اتخاذ بهترین تصمیم ادامه دهد. در عین حال به نظر می رسد بایدن قصد ندارد از امتیازات سیاست فشار حداکثری و تحریم های اقتصادی علیه ایران در دوره ترامپ استفاده نکند. در عین اینکه مترصد آن است که با اتخاذ تصمیمی هوشمندانه و دیپلماتیک امکان رسیدن به توافقی جدید با ایران بر سر مسایل موشکی و منطقه ای را هم کسب نماید. در این شرایط دیپلماسی چند وجهی هوشمندانه ای نیاز دارد تا بدون هیاهو و با استفاده از ظرفیت ائتلاف سازی به این هدف دست یابد لذا تعمدا فعلا اسمی از ایران نیاورد تا زمینه لازم برای اقدامات بعدی اش را دچار مشکل نسازد.
البته موارد اشاره شده سیاست خارجی اعلامی بایدن است و مشاهده سیاست خارجی اعمالی آمریکا در دوره جدید نیاز به گذشت زمان دارد.
نظر شما