زندگی در جهان و فضای پسا کرونا، بازاندیشی در نظام زیستی و فکری را ایجاب میکند، از این رو باید این را فرصتی برای ایجاد تحولات بزرگ در زندگی آینده به شمار آورد. سبک زندگی یکی از واژههایی است که در علوم اجتماعی و جامعه شناسی بسیار یافت میشود و منظور از آن روش زندگی افراد است. طی سالهای متمادی انسان ها همواره کوشیدهاند روش زندگی خود را بشناسند و آن را مدیریت کنند و حتی دولت ها گاهی تلاش کردهاند بر این سبک های زندگی تاثیر بگذارند. اخیرا نیز شیوع کرونا در کشورهای مختلف سبب شده موضوع سبک زندگی و تغییر آن اهمیت یابد؛ زیرا عدم هماهنگی سبک زندگی پیشین با شرایط جدید و نیز عدم رعایت برخی نکات بهداشتی ممکن است باعث شود عوامل بیماری زا تشدید شده و پیامدهای ناخوشایندی برای افراد جامعه رقم بخورد. اما اینکه چگونه و از چه راه هایی میتوان به این امر مبادرت کرد و نحوه مواجهه گروه ها و طبقات مختلف جامعه با این تغییرات چه خواهد بود؛سبب شد پژوهشگر ایرنا با «جبار رحمانی» جامعه شناس و استاد دانشگاه به گفت و گو بنشیند. مشروح این گفت و گو را در ذیل میخوانید:
تغییر سبکهای زندگی مستلزم نوعی بازاندیشی هستند
جبار رحمانی در خصوص کرونا و لزوم تغییر سبکهای زندگی پیشین گفت: کرونا یک بحران فراگیری است که یک نکته مهم را به ما انسانها نشان داد: اینکه ما روش ها و رویههایی در زندگی داریم که نه تنها در بلند مدت مفید نیست بلکه مضر هم هست. یعنی آثار و پیامدهای سو دارد که میتواند به بهای جان و مال نه تنها عده خاصی بلکه کل جامعه تمام شود. به عبارتی کرونا نشان داد که شیوههای زندگی ما انسانها چه در ایران و یا کشورهای دیگر شیوههای پایداری نیست. یعنی ما به گونهای زندگی میکنیم که تعادل زیستیمان را درون جامعه و محیط پیرامون در بلند مدت نقض میکنیم و در نتیجه خطر افول یا هزینههای سنگین برای جامعه انسانی وجود دارد.
وی تصریح کرد: نکته این است که این تغییرات مستلزم نوعی باز اندیشی در زندگی ما است. ما چه در جامعه ایرانی باشیم چه در جامعه آسیایی و یا در غرب یا هر کجای دنیا، اگر به واسطه شرایط ناشی از شیوع کرونا بر شیوه های زندگی مان نظیر شیوه های تولید، شیوه های مصرف، شیوههای رفع نیاز های اولیه و ثانویه و شیوههایی که بر رابطه ما با دیگری و یا حتی طبیعت تاثیر میگذارد، به نوعی بازاندیشی کنیم میتوانیم با نگاه انتقادی و معطوف به آرمان پایداری یکسری آسیب شناسیهایی داشته باشیم و بعد شروع کنیم به آگاهی بخشی، ارایه الگوهای جایگزین و کمک و زمینهسازی برای تغییر. اگر این امر رخ دهد، ما میتوانیم از فرصت کرونا برای اصلاح و ارتقا شیوههای زندگی خود استفاده کنیم و این بسیار مهم است.
قبل از هر چیز شیوه زندگی و معیشت باید اصلاح شود
این استاد دانشگاه پیرامون تغییر شیوههای زندگی و معیشت در شرایط کرونا توضیح داد: تغییر سبکهای زندگی باید دقیق باشد. زیرا سبک زندگی لزوما یک مفهوم نیست که فکر کنیم باید به سمت مباحث کلان برویم. مساله این است که ما در یک منطقه ای زندگی میکنیم که معیشت ما، زیر ساختهای شهری و حمل و نقلی ما در سطح کلان نوعی صورت بندی از زندگی و جامعه برای ما ساخته اند که پیامد این صورتبندی، اپیدمیهایی مثل کرونا و حتی در آینده بدتر از آن هم خواهد بود. لذا قبل از هر چیزی لازم است شیوه زندگی و معیشت اصلاح شود. یعنی باید وضعیتی داشته باشیم که تولید و یا مصرف با این حجم از استخراج استثمارگونه منابع و با این حجم از اتلاف انرژی و سرمایههای بنیادی همراه نباشد.نظام اقتصادی را نه برای مصرفهای تصنعی و تجملی بلکه برای کیفیت معقول و پایدار زندگی به کار ببریم، تا شاهد تغییر سبک در زندگی باشیم.اگر چنین زیرساختهایی بتوانیم ایجاد کنیم و نظام اقتصادی را نه برای مصرفهای تصنعی و تجملی بلکه برای کیفیت معقول و پایدار زندگی به کار ببریم، آنگاه میتوانیم امیدوار باشیم که در آینده در طولانی مدت شاهد این تغییر سبک در زندگی خواهیم بود.
باید از دوگانه دولت - ملت دست برداریم
این جامعه شناس با اشاره به نقش دولت و مردم در تغییر سبکهای زندگی؛ گفت: لازم است نهادها، گروهها و افرادی ذی نفع را در این زمینه بشناسیم و برای آنها سیاستگذاری کنیم. مردم واژهای کلی است و نمیتوان آن را خوب فهمید اما اگر بگوییم ما یکسری نهادها و وزارت خانههایی در کنار نهادهای مدنی داریم باید بدانیم هر یک پتانسلها، امکانها و رسالت های خاص خودشان را دارند. برای مثال یکسری نهادهای فرهنگی داریم که می توانند فرهنگ سازی کنند یا یکسری نهادهای اقتصادی هستند که میتوانند زیر ساختهای اقتصادی را مورد باز اندیشی قرار دهند. بنابراین نمیتوان به مردم گفت مردم محترم خوب باشید ولی زیر ساختهایی برای خوب بودن فراهم نباشد. لذا وقتی نهادها و گروههای مختلف رسمی و غیر رسمی را به شکل تفکیک شده مورد بازشناسی قرار دهیم تنها در این صورت میتوانیم کمک کنیم تا رویههای مثبتی برای تغییر ایجاد شود و قطعا هر نوع تغییر که از طریق مردم و یا از طریق نهادهای رسمی و غیر رسمی و شخصیتهای با نفوذ صورت بگیرد، مستلزم یک نوع سیاستگذاری دو طرفه است. چون اگر این افراد و یا نهادها و ... ذی نفود باشند باید ذی نفعان این امر را بشناسیم و از طریق آنها بتوانیم سیاست گذاری را به شیوه شفاف، آزاد و باز پیش ببریم چون هر گونه سیاستگذاری بسته و بالا دستی و متمرکز در بلند مدت ممکن است منجر به شکست آنها شود و این نکته بسیار مهمی است.نمیتوان به مردم گفت :مردم محترم خوب باشید ولی زیر ساختهایی برای خوب بودن فراهم نباشد.
رحمانی ادامه داد: لذا باید از دوگانه دولت و ملت دست برداریم و درکی پیچیده از جامعه داشته باشیم. اینکه جامعه متشکل از نهادهای مختلف است و و این نهادها، در جاهایی تاثیر پذیر و در جاهایی تاثیر گذار هستند و همچنین از طریق شبکه پیچیدهای به هم مرتبط هستند.
عادتوارههای غلط زمینه ساز بروز پاندمیهای خطرناک در آینده
رحمانی در این خصوص که برای رفع پاندمیها چکار میتوان کرد، گفت: من به جای اینکه از مردم بخواهم صحبت کنم، ترجیح میدهم از جامعه صحبت کنم. چون جامعه متشکل از مجموعهای از افراد است که در قالب گروههایی سازماندهی شدهاند.
وی ادامه داد: وقتی از جامعه صحبت میکنیم مهمترین نکته این است که آن به نحوی بتواند نوعی بازاندیشی در خود ایجاد کند. با توجه به اینکه بسیاری از صاحب نظران گفته اند به دلیل دستکاریهایی که بشر در طبیعت انجام داده، باید در آینده منتظر بروز پاندمیهای خطرناک بود، لذا باید درست برنامهریزی کنیم و درست بشناسیم و درست هم انتظار داشته باشیم. مهمترین نکتهای که در این زمینه وجود دارد این است که تمام ساختار غلطی که در استفاده استثمارگونه از طبیعت وجود دارد، ریشه در عادتوارهها و سبکهای زندگی ماست که اگر بتوانیم این موارد را اصلاح کنیم خیلی از موارد نیز در بلند مدت اصلاح خواهند شد.
نظر شما